منوی اصلی
Skip Navigation Links

تازه ترین ارسال ها
* بیعت کردن و دفاع امیرالمومنین

* آتش زدن درب خانه وحی

* هتک حرمت حضرت زهرا س

* ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها

* چگونه زینت امام زمان باشیم؟

* برنامه های مهدی فاطمه عجل الله تعالی فرجه الشّریف در دوران ظهور

* شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها

* شهادت امام حسن عسگری علیه السلام

روزشمار نیمه شعبان هر روز با یک سلام بر امام زنده و حجت حق

روزشمار نیمه شعبان هر روز با یک سلام بر امام زنده و حجت حق

سَلامٌ عَلى آلِ یسَّ

زيارت ديدار است با آن‌كه خدا بزرگش مي‌شمرد و دوستش می دارد. زيارت ديدني است از راه دل و ارتباطي روحي با عزیزان الهی كه آموزگار حقايق مطلق ربانی اند و خود، حق مجسّم. زيارت توجه و توسل است. زيارت‌نامه‌ها معمولاً با سلام آغاز مي‌شود. سلام به امامي كه زنده و شنونده ی سخن است.

پس سلام به امام زنده و حجت حق: سَلامٌ عَلى آلِ یسَّ

زیارت آل یاسین، یکی از زیارتهای مشهور حضرت صاحب الامر، علیه السلام، است. راوی و ناقل این زیارت جناب ابو جعفر محمد بن عبدالله بن جعفر بن الحسین بن مالک جامع الحمیری القمی است که همه علمای رجال و بزرگان راوی شناس از او به بزرگی و قداست یاد کرده اند. او صاحب کتابهای متعددی بود که ظاهرا چیزی از آنها در دست نیست و چون در اواخر دوران غیبت صغری می زیسته مکاتبات بسیاری با ناحیه مقدسه حضرت صاحب الامر، علیه السلام، داشته و به افتخار جواب نائل آمده است. توقیعات متعددی به وسیله او نقل شده است که جمله آنها توقیعی است که متضمن زیارت شریف آل یاسین است.

در آغاز توقیع مزبور چنین می خوانیم:

به نام خدای رحمان رحیم. شما نه نسبت به امر پروردگار تعقل می کنید و نه از اولیای او پذیرایید. حکمتی بس کامل و تمام ولی چه سودی دارد بیمها و رهنمونها نسبت به جمعی که ایمان نمی آورند. سلام بر ما و بندگان شایسته خدا.

هر گاه خواستید به وسیله ما به پروردگار توجه پیدا کنید و به ما متوجه شوید، پس آن گونه که خدای تعالی فرموده ست بگویید: بر آل یس درود و سلام باد...

با شرح این مقدمه به شرح اولین سلام زیارت یاد شده می پردازیم:

این زیارت با بیست و سه سلام آغاز می شود که سلام اول به عترت پاک حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم برمی گردد و سلام های بعدی هریک با القاب و عناوین خاص حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف همراه است سپس با اعتراف  به اصول اعتقادی و گواه گرفتن ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشّریف بر آن ها و و تجدید عهد و وفاداری نسبت به اولیای دین زیارت به پایان می رسد.

این زیارت با این سلام شروع می شود: سَلامٌ عَلى آلِ یسَّ

اين كلمه يعنى «آل ياسين» در سوره صافات نیز آمده است که كادح از امام صادق عليه السلام از اجداد بزرگوارش از مولا علىّ عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: در فرمايش خداى عزّ و جلّ سلام عَلى آل ياسِين‏ ، منظور از «ياسين‏» محمّد است، و ما «آل ياسين‏» هستيم. (عيون أخبار الرضا عليه السلام  ج‏1 ص487)

ابن عبّاس در تفسير فرمايش خداى عزّ و جلّ سلام عَلى آل ياسِين‏ گفته است: تحيّتى (درودى) است از جانب پروردگار جهانيان بر محمّد و خاندانش كه (رحمت خدا بر ايشان باد) مژده ايمنى در قيامت است براى دوستداران ايشان. (اصول کافی ج4 ص45)

چون « یس» از نام های پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است لذا ال یاسین همان ال محمد صلوات الله علیه اجمعین است و سلام علی آل یاسین یعنی سلام بر آل محمد صلوات الله علیه اجمعین

