بعثت نبی اکرم(صلوات الله علیه)
« هو الذی بعث فی الأمییّن رسولا
منهم ...»
اوست خدایی که میان عرب امّی، پیغمبری بزرگوار
از همان مردم برانگیخت تا بر آنان آیات وحی خدا را تلاوت کند. و آنها را پاک سازد
و شریعت کتاب آسمانی و حکمت الهی بیاموزد با آن که پیش از این همه در ورطه جهالت و
گمراهی بودند.)جمعه2)
در
روز 27 رجب سال6203 میلادی که با روز نوروز مطابق بود، حضرت محمد بن عبدالله (صلی
الله علیه و آله)در سن چهل سالگی مبعوث به
رسالت شد. در حالی که روز ها و شبها در غار حراء به عبادت خدا و راز و نیاز می
پرداخت.
به
روایت امام حسن عسگری (علیه السلام )چون
چهل سال از سن آن حضرت گذشت، حق تعالی دل او را بهترین دل ها و خاشعتر و مطیع تر و
بزرگتر از همه ی دل ها یافت. پس دیده ی او را نور دیگر داد و امر فرمود که درهای
آسمان را گشودند و فوج و فوج از ملائکه به زمین آمدند. آن حضرت نظر می کرد و ایشان
را می دید. خداوند متعال، رحمت خود را از ساق عرش تا سر آن حضرت متصل گردانید.
پس
جبرئیل فرود آمد و اطراف آسمان و زمین را فرو گرفت. بازوی آن حضرت را حرکت داد و
گفت:«یا محمّد! بخوان» فرمود:«چه چیز را بخوانم؟» سپس جبرئیل گفت:
«إقرأ باسم ربّک الذی خلق. خلق الانسان من علق.»
بخوان! به نام پروردگارت که خدای آفریننده ی عالم است. خدایی که
ادمی را از خون بسته بیافرید.(علق1-2)
پس وحی خدا را به او رسانید. به روایت دیگر پس
دوباره جبرئیل با هفتاد هزار ملک و میکائیل با هفتاد هزار ملک نازل شدند. و کرسی
عزت و کرامت برای آن حضرت آوردند، و تاج نبوت بر سر آن سلطان سریر رسالت گذاشتند.
لوای حمد را به دستش دادند و گفتند: بر این کرسی بالا رو و خداوند خود را حمد کن.
به روایت دیگر آن کرسی از یاقوت سرخ بود و پایه ای از آن از زبرجد بود، و پایه ای
از مروارید، پس چون ملائکه بالا رفتند، آن حضرت از کوه حراء به زیر آمد و انوار
جلال او را فرا گرفت که هیچ کس را یارای آن نبود که به آن حضرت نظر کند و به هر
درخت و گیاه و سنگ که می گذشت آن حضرت را سجده می کردند و به زبان فصیح می گفتند: «السّلام علیک یا نبی الله ، السّلام علیک یا رسول الله»
چون
داخل خانه خدیجه شد از شعاع خورشید جمالش خانه منور گردید. خدیجه گفت: یا محمد!
این چه نوری است که در تو مشاهده می کنم؟ فرمود: این نور پیامبری است. بگو « لا اله الّا الله ، محمد رسول الله» خدیجه گفت:
سالهاست که من پیغمبری تو را می دانم. پس شهادت گفت و به آن حضرت ایمان آورد. پس
حضرت فرمود: ای خدیجه من سرمایی در خود می یابم. جامه ای بر من بپوشان. چون خوابید
از جانب حق تعالی به او ندا رسید:
«یا ایها المدثر. قم فأنذز و ربک فکبّر»
ای جامه به خود پیچیده برخیز و مردم را از عذاب خدا بترسان و
پروردگار خود را تکبیر بگو و به بزرگی یاد کن.(مدثر1-3)
پس
حضرت برخاست و انگشت در گوش خود گذاشت. پس فرمود:«الله
اکبر، الله اکبر» پس صدای آن حضرت به هر موجودی رسید و همه با او موافقت
کردند.
