منوی اصلی
Skip Navigation Links

تازه ترین ارسال ها
* بیعت کردن و دفاع امیرالمومنین

* آتش زدن درب خانه وحی

* هتک حرمت حضرت زهرا س

* ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها

* چگونه زینت امام زمان باشیم؟

* برنامه های مهدی فاطمه عجل الله تعالی فرجه الشّریف در دوران ظهور

* شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها

* شهادت امام حسن عسگری علیه السلام

روزشمار عید اکمال دین و اتمام نعمت

2 ذی الحجه سال دهم هجرت ( سال حج الوادع، حج البلاغ، حج التمام، حج الاسلام)

16 روز تا عید غدیر خم

کاروان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  به " قدیده " رسیده و در آنجا توقف می کند . امیرالمومنین علی علیه السلام  و همراهان نیز هم اینک از نجران و یمن با کاروانی دوازده هزار نفری به سمت مکه رهسپارند .

نجران " که منطقه مسیحی نشین در مرز یمن و حجاز است، خود حکایتی در فضیلت خاندان وحی دارد. چند ماه پیش، وقتی که هیات نمایندگی مسیحیان نجران، مُرکّب از شصت نفر از برگزیدگان این قوم در پاسخ به ندای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که آنها را به قبول اسلام - و غیر این صورت، پرداخت جزیه - مکلف کرده بود، وارد مدینه شدند، وقایع و گفتگوهای بسیاری بین آنها و پیامبر اسلام پیش آمد و چون سرانجام این بحث ها به نتیجه نرسید، پیامبر آنان را به مباهله فرا خواند تا از هر یک از دو طرف، به همراه برگزیده ترین های خود در نقطه ای خارج از مدینه به مباهله برخیزند و دعا کنند تا خداوند دروغگویان را از رحمت خویش دور سازد و بر آنان عذاب نازل نماید.

در این باره قرآن می فرماید: " فَقـُل تَعالوا نَدعُ اَبناءَنا و اَبناء کُم وَ نِساءَ نا وَ نساء کُم وَ انفُسَنا وَ انفُسَکُم ثُمَّ نَبتَهل فَنَجعَل لعنة الله علَی الکاذبین." پس بگو بیایید تا پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان و ما خویشانمان و شما خویشانتان را بخوانیم و سپس مباهله و دعا کنیم. تا خداوند دروغگویان را به لعنت و مجازات خویش گرفتار سازد. آل عمران61

سرانجام لحظات مباهله فرا رسید و دیدگان حیرت زده مسیحیان سیمای مطمئن و آرام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را مشاهده کردند، در حالی که کودکی در آغوش دارد و دست کودک دیگری را به دست گرفته و قدم به میدان می گذارد. بانویی در پس حضرتش حرکت می کند و در پشت سر آنها حضرت علی علیه السلام   گام برمی دارد!

و چنین بود که هیات نجران از بیم هلاک شدن به جزیه تن در داد، از در صلح درآمد و علی علیه السلام   در همین آیه به مدال پر افتخار «نفس پیامبر» نازل گردید. در سفر به یمن این ماموریت را نیز داشت که اولین پرداخت جزیه را تحویل بگیرد و به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  تقدیم نماید.

و اینک ابوتراب علیه السلام ، سرافراز از انجام وظایف محوله، رهسپار مکه بود و برای دیدن حبیبش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم  لحظه شماری می نمود.

1 ذی الحجه سال دهم هجرت ( سال حج الوادع، حج البلاغ، حج التمام، حج الاسلام)

17 روز تا عید غدیر خم

در هفتمین روز از سفر پیامبر در مسیر مدینه تا مکه، کاروانیان روز جمعه به " جحفه " رسیدند و از آن جا  عازم " قدید " شدند  و شنبه را در آن جا درک فرمودند. (الغدیر ج 1 ص 30)

 " جحفه " در 156 کیلومتری مکه، میقات کسانی است که از مسیر شام و مصر به مکه مشرف می شوند. تقریباً در سه کیلومتری این محل به طرف مکه، غدیرخم قرار دارد که در آن روزگار، آبگیری در خود داشت و درختانی کهنسال بر آن سایه انداخته بودند .