امام فخر رازی ذکر نموده است در ذیل این آیه گفته است: اهل بیت ان حضرت در پنج چیز با ان حضرت برابری می کنند، اول در سلام، فرموده: سلام بر پیغمبر بزرگوار و نیز فرموده سلام بر آل یاسین( ال محمد) و دوم در صلوات بر ان حضرت و بر ایشان در تشهد نماز،سوم در طهارت که خدای متعال فرموده است: طه، یعنی ای طاهر و در باره انها ایه ی تطهیر را نازل فرموده و چهارم در تحریم صدقه که بر پیغمبر و اهل بیتش حرام است، پنجم در محبت که خدای متعال فرموده:بگو اگر شما دوست می دارید خدا را متابعت نمایید مرا،تا دوست بدارد خدا شما را و در باره اهل بیت ان حضرت فرموده: محمد بگو ( به امت) من اجر و مزدی از شما نمی خواهم مگر دوستی ذوی القربی و اهل بیتم( ایه 23 شوری)

این سلام نخست از لطافت و ادب خاصی برخوردار است; زیرا گر چه این زیارت شریفه زیارت امام زمان، علیه السلام، است و همه سلامهای بعدی به آن وجود مقدس اختصاص دارد; در اولین گام، سلام است بر همه این خاندان و درود ست بر تمامی این دودمان.

گویا چنین گفته اند که: تو که زائری و می خواهی مرا زیارت کنی، تو که مایلی بر من سلام و درود داشته باشی، ادب اقتضا می کند که اول به همه خاندان من، آباء گرامی و اجداد طاهرین من سلام کنی و درود بر آنها را، حتی بر سلام خاص من مقدم داری. آنان پدران و اجداد منند و از هر جهت احترام و اکرامشان فرض است و لازم.

السلام علیک یا داعی الله و ربانه آیاته

محور اول سلام به اوصاف کمال وجود مقدس امام مهدی است . می توان گفت او صافی که در این

قسمت بیان شده، یک دوره امام شناسی و معرفت افزایی نسبت به وجود نورانی امام است . گویی قبل از

اینکه پای در رکاب عمل بگذاریم، ابتدا باید معرفت خود را نسبت به امام کامل کنیم. و این گوشزد، یگانه

رمز اساسی هدایت و ثبات قدم، در دوران تاریک غیبت است و پناه مطمئنی است برای نجات از آفات و

انحرافات، در این مسیر دشوار و پر پیچ و خم.

در این اوصاف از طرفی مقام امام مهدی نزد خداوند متعال تبیین می شود. اینکه امام، الهیترین آیه و

خداییترین نشانهی الهی، یاریگر حق خدا و تلاوت کننده واقعی قرآنند و با امام است که خدا بر بندگان

اتمام حجت میکند و عذر و بهانهها را از میان برمیدارد. و نیز از طرف دیگر جایگاه ایشان در ارتباط با امامت،

روشن میشود. اینکه امام دعوت گر و راه ارتباط مردم به سوی خداست. اینکه با امام است که اراده الهی

دانسته و بدان عمل میشود و هم اوست که همچون پرچمی برافراشته، مؤمنان به وسیله اوهدایت می شوند .

و در نهایت اینکه امام همان موعودی است که دلهای ستمدیدگان عالم را التیام خواهند بخشید.

زیارت، دلیل و برهان نمی خواهد! چه برهانى استوارتر از محبت؟

زیارت، نمودى از احساس شوق درونى انسان، به زبان علاقه و ترجمان عشق و وابستگى قلبى است.

زیارت، معرفت را می افزاید، محبت را ریشه دار تر می کند و قرب مادى و معنوى می آورد.

زیارت حضور در قلمرو محبت اولیاء الهى است، محبتی چاره ساز، هدایتگر و حرکت آفرین.

با این حساب بدا به حال کسانی که مى گویند: اگر نام کسى را در کنار نام خدا ببرید شرک است ! در حالى

و ما نقموا » : که اگر این سخن درست باشد، خداوند نعوذبالله خود مشرک است. زیرا در سوره توبه مى فرماید

و در جاى دیگر مى فرماید : « الاّ اغناهم اللّه و رسوله من فضله؛ خداوند و پیامبرش آن ها را بى نیاز نمودند.

