خروج سید حسنی
سیّدحسنی جوانی ست از اهل خراسان. در بعضی جاها نام او را محمّد علی ذکر کرده اند، او از فرزندان امام حسن مجتبی است. در کف دستش خالی ست، با پرچم های سیاه از خراسان خروج می کند در حالی که در پیشاپیش لشکرش شعیب بن صالح است. سید حسنی پس از فتح ایران یا لااقل فتح شهر هایی مانند تهران ، قم، اصفهان و... وارد عراق می شود. او درحالی وارد این شهر می شود که سفیانی در کوفه خون ریزی زیادی انجام داده است و زنانی را به اسارت گرفته. حسنی زنان اسیر را از دست او آزاد می کند آن گاه لشگر حسنی و لشگر یمانی به هم می پیوندند. این دو لشگر با سفیانی مشغول جنگ می شوند. کشتار عظیمی روی می دهد و در نهایت سفیانی شکست می خورد. در این هنگام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با لشگرش از مدینه به عراق می رسد. حسنی از آن حضرت درخواست معجزه می کند، آن حضرت معجزه ای ارائه می دهد و حسنی و لشگرش به لشگر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می پیوندد.(بحارالانوار ج52ص253)
امام صادق علیه السّلام فرمودند: جوانی از بنی هاشم که خالی در کف دست راست خود دارد با بیرق های سیاهی از طرف خراسان خروج می کند که شعیب بن صالح در جلوی او خواهد بود. با اصحاب سفیانی جنگ کرده و آنان را شکست خواهد داد.(الفتن ابن حماد ج1ص312ح901)
امام حسن علیه السّلام فرمودند: رسول اکرم از بلایی یاد کرد که اهل بیتش به آن دچار می شوند تا اینکه خدا مردی را با بیرق سیاه از طرف مشرق می فرستد. کسی که صاحب آن بیرق را یاری کند خدا او را یاری خواهد کرد و کسی که یاری او را ترک کند، خدا یاری خود را ترک خواهد کرد. سپس مرد بزرگی می آید که نامش نام من است و او را سرپرست خود می کنند و خدا او را یاری و تأیید می نماید.(الفتن ابن حماد ج1ص313ح904)
|