اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم

* بیعت کردن و دفاع امیرالمومنین

* آتش زدن درب خانه وحی

* هتک حرمت حضرت زهرا س

* ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها

* چگونه زینت امام زمان باشیم؟

* برنامه های مهدی فاطمه عجل الله تعالی فرجه الشّریف در دوران ظهور

* شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها

* شهادت امام حسن عسگری علیه السلام

آتش زدن درب خانه وحی

آتش کشیدن درب خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها در مدارک شیعه

از سلمان فارسی روایت است که: چون شب شد حضرت علی علیه السّلام حضرت زهرا سلام الله علیها را سوار بر دراز گوشی کرد و دست حسنین علیهم السّلام را گرفت و به خانه ی هریک از اهل بدر از مهاجرین و انصار رفت و حقّ امامت و خلافت خویش را بر ایشان یادآوری کرد و طلب یاری از ایشان کرد. اجابت او را نکردند مگر 44 نفر و به روایت دیگر 24 نفر. پس علی علیه السّلام گفت اگر راست می گویید سرهای خود را بتراشید و اسلحه ی خود را بردارید و بامداد بیایید نزد من که با من بیعت و تا کشته شوید دست از یاری من بر ندارید. چون صبح شد هیچ یک نیامدند به غیر از 4 نفر: سلمان، ابوذر، مقداد و عمّار...

(ادامه مطلب)

هتک حرمت حضرت زهرا س

هتک حرمت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به روایت تشیع

ابن عبّاس گوید: روزی رسول خدا صلّی الله علیه و آله نشسته بودند که امام حسن علیه السّلام آمد و چون او را دید گریست و سپس فرمود: "نزد من بیا ای پسرم!" و او را به خود نزدیک کرد تا بر زانوی راست نشانید. سپس امام حسین علیه السّلام آمد و چون او را دید گریست و فرمود: "بیا بیاپسر جانم!" و او را هم نزدیک کرد تا بر زانوی چپ خود نشانید. سپس حضرت فاطمه سلام الله علیها آمد و او را هم به خود نزدیک کرد و او را در کنار خود نشانید و سپس امیرالمؤمنین علی علیه السّلام آمد و او را که دید گریست و نزدیک خود طلبید و در پهلوی راست خود نشانید. اصحابش گفتند: یا رسول الله! هر کدام را دیدی گریستی! در میان اینان کسی نبود که از دیدنش شاد شوی؟!

(ادامه مطلب)

بیعت کردن و دفاع امیرالمومنین

دفاع امیرالمومنین علی علیه السلام از اهل بیتش

احمد بن یعقوب در کتاب تاریخ یعقوبی نگاشته است: به ابوبکر و عمر خبر رسید که جماعتی از مهاجرین و انصار به همراه علی بن ابیطالب در منزل فاطمه دختر پیامبرصلّی الله علیه وآله اجتماع کرده اند پس به اتّفاق جماعتی به سراغ ایشان رفته اند تا اینکه به خانه ی به خانه حمله کرده و بدان هجوم آوردند، پس علی با شمشیر از خانه خارج شد و عمر شمشیر را از او گرفته و شکست، پس به اتّفاق آن جماعت داخل خانه شد پس فاطمه خارج شده و فرمود: "باید از خانه ی من بیرون روی و الّا موهایم را پریشان کرده و به درگاه خدا ضجّه خواهم زد..."(تاریخ یعقوبی ج2ص71)

(ادامه مطلب)