یتوفّاکم ملک الموت؛ ملک » : و در جاى دیگرى مى فرماید « اللّه یتوفّى الانفس؛ خداوند جان ها را مى گیرد.

بنابراین واسطه داشتن، نه تنها شرک نیست، بلکه اساس هستى بر مبناى « الموت جان شما را مى گیرد.

واسطه است.

و ابتغوا الیه الوسیلۀ؛ وسیله اى براى » : زیارت در واقع عمل کردن به دستور قرآنی خداوند است که مى فرماید

حال، آن وسیله کدام است؟ خداوند در این آیه، نوع وس یله را براى ما « نزدیکى به خدا جستجو نمایید. مشخّص نکرده و به صورت مطلق فرموده است: وسیلهای بجویید. قطعا ائمه اطهار ، برترین بندگان خدا

ائمه وسیله تقرب شما به »: و بهترین وسیلهی تقرب الی الله هستند، همانطور که پیامبر اکرم فرمودند سوی خدا هستند.

داعی از ماده ی  (دعاء ) و ( دعو) و در لغت بمعنى خواندن، دعوت کردن و حاجت خواستن و استمداد است و گاهى مطلق دعوت و خواندن از آن منظور است. پس داعی به معنای دعوت کننده است.

داعی و مشتقات آن در قرآن کریم بسیار بکار رفته اما ترکیب داعی الله فقط دو بار در سوره احقاف آمده که در هر دو مورد منظور پیامبر خدا بوده است. داعی الله کسی است که به امر خدا به سوی او دعوت میکند. و این مقام و مسؤولیتی بس مهم برای تمام انبیاء الهی و نبی گرامی اسلام بوده است.

داعی اللهِ منصوب و مأذون از طرف خدا، باید از جه ل و خطا و لغزش مصون و عاری باشد و الا  نمیتواند به سوی خدا دعوت کند. اگر رهبر و راهنما علم به مقصد و هدف نداشته باشد چطورمیتواند دیگران را به آن هدف رهنمون باشد؟ اگر رهبر و راهنما در اندیشه و رفتارش دچار لغزش و خطا باشد چطور میتواند همه انسانها را به طور قطع به مسیر الهی و نورانیِ هدایت راهبر باشد و نیز بتواند اتمام حجتی برای انسانها باشد؟ لذا امام باید عالم بالله بوده و معصوم باشد.

امامان دعوت کنندگان به سوی خدایند. در اعمال روز عید غدیر در دعایی اینطور میخوانیم: خداوندا درود بفرست بر محمد و آل محمد آن امامان راهبر و سروانِ دعوت کننده.

در زیارت امام رضا به سه امام به ترتیب به عنوان داعی الله سلام و درود میفرستیم. به حضرت رضا به عنوان دعوت کننده به دین خدا؛

به امام جواد به عنوان دعوت کننده به راه خدا.

به امام حسن عسکری به عنوان دعوت کننده به سوی طاعت خدا و رسول.

صاحب الزمان مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف دعوت کننده به سوی خداست

در بیانات اهل بیت تعبیر داعی در قرآن کریم، به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف  تفسیر شده است.

در دعای شریف افتتاح امام مهدی را دعوت کننده به سوی کتاب خدا میخوانیم.

و نیز در دعای عهد که در هر صبح برای تجدید پیمان با مولا و امام خود میخوانیم ایشان را داعی دانسته و خود را لبیکگو به ندای آن داعی معرفی میکنیم. دعوتگری نیازمند بصیرت است.

در آیه شریفه 108 سوره ی یوسف خداوند بار مسؤولیت دعوت به سوی خویش را هم بر دوش رسول گرامیش میداند و هم کسانیکه او را پیروی میکنند. بنابراین بر شیعیان و پیروان امام زمان هم لازم است دعوتگری به سوی خدا را جزء وظائف مسلّم خود بدانند. روش و منش یک شیعه منتظر باید دعوت کننده به سوی خدا باشد، چنانکه رسالت بزرگ امام هم همین میباشد.

و مسلّم است کسی در حکومت امام میتواند دعوتگر باشد، که روح دعوتگری را پیش از حکومت امام با اشتغال به آن در خود زنده کرده باشد.

 ربانی ایاته اضافه صفت به موصوف است، یعنی سلام بر تو ای آیه ی ربانی ای نشانه خداگونه. بر اساس این معنا امام زمان را به عنوان کسی می خوانیم که آیه و نشانهای خدانما هستند.ربانی یعنی کسی که اختصاص و انتسابش با رب و توجهش به او  عبادت و اطاعت او  زیاد است.

امام زمان مفسر حقیقی و پرورش دهنده آیات قرآن هستند.

بنابراین این معنا مقام منیع ربانیِ آن وجود مقدس را نسبت به همه آیات خلقت، بیان میکند. خداوند سبحان، تربیت و پرورش جمیع آیاتش را به خاندان رسالت افاضه نموده است. یعنی هیچ مخلوقی به کمال نهایی خود

نمیرسد جز با عنایت و افاضهی کمال از جانب امام . امروز این مقام شامخ و منصب والا به امام زمان اختصاص دارد.

وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف امروز، ربانیِ آیات است، رب النوع آیات حق است و از همه آیات،

آیتیتش بیشتر و از همه نشانهها نشانگرتر است. یعنی نمایانگری امام عصر نسبت به خداوند در مقام معرّفی ذات باری تعالی از همه آیات بیشتر است.

پرورش یافته و متجلّی و متجسم شدهی آیات قرآن . ائمه و امام عصر نماد قرآن و در حقیقت، قرآن ناطق است.

السلام علیک یا باب الله

باب در لغت به معنای درب، مدخل و وسیله ی رسیدن به چیزی است، و اصلش راه ورودى یا مدخل مکانها است مثل درب شهرها و خانه ها . در معنای غیر مادی هم بکار می رود، چنانکه رسول خدا فرموده اند: من شهر علم هستم و علی دربِ آن است.

امامان بابهای الهی هستند.

بدون تردید هرمحلّی راهی و دری دارد که باید از آن طریق وارد شد. از آنجا که دسترسی به کُنه ذات خدا برای ما مقدور نیست، چنانکه دستور هم داده شده که: تنها راه دسترسی به خدا و معرفت به او، اهل بیت و امامان هستند.

اصبغ بن نباته گوید: در محضر امیرالمؤمنین علی نشسته بودم که عبدالله بن الکواء وارد شد و عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین معنای قول خداوند چیست که میفرماید: از در خانه ها وارد شوید امیرالمؤمنین فرمودند: مائیم آن خانه ها که خداوند دستور داده  وارد آنها شوید و مائیم باب الهی، پس هرکه با ما بیعت کند و به ولایت ما اقرار نماید، از آن در وارد شده و کسی که با ما مخالفت دارد و دیگران را بر ما ترجیح دهد، از پشت خانهها و از غیر راه وارد شده است.

در زیارت امام عصر میخوانیم: سلام بر تو ای راه خدا، راهی که هرکس غیر آن را بپیماید هلاک خواهد شد.

امام صادق میفرمایند: امامان ابواب خداوند عزوجل هستند، ابوابی که از آن دربها می توان داخل شد، و اگر

ایشان نبودند خداوند عزوجل شناخته نمیشد.

امام باقر علیه السلام  فرموده اند: ...رسول خدا باباللّهی بودند که فقط از آن در میشد به خدا رسید، ایشان راه خدایی بودند که اگر کسی آن راه را بپیماید به خداوند خواهد رسید و این مقام و جایگاه برای امیرالمؤمنین و امامان بعدی هم خواهد بود ادب و احترام به باب، ادب و احترام به خانه و صاحب خانه است. توجه به بابِ یک خانه و احترام به آن، علامت محبت و احترام به صاحب و اهل آن خانه است . لذا  رسول خدا که محب و شیفته خدا و بلکه فانی فی الله بودند برای ادب و احترام به خدا به باب الله یعنی اهل البیت احترام میگذاشتند، البته اساسِ این احترام، احترام به خدا و به باب الله بود نه از این جهت که رسولگرامیاسلام برای قرب و ورود به ساحت الهی ناچار به تمسک به اهل بیتشان باشند چراکه ایشان بالاترین و والاترین بنده الهیند) و بسیار سفارش هم مینمودند که دیگران تا قیامت به این خاندان احترام گذاشته و همواره ادب را رعایت نمایند، لذا میبینیم رسول خدا به کرّات هر موقع از مقابل منزل حضرت علی میگذشتند می ایستادند و با ادب به

اهل خانه سلام میدادند.