« ادع إلی سبیل ربّک بالحکمة و الموعظة الحسنة ...»
ای رسول ما! مردم را به سوی پروردگارت به موعظه و حکمت نیکو دعوت
کن و با بهترین طریق مناظره کن...(نحل125)
پیامبر
مکرم اسلام با گرامیداشت مقام امامت و ولایت محتوای بعثت را پیاده کرد و با ایجاد
عالی ترین شکل حکومت به بعثت تداوم بخشید. در خطابه هایی که در واقعه ی غدیر خم
ایراد فرمود و حضرت امیر المؤمنین علی(علیه السلام) را
به عنوان جانشین بعد از خود منصوب کرد و حیات مجددی در کالبد بعثت دمید که پس از
علی (علیه السلام) این حرکت به وسیله فرزندان
معصومش ادامه یافت تا عصر غیبت کبری فرا رسید. تداوم بعثت تا ظهور حضرت حجت(عج)
به یاری اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله)
صورت گرفت.
و
همچنان پیش می رود تا منجی بشریت، امام عصر(عج)
، ظهور فرمایند و دنیا را از عدل و داد
لبریز سازد و احکام روح بخش اسلام را حاکم سازد.همانگونه که
پیامبراکرم (صلی الله
علیه و آله) فرمودند: اگر
از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند متعال آن روز را به قدری طولانی خواهد
کرد تا مردی از اهل بیت من که نامش همنام من و کنیه اش مانند من است خروج و قیام
کند: «یملأ الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت
ظلما و جورا» (سنن ابی داوود ج4ص107، کنزالعمال
ج14ص264)
خطبه 88 امیرالمؤمنین در بعثت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله):
خداوند
متعال پیامبر را به رسالت مبعوث گردانید در زمانی که هیچ یک از انبیا باقی نمانده
و به خواب رفتن فرق مختلفه ی مردم در تاریکی نادانی و گمراهی طولانی گشته و فتنه
ها در سرتاسر دنیا برپا گردیده، کارها درهم برهم گشته، آتش جنگ ها افروخته و نور و
روشنایی دنیا پنهان شده و نادرستی های آن آشکار گردیده، برگش زرد گشته از ثمره آن
بهره و سودی نمی بردند.و آبش فرورفته و خشک شده و نشانه های هدایت و درستکاری محو
و نابود گشته و پرچم های هلاکت و بدبختی آشکار شده . پس دنیا با منظره بدی به اهلش
نگریسته و به خواهان خود رو ترش کرده بود ثمره اش فساد و تباهکاری و طعامش گوشت
مردار بود. شعارش خوف و ترس و رویه اش شمشیر بود، پس عبرت بگیرید بندگان خدا و به
یاد بیاورید عقاید نادرست و کارهای زشت پدران و برادرانتان را که در گرو و گرفتار
آنها هستند و به آنها بازخواست می شوند و به جان خودم سوگند از زمان شما تا ایشان
روزگار درازی طی نشده و میان شما و ایشان سال ها و قرنها نگذشته و شما امروز از
روزی که در اسلاب آنها بودید دور نیستید. به خدا سوگند رسول اکرم چیزی را به
گذشتگان شما نشنوانید مگر ان که من امروز به شما گوشزد می نمایم و گوش های شما امروز
از گوش های آنها در دیروز پست تر نیست و در آن زمان دیده های انها بینا نگشته و دل
هایی به آنها داده نشده مگر این که در این زمان مانند آن دیده ها و دلها به شما هم داده اند . سوگند به خدا که
شما بعد از ایشان به چیزی بینا و دانا نشدید که انها ندانسته باشند و به چیزی
برگزیده نگشتید که انها از آن محروم و بی بهره مانده باشند. پس جهت این که از خدا
و رسول و امام زمان پیروی نمی کنید چیست و بر اثر این پیروی نکردن بلیه ای به شما
وارد گشته که مهارش در جولان و تنگ ان سست است پس آن چه که گناهکاران در آن بروز
کرده زندگی می نمایند شما را نفریبد. زیرا آن مانند سایه ای ایست گسترده تا زمان
معین و بزودی نابود می شود. (نهج البلاغه- انتشارات
فقیه- سال 78- ص 222)
در
شب مبعث زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
افضل اعمال این شب است.