"جحفه" که در سه راهی مسیرهای مدینه، عراق و مصر به حساب می آمد، خود یادآور خاطرات شیرینی بود. یک سال پیش یعنی در سال نهم هجرت، در همین محل بود که امیرالمومنین علی علیه السلام  به ابوبکر رسیدند و ماموریت ابلاغ آیات برائت را از او تحویل گرفتند . همانطور که می دانید، وقتی آیات آغازین سوره برائت نازل گردید و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمان یافتند که آن آیات را در ایام حج به مشرکین ابلاغ و با آنان اتمام حجت کنند، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، ابتدا ابوبکر را به همراه چهل نفر مامور انجام فرمان ساختند. اما پس از آن جبرئیل نازل گردید و پیغام خدا را رسانید که : این کار حتماً باید توسط خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یا کسی که از او باشد، صورت گیرد. پس امیرالمومنین علیه السلام  مأموریت یافت و پای در راه گذاشت .

و چنین بود که جحفه بار دیگر فضیلت بی حد، و برتری بی قیاس ابوتراب را نسبت به دیگر مسلمانان گواه آورد. و در پی آن در دهم ذی الحجه سال نهم، صدای رسای علی علیه السلام  در جمره عقبی در منا طنین انداز شد که:

بَرائـَة ٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُوله الی الذینَ عاهَدتـُم مِنَ المُشرکین. " توبه1

30ذی القعده سال دهم هجرت ( سال حج الوادع، حج البلاغ، حج التمام، حج الاسلام)

18 روز تا عید غدیر خم...

29 ذی القعده سال دهم هجرت ( سال حج الوادع، حج البلاغ، حج التمام، حج الاسلام)

19 روز تا عید غدیر خم

کاروان عظیم پیامبر گرامی در پنجمین روز از سفر خود به "سقیا" رسید . اینک پیامبر تمامی اهل مدینه را جز آنان که به دلایلی همچون بیماری نتوانسته اند همراهیش کنند، در قافله خود به همراه دارد . ده سال پیش در آغازین روزهای ربیع الاول نخستین سال هجرت، زمانی که سراسر جزیرة العرب را دشمنانش در استیلا داشتند و یاران و پیروان ایشان بسیار ناچیز می نمود، پیامبر مسیر مکه تا مدینه را، به همراه تعداد اندکی طی نمودند. اما امروز بیش از هفتاد هزار نفر تنها از مدینه در کنار حضرت ره می سپرند .

و هنوز زنده است یاد پر خاطره " لیلة المبیت "، آن شبی که مولا علی علیه السلام در بستر پیامبر خوابید تا نقشه دشمنان، نقش بر آب گردد و با حفظ جان پیامبر، تاریخ هجرت رقم بخورد .

در همان شب بود که ردای بلند افتخار بر قامت امیر المومنین علی علیه السلام  پوشانیده  شد و چنین نازل گشت

وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ . و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‏فروشد و خدا نسبت به [اين] بندگان مهربان است . بقره 207

28 ذی القعده سال دهم هجرت ( سال حج الوادع، حج البلاغ، حج التمام، حج الاسلام)

20 روز تا عید غدیر خم

کاروان، صبح روز سه شنبه به عَرَج ( گردنه ای است بین مکه و مدینه) رسید . غلام ابوبکر هنگام نماز در عَرَج به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم پیوست. ابوبکر چون دانست غلام شتر را گم کرده است، برخواست و غلام را مورد ضرب و شتم قرار داد. پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم با دیدن این صحنه فرمودند: این مُحرِم را می نگیرید که چه می کند؟

می گویند آل نضله از قبیله اَسلم وقتی فهمیدند که شتری که طعام رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را بر خود داشت گم شده است، قدحی را از خرما و قروت و روغن پر کردند و برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حاضر کردند.

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: ای ابوبکر! خداوند غذای پاک برای ما فرستاد، غلام را انقدر زجر نده که او گناهی ندارد. پس پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به آنان که حاضر بودند از آن غذا خورانید که در همین موقعه صفوان بن معطل اسلمی رسید و شتر گم شده را آورد.

در این هنگام سعد بن عباده و قیس پسر او شتری که بر آن طعام حمل می شد را آوردند و سعد گفت: یا رسول الله! این شتر را به جای آن شتر از ما بپذیر و منتی بزرگ بر ما بگذار.

پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوندشتر ما را به ما بازگرداند و شما هم مال خویش را بردارید. خدا تو را برکت دهد ای ابوثابت. آن همه مهمان نوازی که در ورود به مدینه به ما کرده ای بر ما بس است.

سعد گفت: یا رسول الله! آن چه از اموالی از ما که شما بردارید نزد ما بسیار خوشایندتر از آن اموالی است که نزد ما بماند.پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: راست گفتی، خداوند تو را خصال نیکو عطا کرده و به کرم و مروت موفق داشته است.سعد گفت: خدا را شکر که این نعمت را به من ارزانی داشته است.

پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در یکی از منازل حجامت کرد و چون به منزل اَبوا رسید صعب بن جثامه پاره ای از گوشتی که صید کرده بود را به پیغمبر هدیه کرد، پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نپذیرفت. و فرمود: چون مُحرِم بودیم نپذیرفتیم. (ناسخ التواریخ ص 1574 تا 1581)

این قافله هنوز مولا علی علیه السلام  را همراه ندارد. ایشان به امر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، برای تعلیم احکام الهی اسلام به گروهی از مسلمانان و حل اختلافی که بین اهل یمن پیش آمده، سوی آن دیار راهی شده اند و اینک با رسیدن نامه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و دستور جدید، به همراهی دوازده هزار نفر از اهل یمن به سوی مکه عازم هستند .

شانزده ماه پیش نیز که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به قصد غزوه تبوک، مدینه را ترک کردند، حضرت امیر علیه السلام  همراه ایشان نبودند. و منافقین فتنه کرده، چنین گفتند که چون هوا گرم بوده حضرت علی علیه السلام در جنگ شرکت ننموده است. این سخن برای قهرمان اسلام گران آمد و به پیشگاه پیامبر خدا شتافت و لب به شکوه گشود . آنجا بود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند :

"علی جان، تو برای من چون هارون برای موسی هستی ." (فروغ ابدیت ج 2، ص 391(

26 ذی القعده سال دهم هجرت ( سال حج الوادع، حج البلاغ، حج التمام، حج الاسلام)

22 روز تا عید غدیر خم

امروز مدینه، به فراق یار مبتلا گشته و تمامی انوار مقدسه، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلمرا همراهی می کنند. در آخرین سفر حج، که"حجة الوداع" نام گرفت، تنها یار جدا مانده از کاروان، امیرالمومنین علیه السلاماست. فرستاده ای ویژه، حامل پیام رسول خدا، روانه سرزمین یمن می شود تا مولا علی علیه السلامرا که برای تعلیم دین راهی آن دیار شده، به مکه فرا بخواند .

آخرین حج نبوی، بر پایه حکم و وحی الهی شکل گرفته و به دستور قاطع خداوند مبنی بر ابلاغ حکم وصایت و امامت صورت پذیرفته است:

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ .اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرسانده ‏اى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى ‏دارد آرى خدا گروه كافران را هدايت نمى ‏كند. مائده 67

این چه پیغامی است که اگر ابلاغ نگردد، رسالت همچنان ناقص می ماند و تلاش بیست و سه ساله پیامبر عزیز با تمام سختی ها، جنگ ها و ... بی ثمر خواهد بود؟

با کاروان همراه شویم تا بدانیم .

25 ذی القعده سال دهم هجرت ( سال حج الوادع، حج البلاغ، حج التمام، حج الاسلام)

23 روز تا عید غدیر خم

چون خداوند این آیات مبارک را به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نازل کرد:

وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَن لَّا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ﴿۲۶﴾وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ ﴿۲۷﴾لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ ﴿۲۸﴾ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ ﴿۲۹﴾ آیات 26 تا 29 حج

و چون براى ابراهيم جاى خانه را معين كرديم [بدو گفتيم] چيزى را با من شريك مگردان و خانه‏ ام را براى طواف‏ كنندگان و قيام‏ كنندگان و ركوع‏ كنندگان [و] سجده‏ كنندگان پاكيزه دار . و در ميان مردم براى [اداى] حج بانگ برآور تا [زايران] پياده و [سوار] بر هر شتر لاغرى كه از هر راه دورى مى‏ آيند به سوى تو روى آورند . تا شاهد منافع خويش باشند و نام خدا را در روزهاى معلومى بر دام هاى زبان‏ بسته‏ اى كه روزى آنان كرده است ببرند پس از آن ها بخوريد و به درمانده ی مستمند بخورانيد. سپس بايد آلودگى خود را بزدايند و به نذرهاى خود وفا كنند و بر گرد آن خانه كهن [=كعبه] طواف به جاى آورند.

ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ ﴿۳۰﴾حُنَفَاء لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاء فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ ﴿۳۱﴾ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ ﴿۳۲﴾لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ ﴿۳۳﴾ آیات 30 تا 33 حج

اين است [آنچه مقرر شده] و هر كس مقررات خدا را بزرگ دارد آن براى او نزد پروردگارش بهتر است و براى شما دام ها حلال شده است مگر آنچه بر شما خوانده مى‏ شود پس از پليدى بت ها دورى كنيد و از گفتار باطل اجتناب ورزيد . در حالى كه گروندگان خالص به خدا باشيد نه شريك ‏گيرندگان [براى] او و هر كس به خدا شرك ورزد چنان است كه گويى از آسمان فرو افتاده و مرغان [شكارى] او را ربوده‏ اند يا باد او را به جايى دور افكنده است. اين است [فرايض خدا] و هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد در حقيقت آن [حاكى] از پاكى دل هاست. براى شما در آن [دام ها] تا مدتى معين سودهايى است‏ سپس جايگاه [قربانى‏ كردن آن ها و ساير فرايض] در خانه كهن [=كعبه] است .

وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ ﴿۳۴﴾الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ﴿۳۵﴾وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُم مِّن شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۳۶﴾لَن يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِن يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ ﴿۳۷﴾إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ ﴿۳۸﴾ آیات 34 تا 38 حج

و براى هر امتى مناسكى قرار داديم تا نام خدا را بر دام هاى زبان‏ بسته‏ اى كه روزى آن ها گردانيده ياد كنند پس [بدانيد كه] خداى شما خدايى يگانه است پس به [فرمان] او گردن نهيد و فروتنان را بشارت ده . همانان كه چون [نام] خدا ياد شود دل هايشان خشيت‏ يابد و [آنان كه] بر هر چه برسرشان آيد صبر پيشه‏ گانند و برپا دارندگان نمازند و از آنچه روزيشان داده‏ايم انفاق مى‏ كنند و شتران فربه را براى شما از [جمله] شعاير خدا قرار داديم در آن ها براى شما خير است پس نام خدا را بر آن ها در حالى كه برپاى ايستاده‏ اند ببريد و چون به پهلو درغلتيدند از آن ها بخوريد و به تنگدست [سائل] و به بينوا[ى غير سائل] بخورانيد اين گونه آن ها را براى شما رام كرديم اميد كه شكرگزار باشيد هرگز [نه] گوشت هاى آن ها و نه خون هايشان به خدا نخواهد رسيد ولى [اين] تقواى شماست كه به او مى ‏رسد اين گونه [خداوند] آن ها را براى شما رام كرد تا خدا را به پاس آنكه شما را هدايت نموده به بزرگى ياد كنيد و نيكوكاران را مژده ده. قطعا خداوند از كسانى كه ايمان آورده ‏اند دفاع مى‏ كند زيرا خدا هيچ خيانتكار ناسپاسى را دوست ندارد .

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بعد نزول این آیات مبارک فرمان داد که مردم را برای زیارت خانه خدا از دور و نزدیک فراخوانند. و به تمام قبایل عرب گفته شد و فرمان داده شد که هر کس آرزوی حج دارد به ما بپویندد.

پس گروه گروه آهنگ مدینه کردند و جمعی از منافقین به مرض آبله و حصبه گرفتار شدند و توفیق ملازمت با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم  را در این حج که به نام "حج الوادع" مشهور شد را از دست دادند.  

پس در روز شنبه بیست و سوم و به روایتی دوشنبه بیست و پنجم ذیقعده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خارج از مدینه خیمه زد. و به همه برای سفر حج، اعلان رسمی نمودند. و اعلام شده که این سفر، آخرین حج رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می باشد و به دستور آن حضرت، منادیانی به اطراف مدینه رفته اند تا همگان بدانند و  پیامبر رحمت را همراهی کنند.

گفته اند که روز اول ماه در مدینه غسل فرمودند و موی سر را به تا شانه کوتاه کردند و با روغن سر و روی مبارک را مسح کردند و تن مطهر خود معطر نمودند، و جامه های دوخته شده ی خود را از تن مبارک برکند و ردا برتن نمود و از حجره بیرون آمد و چهار رکعت نماز ظهر را در مسجد بجا آورد و از راه شجره که راه وسط است به جانب ذوالحلیفه (مکانی که امروز مسجد " شجره " نامیده می شود) کوچ نمودند و نماز دیگر را در آن جا کوتاه نمود. 

در این سفر حضرت بتول فاطمه الزهرا سلام الله علیها، و تمام زوجات پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ملازم رکاب بودند و هر کس در هودجی جای داشت،  و در آن سفر یکصد و چهارده هزار (114000) کَس و به روایتی یکصد و بیست و چهار هزار (124000) کَس با پیغمبر کوچ کردند.

در ذوالحلیفه محمد ابن ابی بکر از اسماء بنت عمیس متولد شد و اسماء از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم سوال نمود که با انفاس چه کنم؟ حضرت فرمود: که غسل کن و لجان ببند. و به روایتی فرمود عورت خویش را محکم ببند و به احرام خویش بمان و تکبیر گوی. و قانون تکبیر این گونه بود:

لبیک اللهم لبیک لا شریک لک لبیک انّ الحمد و النّعمه لک و الملک لک لا شریک لک لبیک.

این کلمه را نیز فرمود: لبیک اله الحقّ.

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بعد از نماز عصر از ذوالحلیفه بر ناقه قصوی نشستند و آن گاه به نیت مطلقه احرام بست. شبی در وادی عقیق فرود آمد و صبحگاهان فرمود دیشب خداوند به من فرمود: در این وادی مبارک دو رکعت نماز بگزار و بگو: حجّه فی عمره. و به مرم فرمان داد که هر کس که می خواهد به حج تمام احرام ببندد و اگر نمی تواند بر حج عمره احرام ببندد.

پس جبرئیل فرود آمد و عرض کرد: فرمان ده تا مردم به بانگ بلند تلبیه (صیغه تلبیه، عبارت است از "لبیک، اللهم لبیک، انّ الحمد و النعمه لک و الملک، لا شریک لک لبیک". این چهار جمله را تلبیات چهارگانه می نامند که باید به همین لفظ خوانده شوند و عبارات مشابه، ارزشی ندارند. تلبیه، یکی از واجبات احرام است، نظیر تکبیره الاحرام نسبت به نماز؛ همان گونه که تکبیره الاحرام باطل است، احرام بدون تلبیه نیز باطل می باشد. این ذکر، باید همراه نیت احرام گفته شود که یکبار آن واجب و تکرار آن مستحب است. محرم، در عمره مفرده، وقتی به محدوده حرم رسید، باید آن را قطع کند.) گویند. و مردم چنان بانگ برداشتند که زمین پر از ولوله و غلغه شد.

هنگام بیرون رفتن از مدینه ابوبکر به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد: شتری دارم که بر آن طعام و و چیزهای دیگر بر آن حمل می کنم، اگر فرمان دهید جهت تبرک از طعام و چیزهای شما بر آن ببندم و حمل کنم.

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هم مقداری از طعام خود را بر آن شتر نهاد. ابوبکر آن را شتر را به غلام خود سپرد. و در طول راه یک شب غلام شتر را خوابانید و خودش هم خوابید و چون از خواب بیدار شد شتر را پیدا نکرد، پس به جستجوی شتر پرداخت و آن را نیافت. (ناسخ التواریخ ص 1574 تا 1581)

در ادامه ی این سفر با ما همراه باشید... 


آرشیو مطالب
Skip Navigation Links

دلنوشته ها
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد

تصاویر سایت
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد