فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ
الْجَوْرِ عَلَیْكُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ
عَنْ مَقَامِكُمْ وَ أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُمُ الَّتِی رَتَّبَكُمُ
اللَّهُ فِیهَا وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُم...
...وخدا لعنت كند بر امتی كه شما را از مقام و مرتبه خود منع كردند
و رتبه ای كه خدا مخصوص شما گردانیده بود از شما گرفتند و خدا لعنت كند امتی كه
شما را مقتول ساخت...
در
این فراز از زیارت قدسی عاشورا، خداوند لعنت می کند امتی که
اهل بیت پیامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم
را از مقام و مرتبه ی خود منع کردند، و بعد به غصب ولایت آن ها اشاره می کند. که
سرانجام آن به شهادت اهل بیت عَلیهِم السَّلام
می رسد.
اما به راستی این مقام و رتبه چه بوده است؟
پیامبر
اكرم صلی الله علیه
وآله در غدیر خم
بعد از اعلام ماموریت خود از جانب خداوند متعال برای رساندن آن چه كه درمورد امیرالمؤمنین
علی عَلیهِ السَّلام از سوی خدا نازل شده است، که همان اعلان
ولایت مولا علی علیه
السلام و
پس از ایشان یازده فرزند پاک آن حضرت بود؛ در معرفی آن حضرت به حدود 200 مورد از
فضایل ایشان اشاره فرمودند كه برای نمونه به پاره ای از آن ها اشاره می كنیم:
·
جایگاه او نسبت به من همانند جایگاه
هارون است نسبت به موسی به جز این كه بعد از من پیامبری نخواهد بود.
·
خداوند او را برای شما، صاحب اختیار و
امام قرار داده است.
·
روا نیست مگر آنچه خدا و رسول او و
امامان روا دارند و ناروا نیست مگر آنچه آنان ناروا دارند.
·
او نخستین مؤمن به خدا و رسول اوست و
كسی در ایمان از او سبقت نجسته است.
·
خداوند هرگز توبه منكر او را نپذیرد.
·
شك و ناباوری در امامت یكی از امامان
مانند شك و ناباوری در امامت تمامی آنان است و هر آینه جایگاه ناباوران در آتش
است.
و
این چنین رسول گرامی اسلام صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم در آخرین حج خود به معرفی مقامات امیرالمؤمنین
علی عَلیهِ السَّلام و ائمه معصومین عَلیهِم السَّلام می پردازند. اما زمان را برای گفتن
تمامی فضایل امیرالمؤمنین علی عَلیهِ
السَّلام
كافی نمی دانند و می فرمایند:
" هان مردمان! هر
آینه برتری های علی بن ابیطالب عَلیهِ السَّلام نزد خداوند (كه در
قرآن نازل فرموده) بیش از آن است كه من به یكباره بر شمارم."
اما منافقان كوردل كه خود واقف به مراتب ایشان بودند؛ از همان
ساعات آغازین ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام تا لحظات پایانی عمر رسول خدا صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم در پی توطئه و نقشه بودند تا هرگز این فرمایش رسول خدا صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم به سرانجام نرسد و دین را از مسیر ولایت و امامت آن حضرت
منحرف کنند و در این راه از هیچ کاری مضایقه نکردند تا جایی كه وقتی پیامبر خدا صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم درخواست قلم و دوات برای نوشتن وصیت كردند؛ ایشان را به گفتن هذیان!!! متهم كردند.(صحيح بخارى، ج
1، ص 39)
و مدعی می شوند، كه كتاب خدا برای آن ها كافی است و نیازی به
نامه ی پیامبر خدا صَلّی الله عَلیهِ وَ
آلهِ و سَلّم ندارند، لذا این عده كه
در اكثریت بودند، منسب و سخن حضرت را زیر پا گذاشتند و فراموش كردند كه خدا در
قرآن می فرماید:
سوره نجم آیه 3و4: " وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ * إِنْ هُوَ
إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ " پیامبر خدا كه از هوس سخن نمی گوید. اين سخن بجز وحيى كه وحى مىشود نيست.