توهین به باب، توهین به کّل خانه و صاحب خانه است.

لذا اگر فساد و طغیان و سرکشیِ نفس بالا بگیرد و انسان به حد عداوت با خداوند برسد، چون یارای

جسارت و لطمه زدن و قدرت ایستادگی در برابر خودخدا را ندارد، به بابِ خداوند اهانت و جسارت

میکند. و راز اینکه به ائمه و اهل بیت جسارت شد هم همین بود. سیه دلی و کینه و بغض از

خدا خودش را بر باب خدا علی نشان داد آن موقعی که دل باب الله را سوزاندند و درب خانه

علی و فاطمه را آتش زدند.

اینجاست که سرّ احادیث بسیاری که به این مضمون رسیده و در زیارت جامعه هم میخوانیم روشن میشود که چرا: هر که با شما اهل بیت دوستی کرد با خدا دوستی کرده و هر که با شما عداوت داشت با خداوند دشمنی نموده و کسی که شما را دوست داشته باشد خدا را دوست داشته و کسیکه از شما بدش آید از خدا بدش آمده و آنکه به

ریسمان شما دست یازد به ریسمان خدا دست انداخته است.

بابِ خداوند بودن نشانه عظمت باب است.

خداوند واحد قهار، عظیم و متعال، آن خالق همه عظمتها در آسمان و زمین، آن حی ازلی و قیوم

ابدی آن رب الاربابی که در هنگامه قیامت با اذن او و در آنی همه خلائق می میرند بابی دارد . در

بیانات نورانی اهل بیت آمده وقتی خداوند اهل زمین را میکشد، پس از آن اهل آسمان دنیا را

میکشد، سپس به سراغ ساکنان آسمانهای بالا رفته و به نوبت حیات را از همه ی آنها می گیرد،

سپس میکائیل و پس از آن جبرائیل و بالاخره جبرائیل و اسرافیل را می کشد و در نهایت ملک

الموت عزرائیل را میکشد سپس در صور دمیده شده و همه را برمیانگیزد در این هنگام خداوند

صدا میزند:کجایند جبارها،کجایند کسانیکه برای من شریک و همتا قرار دادند. کجا هستند متکبرها.

این خداوند عظیم و جلیل باب دارد و باید برای ورود به ساحت او از طریق باب وارد شد، طبعاً باید

بین باب و اصل خانه سنخیت و هماهنگی وجود داشته باشد و این نکته عظمت فوق العاده و جایگاه

رفیع امام را در اندیشه و اعتقادات شیعه میرساند.

امام زمان باب الهی هستند نه فقط برای انسان بلکه برای تمام مخلوقات واسطه  فیض است.

باب الله بودنِ امام اختصاص به انسان ندارد، بلکه همانگونه که خداوند خدای همه و رب و مربی کل  است، این دودمان هم برای کلّ هستی باباند. امروز آن پرده نشین سراپرده غ یبت باب الله است نسبت به همه آفرینش. هر موجودی، کمتر از ذره تا روح القدس و پایینتر از تحت الثری تا فوق ذروه عرش خدا، بخواهد از خدا فیضی دریافت کند و به جایی راه یابد و به مقامی نائل شود، باید ازاین در بیاید و دست التجاء و آستین نیازش را به حلقه ی آستانه این باب الله دراز کند تا چیزی عائدش گردد.  

السلام علیک یا حجه الله و دلیل ارادته

حجت در لغت به معنای نمایانگر و دلیل و برهان است. 89 جمع آن حجج است که هنگام بحث و گفتگو با

طرف مقابل به کار گیرند، خواه آن دلیل درست و مورد قبول خردمندان باشد یا آن دلیل باطل و مردود

باشد.   

