تخریب بقیع مطهر، یوم الهدم...
عزای غربت بقیع را به ساحت مقدس وارث آل رسول، حضرت بقیة الله
الاعظم عجل الله تعالی
فرجه الشّریف را
تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم و فرج منقم آل الله را از خداوند منان مسئلت داریم.
این سند سالهاست که به
گواهی ایستاده است و روشن تر از هر استدلال و گویاتر از هر کتاب و دلیل،برهان
مظلومیت های جبهه ی حق است. هنگام ورود به خاک بقیع، کفشها را که در می آوری و
پایت، خاک این مزار را لمس می کند، دلت می شکند … قبور بی سایبان مانده در برابر
آفتاب را که می بینی، داغت تازه می شود و بر غمی کهن و دیرین، اشک می ریزی و بغض
مانده در گلو را در هوای بقیع رها می کنی رنجنامه ی نانوشته شیعه ، بر خاک و سنگ این
مزار، گویاتر از هر زمان است.
بقیع بقعه ای خاموش اما
روشن از نور امامت. بقیع آشنایی غریب است، همدم غربت در جمع آشنایان.
بقیع، نام
سرزمینی است در مدینه که به دستور رسول خدا صلیالله علیه وآله وسلم به قبرستانی
برای مسلمانان تبدیلشد و نخستین کسی که در آنجا به توصیه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دفنشد، «عثمان
بن مظعون»، از دوستان نزدیک پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام بود؛
بقيع اولين مدفن و مزاري
است كه به دستور رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم بوسيله مسلمانان صدر
اسلام به وجود آمده است. اين مدفن مقدس و تاريخي در اصل بقيعالغرقد و در قرنهاي اخير گاهي جنهالبقيع نيز گفته ميشود.
ابن اثير ميگويد: «در
لغت بقيع به محل وسيعي كه داراي درخت و يا ريشه درخت باشد، گفته ميشود و چون مكان
بقيع پيش از آن داراي درخت غرقد و ريشههاي آن بود پس از قطع اين اشجار نيز با
همان اسم معروف گرديد.» در بقيع اولين كسي كه از انصار دفن شده است «اسعد بن
زراره» و از مهاجرين «عثمان بن مظعون» بوده است. سمهودي ميگويد: «پس
از فوت ابراهيم فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله آن حضرت به صحابه فرمودند:
ابراهيم را به سلف صالح ما عثمان بن مظعون لاحق كنيد و در كنار او به خاك بسپاريد.» او ميگويد
پس از دفن شدن ابراهيم در بقيع، مردم مدينه علاقهمند شدند پيكر اقوام و عشيره خود
را در آنجا دفن كنند و هر يك از قبايل مدينه درختان و ريشههاي بخشي از بقيع را
قطع و زمين آن را براي همين منظور آماده نمودند.
در فضيلت بقيع رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: از بقيع هفتاد
هزار نفر كه صورتشان مانند ماه چهارده شبه است محشور خواهند شد و بدون حساب وارد
بهشت ميشوند.
حرم ائمه بقيع كه در كتب
تاريخ به عنوان مشهد و حرم اهل بيت علیهم السلام معروف گرديده، در سمت
غربي و منتهي اليه بقيع واقع شده است. بقیع هماینک مدفن 4 امام شیعه، امام حسن مجتبی علیهالسلام، امام سجاد علیهالسلام ، امام باقر علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام است؛ در كنار هم و به فاصله 2 تا 3 متري اين قبرها، قبر عباس عمومي
گرامي رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار گرفته و در كنار آن نيز قبر ديگري است كه
متعلق به فاطمه بنت اسد است. قبل از ويراني ساختمان اين حرم مطهر همه اين
قبور ششگانه در زير گنبد و داراي ضريح زيبايي بودند. همچنين مدفن تعدادي از
همسران، فرزندان، اقوام و عشيره پيامبر اسلام و جمع كثيري از صحابه و ياران آن
حضرت و تعداد بيشماري از شهدا و علما در اين قبرستان قرار دارد.
آنهايي كه با تاريخ مدينه
آشنايي دارند ميدانند كه در آن زمان رسم بود كه جنازه افراد متشخص و مورد احترام
به جاي گورستان عمومي
در داخل منزل دفن ميشد و در برخي از موارد اين منزل تبديل به آرامگاه خانوادگي ميشد.
به عنوان مثال ميتوان به دفن شدن عبدالله پدر گرامي رسول خدا صلی الله
علیه و آله و سلم در خانه اشاره كرد. در كنار قبرستان بقيع خانههاي زيادي وجود
داشت كه يكي از آنها متعلق به عقيل ابن ابي طالب بود. اين خانه به آرامگاه خصوصي و
خانوادگي اقوام و فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مبدل گرديد و اولين كسي كه در داخل آن دفن شد پيكر فاطمه بنت اسد بود. پس از آن عباس عموي
پيامبر در اين خانه دفن گرديد.
ابن شبه متوفاي 262 هـ .
ق و از قديميترين مورخان و مدينهشناسان ميگويد: «عباس ابن عبدالمطلب در داخل
خانه عقيل و در كنار قبر فاطمه بنت اسد دفن شده است.» اين جمله صريح را مورخ و
مدينهشناس معروف سمهودي و احمد بن عبدالحميد نيز در كتاب خود نقل نمودهاند. اين
خانه به همان شكل تا زمان امام حسن مجتبي علیه السلام باقيمانده بود كه آن حضرت
در وصيت خود به برادرشان تصريح كردند تا بدن مطهرشان را در كنار قبر رسول الله صلی الله
علیه و آله و سلم به خاك سپارند و اگر بني اميه مخالفت كردند در
كنار قبر مادرشان حضرت فاطمه سلام الله علیها دفن شوند.
پس از زمان بنياميه كه شيعيان در سخت ترين شرايط به سر ميبردند و
حتي جرأت اظهار عقيده خود را نداشتند عباسيها به روي كار آمدند و در اين زمان بود
كه شيعيان به آزاديهايي دست يافتند، تا جايي كه سفاح به حقانيت اميرمؤمنان علیه السلام اعتراف كرد و
اقدام به بازگرداندن فدك به بنيالحسن نمود. طبيعي است در چنين شرايط و با برداشته
شدن همه موانع، شيعيان خاندان عصمت و به ويژه سادات بنيالحسن در تعمير و توسعه
مدفن ائمه بقيع و تبديل خانه عقيل به حرم به عنوان يك وظيفه ديني و نماد مذهبي
اهتمام ورزند. همچنين انتساب عباسيها به عباس عموي پيامبر ـ ص ـ مهمترين انگيزه
براي شيعيان آن دوره بود كه به تعمير و توسعه بارگاه جد خود اقدام كنند. بر اساس
مدارك تاريخي پيكر مطهر امام صادق ـ ع ـ در سال 148 هـ . ق و پس از دوران خلافت
سفاح و منصور در سالهاي 136 تا 157هـ . ق در داخل حرم و پس از تبديل شدن خانه
عقيل به مسجد و زيارتگاه عمومي در كنار قبور ائمه سهگانه دفن شده است. متأسفانه
در مورد تغيير و تحولي كه پس از اين تاريخ تا قرن پنجم در اين حرم شريف به وجود
آمده است، اطلاع دقيق و مستند تاريخي در دست نيست ولي با توجه به بحثهاي گذشته به
يقين اين حرم در طول اين سه قرن نيز مورد توجه عباسيان و شيعيان بوده و در هر فرصت
ممكن به تعمير و تجديد بناي آن اهتمام ورزيدهاند.
اما مرحله بعدي تجديد بناي حرم از قرن پنجم آغاز شده كه خوشبختانه
اسناد و مدارك تاريخي زيادي در اين زمينه وجود دارد. طبق مدارك مسلم تاريخي، گنبد
و بارگاه حرم ائمه بقيع كه از نظر استحكام و ارتفاع، ظرافت و زيبايي بر همه قبههاي
موجود در بقيع تفوق داشته و به مدت هشتصد سال سر بر آسمان ميسوده و نظر مورخان و
جهانگردان را به خود جلب ميكرد، به دستور «مجدالملك ابوالفضل اسعد بن محمد بن
موسي البراوستاني القمي»، وزير بركيارق از سلاطين سلجوقي در بين سالهاي 486 الي
498 هـ . ق ساخته شده است. در اين زمينه مورخ معروف ابن اثير در حوادث سال 495 هـ
. ق ميگويد: «در اين سال امير مدينه منظور بن عماره حسيني دنيا را وداع گفت و او معماري
را كه از اهالي قم بود و از سوي مجدالملك بلاساني براي ساختن قبه حسن بن علي و
عباس عموي پيامبر در مدينه به سر ميبرد، به قتل رسانيد.» همچنين مرحوم عبدالجليل
قزويني زنده (در سال 556) در كتاب النقض ميگويد: «قبه حسن بن علي كه عباس بن
عبدالمطلب پدر خلفا آنجا مدفون است مجدالملك فرموده است.»
جهانگرد معروف ابن جبير (متوفاي 614 هـ . ق) ميگويد: «قبرشان بزرگ
و از سطح زمين بلندتر و داراي ضريحي از چوب ميباشد كه بديعترين و زيباترين نمونه
از نظر فن و هنر است و نقوشي برجسته از جنس مس بر روي آن ترسيم و ميخكوبيهايي به
جالبترين شكل در آن تعبيه شده كه نماي آن را هرچه زيباتر و جالبتر نموده است» و
عدهاي مورخ ديگر كه شبيه به اين تعابير را به كار بردهاند. از آنجايي كه اين
ضريح از نظر ظاهري شبيه ضريح حرم كاظمين علیه السلام و عبدالعظيم حسني است و اين
ضريحها به دستور مجدالملك ساخته شده است، ميتوان گفت اولين ضريح بقيع نيز به
دستور مجدالملك ساخته شده است. همچنين دو ضريح ديگر نيز براي بقيع ساخته و نصب شده
است كه سومين آنها تا زمان تخريب اين حرم پا برجا بوده است. مرحوم سيد محسن ميگويد:
در اصفهان ضريح ديگري از فولاد به صورتي ظريف و زيبا ساخته شد كه در قسمت بالاي
آن اسماء حسني با آب طلا و خط زيبا ترسيم شده بود كه با سختي فراواني به جده منتقل
و به خاطر ممانعت سران مدينه سه سال متوقف و با پرداخت مبالغ كلاني به مخالفان، در
حرم نصب گرديد.
ویژگیها و خصوصیتهای معماری حرم
شریف
آنکه حرم بقیع هشت ضلعی بوده است.
برای نمونه میرزا محمدحسین فراهانی که در سال 1302 هـ.ق این حرم شریف را زیارت
کرده است، میگوید: «چهار نفر از ائمه اثنی عشر ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ است
که در بقعه بزرگی که به صورت هشت ضلعی ساخته شده است واقعاند و اندرون و گنبد آن
سفیدکاری است.»
حرم بقیع دارای دو در بوده است. ابن
نجار مدینهشناس معروف متوفای 647 هـ.ق میگوید:«بقیع دارای دو در بوده است که یکی
از آنها همیشه و در تمام ساعات روز به روی زائرین باز بوده است.» بارگاه بقیع
محرابی هم داشته است. حرم بقیع خادمانی نیز داشته است. این خدام شامل کفشدار و
زیارتنامهخوان بود. امینالدوله در سفرنامه خود مینویسد: «یکشنبه یازدهم محرم
1316 هـ.ق هوای بقیع و زیارت ائمه هدی کردم. آنجا جز حاج صادق یزدی و یک ضعیفه کفشدار
و یک سقا کسی نبود. کلیددار، متولی و زیارتنامهخوان هنوز نیامده بودند.» همچنین
در برخی سفرنامهها برای حرم تزئیناتی ذکر شده و اینکه این حرم صحن نداشته است.
در تاریخ برای اولین بار که از صندوق قبور ائمه بقیع سخن به میان آمده به
وسیله جهانگرد معروف ابن جبیر (متوفای 614 هـ . ق) میباشد. او میگوید: «قبرشان بزرگ و از سطح زمین بلندتر و دارای
ضریحی از چوب میباشد که بدیعترین و زیباترین نمونه از نظر فن و هنر است و نقوشی
برجسته از جنس مس بر روی آن ترسیم و میخکوبیهایی به جالبترین شکل در آن تعبیه شده
که نمای آن را هرچه زیباتر و جالبتر نموده است» و عدهای مورخ
دیگر که شبیه به این تعابیر را به کار بردهاند.
يوم الهدم روز ويران کردن ...
در هشتم شوال سال 1344 هجري قمري پس از اشغال مکه ، وهابيان به
سرکردگي عبدالعزيزبن سعود روي به مدينه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان
شهر، سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورين عثماني را بيرون کردند و به تخريب قبور
ائمه بقيع و ديگر قبور هم چنين قبر ابراهيم فرزند پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنين مادر حضرت
اباالفضل العباس عليه السلام و قبر عبدالله پدر پيامبر و
اسماعيل فرزند امام صادق عليه السلام و بسياري قبور ديگر پرداختند.
ضريح فولادي ائمه بقيع را که در اصفهان ساخته شده بود و روي قبور حضرات معصومين
امام مجتبي ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق عليهم السلام قرار داشت را از جا در
آورده ، بردند . اما اين اولين حمله آنان به مدينه نبود . آنان در سال 1221 هجري
نيز يک بار ديگر به مدينه هجوم برده ، پس از يک سال و نيم محاصره توانسته بودند آن
شهر را تصرف کنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشياي گرانبهاي حرم پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و تخريب و غارت قبرستان بقيع نمودند .
طبق نقل تاريخي آن ها در اين حمله چهل صندوق مملو از جواهرات مرصع به
الماس و ياقوت گرانبها و حدود يکصد قبضه شمشير با غلاف هاي مطلا به طلاي خالص و
تزيين شده به الماس و ياقوت و ... به يغما بردند . و اين نيز نخستين حمله آنان به
مقدسات اسلامي نبود . اجمال تاريخ اين حرم مقدس اين است كه قبور ائمه بقيع از ابتداي دفن
داراي ساختمان و به مرور زمان گنبد و بارگاه بوده است و در قرون متمادي داراي خادم
و دربان و داراي ظريفترين و گرانبهاترين ضريح و صندوق با زيباترين روپوش و داراي
فرش و قنديل بوده است.
وهابیان از ترس نتیجه کارشان، از خراب کردن گنبد و
بارگاه حضرت رسول صلی الله علیه و
آله و سلم و کندن ضریح آن
بزرگوار خودداری کردند وگرنه آنان هیچ قبر و ضریحی را استثنا نکردهاند، بلکه قبر
پیامبر صلی الله علیه و آله
و سلم از آن جهت که بیشتر
مورد احترام و علاقه مردم است، از دیدگاه آنها و از نظر دلایل وهابیان، اولی به
خرابی است و اگر از این نظر خاطرشان جمع بود، حتماً قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را نیز ویران میکردند! بلکه پیش از مزارهای دیگر، به
تخریب آن اقدام میکردند. در کتاب تاریخ حرم ائمّه بقیع اینچنین نقل شده: این اقدام دقیقاً در هشتم شوال 1344هـ. ق. انجام گرفت و
به کارگرانی که این عمل ننگین را انجام دادند مبلغ هزار ریال مجیدی دست مزد پرداخت
گردید. (تاریخ حرم ائمه، 51)
سرزدن اين قبيل امور از پيروان محمد بن عبدالوهاب شگفت نيست! تابعان
كسي كه همه مسلمانان را كافر و مشرك مي دانست و مكه و مدينه را قبل از آنكه به دست
وهابيان بيفتد، دارالحرب و دارالكفر!مي دانست.
در كتاب "الدررالسنيه" مي خوانيم: وي - محمد
بن عبدالوهاب – از صلوات بر پيامبر صلي الله
عليه و اله نهي ميكرد و از شنيدن آن ناراحت
ميشد. صلوات فرستنده را اذيت ميكرد و به سختترين وجه مجازات مي نمود.
حتي او دستور داد مرد نابيناي متديني را كه مؤذن بود و صوت خوشي
داشت، چون به حرف او گوش نداده، بر پيامبر صلوات فرستاده بود، به قتل رسانند.
بسياري از كتب مربوط به صلوات بر پيامبر صلي الله
عليه و آله را به آتش كشيد و به هريك از
پيروانش اجازه مي داد قرآن را مطابق فهم خود تفسير كند."
محمد بن عبدالوهاب به نوبهي خود در اعتقادات پيرو"ابن تيميه
حنبلي" است، كه در قرن هشتم هجري ميزيسته است، از ابن تيميه عقايد جالبي نقل
شده است. از جمله اينكه او خدا را جسم ميدانست! براي ذات مقدس خداوند دست و پا و
چشم و زبان و دهان قائل بود! ابن بطوطه جهانگرد معروف در سفرنامهي خود مي گويد:
"ابن تيميه را بر منبر مسجد جامع دمشق ديدم كه مردم را موعظه ميكرد و ميگفت:
خداوند به آسمان دنيا ميآيد، همان گونه كه من اكنون فرود ميآيم! سپس يك پله از
منبر پائين ميآمد!"
عقايد او آنچنان سخيف و بيمقدار بود كه خود اهل سنت وي را به زندان
افكندند و در رد او كتب متعددي را به رشته تحرير درآوردند.اين قطرهاي كوچك از مرداب
اعتقادات و عملكرد وهابيان در طول اين ساليان است. در طول اين دوران دانشمندان
زيادي چه شيعه و چه سني به نقد عقايد وهابيت دست زدهاند و به شبهات گوناگون آنان
پاسخ دادهاند. يكي از شبهات آنان مسألهي بناء بر قبور است. آنها ساختن بنا
اعم از مسجد يا غير آن را بر قبر حرام ميدانند!
در اين نوشتار سعي مي كنيم پاسخي مناسب به شبههي مذكور بدهيم.
نخست آنكه: اين شبههي آنان را صريح آيهي 21 سوره كهف دفع مينمايد،
كه در خصوص ماجراي اصحاب كهف از قول مومناني كه ميخواستند ياد اصحاب كهف را گرامي
دارند مي فرمايد: لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجدًا (بي ترديد بر روي قبور آنان
مسجدي بنا مي كنيم)
دوم آنكه: هنگام ظهور اسلام و در دوران فتوحات اسلامي بناهايي بر
قبور انبياء گذشته وجود داشت. از جمله ميتوان به قبر حضرت داوود و حضرت موسي در
بيت المقدس اشاره نمود. جالب اينجاست كه
خليفه دوم كه طبق نظر اين آقايان از صحابه است و معصوم، خود براي انعقاد پيمان صلح
به بيت المقدس رفت و پس از تسلط بر آن شهر، اقدامي در راستاي از بين بردن اين قبور
به عمل نياورد…
اما به راستي قومي كه در تاريخ نه چندان طولاني خود، چنان كه از زبان
مورخين خودشان شنيديم قرآنها را در خيابانها لگد مال ساختند و در قتل عام پيروان
علي عليه السلام و ساير خلفا فرقي نگذاشتند و مجد خود را در غارت و قتل جستجو مي
كردند، شايستگي اين را دارند كه مخاطب يك استدلال قرآني و يا حتي تاريخي قرار
گيرند؟! (تاريخ حرم ائمه بقيع، حجة الاسلام محمد صادق نجمی)
از مصاديق و نمونههاي بارز چنين انحراف فكري و برداشتهاي ناروا،
گروه خوارج هستند كه در حال حيات رسول خدا صلی الله
علیه و آله و سلم و در ميان جامعه آن روز به وجود
آمدند و در زمان اميرمؤمنان علیه السلام گسترش يافته و سرانجام آن بزرگوار به دست يكي از عوامل همين گروه به
شهادت رسيد. يكي از اوصاف خوارج كه در احاديث بدانها تأكيد شده، كثرت عبادت و تقيد
آنان به نماز و روزه و قرائت قرآن است، به حدي كه عبادت ساير مسلمانان نسبت به
عبادت آنها حقير و كم مينمايد. ويژگي بعدي فاصله گرفتن آنها از اسلام و دور
شدنشان از روح قرآن است كه در اثر غرور و تحجر حاضر نبودند از هيچ ناصحي نصيحت بپذيرند.
يكي ديگر از اوصاف خوارج تكفير مسلمانان بود تا جايي كه هر مسلمان متعهدي را كه با
عقيده و تفكر انحرافي آنان موافق نبود مرتد و خارج از اسلام ميدانستند.
پس از چندين قرن از ظهور خوارج يعني در آستانه قرن هشتم نمونهاي
ديگر از اين انحرافات ظاهر گرديد. احمد بن تيميه در شام مطالبي را در مسايل مختلف
اسلامي خلاف مسلمات اسلام و مخالف با فتاواي علما و پيشوايان به شكل سخنراني و
مكتوب منتشر كرد. علما و دانشمندان از شام و مصر و بغداد در مخالفت با نظريات او
به ميدان آمدند و به نقد عقايد او پرداختند و بر انحراف و ارتداد او فتوا صادر
كردند. ابن تيميه پس از چند بار زنداني شدن در مصر و شام، سرانجام در سال 728 هـ .
ق در زندان دمشق از دنيا رفت. وضع به همين منوال بود تا اينكه در قرن يازدهم، در
نجد حجاز فردي به نام محمد بن عبدالوهاب پا به عرصه حيات گذاشت و پس از چهار قرن بار
ديگر به ترويج و تبليغ عقايد ابن تيميه پرداخت. اما دلايل مختلفي باعث شد كه ابن
وهاب در فعاليتهاي خود موفق شود. از جمله آنكه وي در شهر نجد به اظهار و نشر
عقايد خود پرداخت كه مردم آن را افراد دور از تمدن و معارف تشكيل ميدادند اما ابن
تيميه در مركز معارف ديني قرار داشت. همچنين با متهم كردن ساير مسلمانان به كفر،
مردم نجد به غارت و كسب ثروت تشويق شدند. (تاريخ حرم ائمه بقيع،
حجة الاسلام محمد صادق نجمی)
تخریب کرده
اند حرم و بارگاهتان/ آنها که زنده اند به لطف نگاهتان
بر
روی مهربانیتان چشم بسته اند/با خود نگفته اند چه بوده گناهتان
از نسل هیزم آورشان که عجیب نیست/ آتش زنند دوباره دل
پر زآهتان
روز
سقیفه بود اگر بی حرم شدید/ یا بین کوچه بود که بستند راهتان
اول
زدند مادر و بعدش حسینتان/ افتاد بین تیغ و نیزه و شد قتلگاهتان
وقتی
رسید یوسف کنعان فاطمه / حتما بنا کند، حرم
دلبخواهتان
فعلا
نشسته است و زغم آه می کشد/ کنج بقیع در شب تار و سیاهتان
|