در این حال بود که نبی مکرم اسلام صَلّی
الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم با دلی آکنده از غم و با آگاهی
از دل های منافقین و سستی ایمان امت با جان خود، امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام وداع می کنند و آخرین وصیت خود را این
گونه می فرمایند:
" امت پس از من به تو
خیانت می کند. اگر یارانی یافتی قیام کن وگرنه سکوت اختیار کن."(بحران جانشینی پیغمبر ص 65)
با
دقت در اوضاع مسلمانان پس از واقعه غدیر خم و دو دستگی بین آن ها البته اختلاف و
دو دستگی نه به این معنی كه هر دو طرف باطل بودند، بلكه یكی جبهه ی حق و یكی جبهه ی
باطل. به عبارت دیگر کینه و زیاده خواهی عده ای باعث غصب حق صاحبان آن گردید و این
چنین بود كه زمینه ی دوری اكثریت مسلمانان از اسلام ناب محمدی صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم فراهم شد و شکافی عمیق در دین اسلام افتاد و انحرافی بس بزرگ بوجود آمد.
که بعد از نیم قرن در سال 60 هجری قمری وجود
مطهر امام حسین عَلیهِ السَّلام ایستادگی و پایمردی بر حق و مبارزه
علیه باطل را رسالت خون خود می داند،
رسالتی كه جد بزرگوارش، محمد مصطفی صَلّی
الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم در روز غدیر خم بر عهده گرفت و خونی كه از فاطمه سَلام الله عَلیها و علی عَلیهِ السَّلام به ارث برد. خونی كه عترتش كیان
اسلام را حفظ نمود و سلاله اش چراغ هدایت آن را روشن نگاه داشت .
و
این انحراف را تاب نیاورد و تصمیم گرفت که در مقابل شجره ی ملعونه ی بنی امیه تا
پای جان بایستد و امت جد بزرگوارش را از این ظلمت فتنه ها بیرون بیاورد و دین
حقیقی و کامل را که در روز غدیر با ولایت علی عَلیهِ السَّلام کامل شد و جبرئیل این آیه را بر
پیامبر صَلّی الله
عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم
عرضه كرد:
سوره مائده آیه 3: " الْيَوْمَ
أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ
الإِسْلاَمَ دِينًا " امروز دين شما را برايتان
كامل و نعمتخود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى
برگزيدم.
و
مظلوم ماندن را به جهانیان بار دیگر یاد آور شود که خود ایشان درباره ی هدف قیام
خود این گونه می فرمایند:
..." من خروج (قيام) نكردم از براي هوسراني و نه از براي
استكبار و خود خواهي و سركشي، و نه از براي فساد و خرابي و نه از براي ظلم و ستم و
بيدادگري! بلكه خروج
(قيام) من براي اصلاح امت جدم محمد صلی الله علیه وآله مي باشد، من مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر
نمايم و به سيره و سنت جدم و آئين و روش پدرم علي بن ابي طالب عَلیهِ السَّلام رفتار كنم.
پس هر كه مرا بپذيرد و قبول كند پس خداوند سزاوار تر است به حق و هر كه مرا در اين
امر رد كند، پس من صبر و شكيبايي پيشه مي گيرم تا آنكه خداوند ميان من و ميان اين
جماعت حكم به حق فرمايد.(همان ص 330 ،لمعات الحسين ص16، نفس المهموم محدث قمي ص 45،مقتل
الحسين خوارزمي ج1 ص188 )
و چه امر به معروف و نهی از منكری بالاتر از معرفی مراتب امیرالمؤمنین
علی عَلیهِ السَّلام و ائمه عَلیهِم السَّلام؛ همانطور كه پیامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم در خطبه ی غدیر فرمودند: امر به
معروف كنید و از منكر باز دارید و بدانید كه ریشه ی امر به معروف این است كه به
گفته من[درباره امامت] برسید و سخن مرا به دیگران برسانید و
غایبان را به پذیرش فرمان من توصیه كنید و آنان را از مخالفت با سخنان من
بازدارید؛ همانا سخن من فرمان خدا و من است.
پیامبر
صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم در پایان خطبه ی غدیر، خداوند را
گواه می گیرند در رساندن پیام او به مردم و هشدار می دهند كه: اگر مردم از
جانشینان او از نسل علی علیه
السلام تا برپایی
قیامت پیروی نكنند، كردارهایشان بیهوده خواهد بود و در آتش ابدی خواهند بود، به
گونه ای كه از عذاب شان كاسته نشود.
سپس
رسول خدا صَلّی
الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم از مردم درباره ی علی امیرالمؤمنین عَلیهِ السَّلام و امامان از نسل خود و او و حسن و
حسین علیه السلام و آنان كه خداوند پس از ایشان بر پا
كرده است بیعت می گیرند؛ بیعتی از دل و جان با تمام اعضا و جوارح و خداوند
را نیز بر آن بیعت، شاهد و گواه می گیرند.
و
اما امروز با تفكر و دقت در واقعه ی غدیر، در می یابیم كه: اگر آن روز عهد غدیر
را نشكسته بودند، هرگز نمی توانستند درِ خانه ی امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام
را آتش بزنند و پهلوی ناموس الهی، بانویِ دو عالم، حضرتِ فاطمه زهرا سلام الله علیها را بشكنند و ایشان را در اوج جوانی
به شهادت برسانند. اگر پیمان غدیر را نقض نكرده بودند كجا می توانستند 25 سال امیر
المؤمنین عَلیهِ
السَّلام
را خانه نشین كنند. آری! اگر عهد غدیر را زیر پا نمی گذاشتند، چگونه می توانستند
امام حسن مجتبی عَلیهِ السَّلام، سبط اكبر و آقای جوانان بهشت را در
خانه ی آن حضرت به شهادت برسانند و اگر در غدیر توطئه نمی كردند و پیمان ها و بیعت
های خود را به فراموشی نمی سپردند، چگونه می توانستند واقعه تلخ و دردناك و فاجعه ی
غم انگیز كربلا را رقم بزنند.
پس
بایسته است این سخن را حاضران به غایبان و فرزندداران به فرزندان تا برپایى
رستاخیز ابلاغ کنند.
و جهانیان را با خطابه ی غدیر و سند حقانیت امیر مؤمنان عَلیهِ السَّلام و پیامبر اسلام صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم آشنا کنند چرا که غدیر مظلوم واقع شد و عاشورا را رقم زد و در محلی بنام غدیر خم بود که
توقف كاروان و گرد آمدن حدود یك صد هزار مسلمان بود که رسول الله صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم خطبه ای ایراد فرمودند:
" ای مردم! من دو چیز نفیس و گرانبها را در میان شما می گذارم
تا ببینم چگونه با دو یادگار من رفتار می كنید.یكی قرآن خداست و دیگری اهل بیتم."
خداوند
خبر داده است، كه هرگز این دو از هم جدا نشوند و... دست امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام
را گرفت و آنقدر بلند كرد كه سفیدی زیر بغل هر دو دیده می شد. او را به مردم معرفی
كرد و فرمود: " یا ایها الناس من كنت مولاه فهذا علی مولاه."
اما همان عده
ای که در واقعه ی غدیر بودند پسر
پیامبر خود را به همراه اصحابش به شهادت
رساندند و اهل بیت او را به اسارت بردند. به نقل از ینابیع المودّة قندوزی امام حسین عَلیهِ
السَّلام رو به دشمنان و خطاب به آنان می
فرماید: " یا ویلکم أتقتلونی علی
سنّة بدّلتها؟ أم علی شریعة غیّرتها، أم علی جرم فعلته، أم علی حقّ ترکته؟؛ وای بر
شما! چرا با من می جنگید؟ آیا سنتی را تغییر داده ام؟ یا شریعتی را دگرگون ساخته
ام؟ یا جرمی مرتکب شده ام؟ و یا حقی را ترک کرده ام؟"
حرامیان در پاسخ
به سخن امام گفتند: إنّا نقتلک بغضا لأبیک؛ بلکه به خاطر کینه ای که از پدرت به
دل داریم، با تو می جنگیم و تو را می کشیم.(معالی السبطین ج2 ص11)
آری! رسول اکرم صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم
با توجه به همه ی شرایط و با آن که بارها
مقام و موقعیت علی عَلیهِ
السَّلام را برای
مسلمانان بیان فرمود و در روز غدیر خم در میان هزاران نفر آن حضرت را به امامت
منصوب کرد و بارها نیکی به اهل بیت خود را به مسلمانان توصیه فرمود؛ ولی همواره
نگران کینه های قریش در حق علی عَلیهِ السَّلام و
خاندان او بود.
عالم بزرگ اهل سنت "طبرانی" در " معجم الکبیر" نقل می کند
که روزی پیامبر خدا صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم
به علی عَلیهِ
السَّلام نظر افکند و اشک ریخت. وقتی از او پرسده شد چرا گریه می کنی؟ آن حضرت فرمود: برای
کینه هایی است که در درون گروهی نسبت به تو وجود دارد، که آن را پس از من آشکار
خواهند کرد.(معجم
الکبیر طبرانی ج 11 ص61 و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج4 ص 107)
و
در جای دیگر خوارزمي از بزرگان اهل سنت مي نويسد: وقتي
تير به قلب مقدس سيد الشهداء عَلیهِ السَّلام اصابت كرد، دست مباركش
را از خون پر كرد و به آسمان پاشيد و برای بار دوم به سر و صورت كشيد و فرمود:
" به خدا سوگند همين گونه جدم رسول خدا صَلّی الله عَلیهِ وَ
آلهِ و سَلّم را ملاقات مي كنم و به او خواهم گفت: يا رسول الله! مرا سران سقیفه
كشتند."(مقتل خوارزمي جلد ۲ صفحه۳۴)
عاشورا روزی است
که شجره ی خبیثه ی سقیفه به بار نشسته و عمَریان و امویان مشغول آبیاری آن با خونهای پاک فرزندان
پیامبر صَلّی الله
عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم هستند.
هر چه بلا بر
سر این امت می آید ریشه در بغض و کینه دشمنان امیرالمؤمنین
علی عَلیهِ السَّلام
نسبت به ایشان دارد. حادثه ی کربلا و اسارت اهل
بیت عصمت و طهارت عَلیهِم
السَّلام همه عاقبت عدم ولایت
پذیری مسلمانان و غصب حق مولی الموحدین امیرالمؤمنین
علی
عَلیهِ
السَّلام است. جور و ظلمی که در حال حاضر جهان شاهد آنست نیز از همان است. اگر
حق امیرمؤمنان عَلیهِ السَّلام را پایمال نمی کردند جهان حاضر مملو از عدل بود و نه ظلم.
به راستی روابط عمیقی بین این وقایع برقرار است. خداوند متعال وعده ای در قرآن
کریم به بندگان صالح خویش داده است که همگان انتظارش را می کشند. انتظار آن مردی
که امام صادق عَلیهِ السَّلام فرمود: قیام می کند و خون بهای حسین عَلیهِ
السَّلام را طلب می کند و
می فرماید: نحن أولیاء الدّم و طلّاب التّرّة؛ ماییم صاحبان خون حسین و طالبان خون
به ناحق ریخته او.
و نیز فرمود: سوگند
به خدا آن حضرت نواده های قاتلان امام حسین عَلیهِ
السَّلام را به خاطر (رضایت
به) کارهای پدرانشان بکشد.
آن مردی که
پیامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و
سَلّم وعده ی انتقامش از کسانی که به
علی عَلیهِ السَّلام و شیعیانش ستم کرده اند را به مولای متقیان داده است.
همانی که شب
عاشورا سالار شهیدان خود وعده ی انتقامش را به یاران می دهد و او را این چنین به حبیب
و دیگر یاران معرفی می کند:
" هفتمین
از فرزندان محمد بن علی الباقر عَلیهِ
السَّلام و آن حجة بن حسن بن علی بن
محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی پسرم می باشد. او مدت طولانی غایب می
گردد و سپس ظاهر می شود و سراسر زمین را همان گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از
عدل و داد می کند."
قریب باشد که
جهانیان روی ماهش را ببینند و بانگ أنا المهدی او را لبیک گویند.
|