در
مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی روایت می کند: ابو عبدالله محمد بن بطوطه که یکى از
علماء اهل سنت است و در ششصد سال پیش از این زمان بوده در سفرنامه خود که معروفست
برحله ابن بطوطه در بیان وُرود خود از مکه معظمه به نجف اشرف ذکر کرده روضه و قبر
مبارک مولایمان امیرالمؤ منین علیه السلام
را و گفته اهل این شهر تمامى رافضى هستند و از براى این روضه مبارکه کراماتى ظاهر
شده از جمله آنکه در شب بیست و هفتم ماه رجب که نام آن شب نزد اهل آنجا لَیلَةُ الْمَحْیا
است مى آورند.
از عراقین و خراسان و بلادِ فارس و رُوم هر شَل
و مفلوج و زمین گیرى که هست و جمع مى شود از آنها قریب سى چهل نفر در آنجا پس بعد
از عشا مى آورند این مبتلایان را نزد ضریح مقدّس و مردم جمع مى شوند و منتظرند خوب
شدن و برخاستن آنها را و این جماعت مردم بعضى نماز مى خوانند و بعضى ذکر مى گویند
و بعضى قرآن تلاوت مى کنند و بعضى تماشاى روضه مى کنند تا آنکه بگذرد نصف یا دو
ثلث از شب آن وقت جمیع این مبتلایان و زمین گیران که حرکت نمى توانستند بکنند
برمیخیزند در حالیکه صحیح و تندرست مى باشند وعلّتى در آنها نیست و مى گویند لا
اِلهَ اِلا اللّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ عَلَىُّ وَلی ُّ اللّهِ و این امریست
مشهور و مُسْتَفیض و من خودم آنشب را در آنجا درک نکردم لکن از مردمان ثقه که
اعتماد بر قول آنها بود شنیدم و هم دیدم در مدرسه اى که مهمانخانه آن حضرت است سه
نفر زمینگیر که قادر بر حرکت نبودند یکى از اهل روم و دیگرى از اهل اصفهان و سیمى
از اهل خراسان بود از آنها پرسیدم چگونه شما خوب نشده اید و اینجا مانده اید گفتند
ما به شب بیست و هفتم نرسیده ایم و همین جا مانده ایم تا شب بیست و هفتم آینده که
شفا بگیریم و از براى این شب مردم زیاد از شهرها جمع مى شوند و بازار بزرگى اقامه
مى شود تا مدّت ده روز فقیر گوید: مبادا استِبْعاد کنى
این مطلب را همانا معجزات و کراماتى که از این مشاهد مشرّفه بروز کرده و به تواتر
رسیده زیاده از آن است که احصا شود.
پس در این شب سرّیست که به امیرالمومنین علیه
السلام مربوط می باشد که
هر صاحب معرفتی آن را درک می کند. که خداوند متعال به حق و حرمت آن دو وجود نازنین
بندگان و گدایان درگاه خود را در این شب بی نصیب نمی گذارد.
بارخدایا
در این شب که فقط خودت به کنه آن اشراف داری وارث آن نورانیت ویژه را دلشاد کن و دعای
منتظران آن حضرت را در حقش مستجاب بفرما....
یا
رب الرسول بحق الرسول اشف صدر الرسول بظهورالحجه
یا
رب الحیدر بحق الحیدر اشف صدر الحیدر بظهورالحجه...
|