حجت خدا کسی است که وجود او زبان گویای دلائل الهی و نمایانگر تمامی حقائق دین است و انسانها به

توسط او به سوی خدا راهنمایی میشوند و به او می رسند، با وجود حجت الهی در زمین عذری برای

ندانستن یا شانه خالی کردن از مسؤلیتها نخواهد ماند ، باقی نمی ماند،  لذا خداوند به وسیله حجتش بر

بندگان احتجاج میکند و از ایشان سؤال نموده و احیاناً مورد بازخواست قرار میدهد و بندگان هم به واسطه

او در نزد خدا اقامه حجت میکنند.

امامان حجج الهی هستند.

امام صادق میفرمایند: امامان ابواب خداوندند و خداوند تبارک و تعالی با وجود آنهاست که بر بندگانش احتجاج میکند.

جابر بن عبدالله انصاری نقل می کند، رسول خدا فرمودند: خداوند علی و همسرش و فرزندانش را حجتهای خودش بر بندگان قرار داده است، آنها درهای علم در بین امتم هستند، هرکه از آنها هدایت را بجوید به راه راست هدایت میشود.

امام زمان حجۀ الله است.

امام حسن عسکری پدر امام زمان فرزند خویش را حج ۀالله می خواند، حضرت حکیمه خاتون دختر امام جواد گوید: آنگاه که حضرت نرجس وضع حمل نمود، فرزندش به سجده افتاد و در حالیکه بر روی بازویش به نور رقم خورده بود: جاالحق و زهق الباطل او را نزد پدر بزرگوارش آوردم. پدر دست مبارکشان را بر چهره او کشید و فرمود: بزرگوارش آوردم. پدر دست مبارکشان را بر چهره او کشید و فرمود: در آخرین لحظات زندگی شریف امام حسن عسکری در حالیکه مهد ی پدر گرامیشان را  وضو میدهند، امام عسکری با تعبیر حجۀالله ایشان را نویدهایی میدهند. پسرم تو را بشارت میدهم که تو صاحب الزمانی، تو مهدی هستی، تو حجت خدایی بر زمین او، تو فرزند و جانشین من هستی.

در توقیعی از جانب امام عصر که توسط محمد بن عثمان به دست ما رسیده است آمده : اما در حکم پیشآمدهاى تازه براویان حدیث ما رجوع کنید زیرا آن ها حجت بر شمایند و من حجت بر آنهایم.

حرکت بدون شناخت حجت الهی گمراهی است.

در دعایی منقول از امام صادق میخوانیم: خدایا خودت را به من بشناسان چراکه اگر تو را نشناسم پیامبرت را

نخواهم شناخت، خداوندا فرستادهات را به من بشناسان چراکه اگر فرستادهات را به من نشناسانی حجت تو

را نخواهم شناخت، خداوندا حجتت را به من بشناسان چراکه اگر ح ج تت را به من نشناسانی گمراه میشوم.

اگر خداوند بخواهد به واسطه وجود امام و حجتش بر خلق خود دلیل و برهان را تمام نماید و احتجاج کند

میبایست؛

اولاً : این حجت در نهایت علم و آگاهی باشد تا ذرهای هم از جهل جاهلان نتواند عذری برایشان باقی بگذارد.

ثانیاً : این حجت مصون از لغزش و خطا بوده تا باز عذری برای بد دلان و بدکاران باقی نماند. لقب حجۀ الله مشهورترین لقب امام مهدی است و با آنکه همه امامان حجج الهی هستند لکن دچنان اختصاص به آن جناب دارد که در روایات، هرجا بدون قرینه و شاهدی ذکر شود، مراد ایشان هستند.

دلیل در لغت از ماده دلالۀ است. دلالت بهمعنى نشان دادن و ارشاد است. راغب گوید: دلالت آنست که با آن بمعرفت و شناختن چیزى برسند مثل دلالت لفظ بر معنى :مردم را بر مرگ سلیمان دلالت نکرد مگر حشره زمین. لذا دلیل به معنای راهنما رهبر، نشانگر و علامت و نمودار میباشد.

اراده درلغت از ماده رود به معنای طلب کردن خواسته، میل و رغبت، آهنگ و قصد کردن است. اراده خداوند ، مشیت و خواست و تقدیر و ایجاد و فرمان اوست، و آن بر دوگونه است:

الف . تکوینی : خواست و ایجاد قطعی و غیر قابل تغییر خداست که بدون تخلّف و تأخیر واقع می -

شود، چنانکه فرموده است. امر خداوند چنین است که هرگاه چیزی را اراده نماید، به محض آنکه بگوید باش. پس به طور حتم و بی درنگ بوجود می-آید.

ب . تشریعی : فرمان و دستور خدا به اطاعت و نهی از گناه و نافرمانی است و در آن جبری نیست،

هرگاه بندگان فرمان او را بکار بندند ایشان را پاداش میدهد و چنانچه معصیت نمایند آنها را به کیفر میرساند.

اراده امامان معصوم جدا از ارادهی خداوند نیست.

امام کاظم میفرمایند: خداوند قلوب امامان را محل اراده خود قرار داده است پس اگر خداوند چیزی را اراده نماید ایشان نیز اراده مینمایند و این تفسیر همان قول خداوند در آیه 29 سوره تکویر است

که فرمود: و نمیخواهید مگر آنچه را که پروردگار عالمیان میخواهد.

امام صادق میفرمایند : امام آشیانهای برای اراده خداوند است، اراده نمیکند مگر آنچه خداوند اراده میکند.

آن است که بنده اراده اش را تابع اراده خدا قرار دهد هر چه خدا می خواهد او همان را بخواهد. این حقیقت

از گفتگوی جابربن عبدالله انصاری با حضرت باق ر استفاده می شود.

در آخر عمر - که به ضعف پیری و ناتوانی مبتلا شده بود، حضرت باقر حالش را پرسید. عرضه داشت : در

حالی هستم که پیری و مرض و مرگ نزد من از جوانی و سلامتی و حیات محبوبتر است . امام فرمو د:

اما من اگر خدا جوانی یا پیری، مرض یا عافیت، مرگ یا حیات را برایم قرار دهد و بخواهد، من هم همان را

می خواهم و می پسندم.

مرتبه دوم: اتحاد ارادهی عبد است با ارادهی رب. در این مقام، گویی بنده خود را مسلوب الاراده ساخته است . اگر از او بپرسند: چه ارادهای داری؟ چه می خواهی؟ می گوید: من اراده ندارم چیزی نمیخواهم. این از اسرار عجیبه و نکات دقیقه ای است که توجه به آن بیشتر لازم است.

انسانی که کمال او به اراده و اختیار اوست، کمال اراده و انسانیت او به این است که خود را مسلوب الاراده

نماید و در برابر اراده خدا هیچ اراده ای از خود نداشته باشد. در مرحله سابق اراده بود ولی تابع بود . در این

مرحله اصلا ارادهای نیست. گویای این مقام سخن حضرت سجاد است که میفرمایند:

وقتی سخت بیمار شدم. پدر بزرگوارم به من فرمود: چه می خواهی؟ گفتم: می خواهم که در آنچه پروردگارم

برای من تدبیر می کند و رقم می زند پیشنهادی نداشته باشم. فرمود: آفرین که با خلیل خدا ابراهیم

مشابهت داری؟ وقتی جبرئیل به او گفت : چه می خواهی ، همین پاسخ را داد .

در این مقام، اراده بنده در اراده حق - تعالی - فانی است. فقط یک اراده نمود دارد و آن اراده خداست. دیگر

چیزی نیست. اگر کسی موفق شود در این وادی قدم بردارد به لذائذی می رسد که قابل توصیف نیست و در

بحبوحه بلایا و کوران حوادث آنچنان آرامش ی دارد که به تصور نمیآید.

مرحله سوم: بالاتر از این دو مرحله است و آن این است که عبد به مقامی برسد که اراده او دلیل اراده خدا باشد و از طریق اراده او بتوان به اراده پروردگار پی بر د. این جمله زیارت آلی س ناظر به این مرحله است .

در مرحله اول اراده بنده تابع اراده خدا بود و از اراده خدا به اراده بنده خدا پی می بردیم.

در مرحله دوم  اراده ای از بین رفته بود. یک نمود اراده بود. ولی مرحله سوم عکس مرحله اول است اگر می خواهیم بفهمیم خدا چه ارادهای دارد، باید ببینیم امام چه اراده دارد. برای دانستن این که مراد خدا چیست، باید دید تعلق حجت خدا چیست؟


آرشیو مطالب
Skip Navigation Links

دلنوشته ها
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد

تصاویر سایت
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد