آثار معرفت خوف
و خشیت، رضا و تسلیم، توکل و استقامت، صبر و شجاعت و خلاصه همه صفات پسندیده میوه ی
درخت معرفت است. هر چه معرفت کامل تر شود این صفات نیز در انسان کامل تر می شود. بدان
که مرتبه ی خوف از خدا، از مراتب رفیعه و درجات منیعه است. صفت خوف افضل
فضایل نفسانیه و اشرف اوصاف حسنه می باشد، زیرا فضیلت هر صفتی به قدر اعانت کردن
آن است به سعادت، و هیچ سعادتی بالاتر از
ملاقات پروردگار و رسیدن به مرتبه قرب او نیست و آن حاصل نمی شود، مگر به تحصیل
محبت و انس با خدا. و آن موقوف است به معروف او و به محبت و انس هم نمی رسد مگر به
فکر و ذکر او و مواظبت بر فکر و ذکر متحقق نمی شود مگر به ترک دوستی دنیا و لذت ها
و شهوت های آن. (معراج السعاده ص196 و 197) پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: کسی که معرفتش به خدا بیشتر
است، خوفش از خدا نیز بیشتر است. (بحارالانوار
ج70 ص393) بالاترین مرحله حکمت و معرفت
خوف از خداست. (بحارالانوار
ج77 ص133) کسی
که از خدا خائف است، عظمت او را به قدر معرفتش دریافته است و آن کس دیگران را در
برابر پروردگار چنان کوچک و بی مقدار می بیند که هیچ ترسی از آنها به دل راه نمی
دهد. اگر کسی از غیر خدا می ترسد نشانه ی آن است که معرفتی به خدا ندارد. امام صادق علیه السلام می فرمایند: هر کس که خدا را بشناسد از
او می ترسد و هر که از خدا بترسد از دنیا دل می کَند. (اصول
کافی ج3ص110) مولا علی علیه السلام فرمودند: بزرگترین مردم از حیث دانش
کسی است که ترسش از خدا بیشتر باشد. (غررالحکم و دررالکلم ج1 ص
193) به همین دلیل آن
کس که از خدا ترسان است هرگز تن به نافرمانی او نمی دهد. امام صادق علیه السلام فرمودند: خشیت میراث علم و علم شعاع
معرفت است. (بحارالانوار ج2 ص52) آثار دیگر معرفت: فرد
باید در تحصیل یقین و قوه ایمان به خدا و روز جزا و بهشت و دوزخ و حساب و عقاب سعی
نماید. چون یقینِ درست به اینها در او ایجاد شد از دوزخ خائف و به بهشت امیدوار می
شود. و این باعث می شود که در دنیا صبر بر مشقت و زحمت کند. و چون قوه ی صبر برای
او حاصل شد، وی را به مجاهده و ذکر خدا و طاعت و عبادت وا می دارد. و به سبب ذکر و
فکر، انس به پروردگار و معرفت او حاصل شود و معرفت و انس باعث محبت خدا و رضا به
مقدرات او می شود و سایر مقامات مقربیه برای او میسر می گردد. پس یقین به آنچه
بدان معرفت یافته ای، منشأ همه ی صفات حسنه و باعث وصول به جمیع مراتب محموده است.(معراج
السعاده ص202) امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگامی که نور معرفت در دل
تجلی کند، نسیم عشق بوزد و چون نسیم عشق و محبت به حق تعالی بوزد با محبوب خود
همنشین گردد و او را بر ما سوای او ترجیح دهد و مباشر دستورات او و ترک کننده
منکرات گردد.(بحارالانوار ج 70 ص23، ح22) یکی
از مقامات عالیه ی انسان که در سیر به سوی لقاء الله و وصول معرفت حقیقی به دست می
آید مرحله رضاست که بعد از کسب معرفت اولیه است به طوری که راضی و خشنود
است به خواسته های خدا و هر آن چه از ناحیه خدا به او می رسد. و بعد از این مرحله توکل
و تسلیم است یعنی هیچ اراده ای از خود ندارد و حالتی پیدا می کند که طبق
فرموده ی امام صادق علیه السلام : همچون میتی است در زیر
دستان غسّال. (ارشاد القلوب ج1 ص120). که
اینها همه از آثار معرفت است که مقامات بسیار بالایی است.(سیر
الی الله سید حسن ابطحی ص340) از
آنجایی که محبت واقعی از طریق معرفت حاصل می شود، نبودن معرفت باعث می شود که
محبت ما از روی احساس باشد. محبتی که از طریق حواس به قلب می رسد که این محبت
اساسی و عمیق نیست. محبت واقعی اول از طریق معرفت و عقل و فکر به دل وارد می
شود و محبت واقعی را دل ایجاد می کند.(سیر الی الله ابطحی ص253) مولا علی علیه السلام از زبان موسی بن عمران در تورات می فرماید: ای
پسر آدم ! اراده می کنی تو و اراده می کنم من، و نمی باشد مگر آن چه را که اراده
می کنم من. پس کسی که قصد کرد مرا، شناخت. و کسی که شناخت مرا، اراده می کند مرا.
و کسی که اراده کرد مرا، طلب می کند مرا. و کسی که طلب کرد مرا، می یابد مرا. و کسی
که یافت مرا، خدمت می کند مرا. و کسی که خدمت می کند مرا، یاد می کند مرا. و کسی
که یاد کرد مرا، یاد می کنم او را به رحمت خود.(
چهل حدیث قدسی از زبان امیرالمومنین ص 57) همه
این صفات از آثار معرفتی است که انسان در بدست آوردن آن تلاش کرده و خداوند به او
عنایت می کند. محبت
و دوستی خدا که از اعظم درجات و متعالی ترین مقامات است محصول معرفت است. زیرا
انسان هر کس و هر چیزی را دوست می دارد برای این است که او را به کمالی از کمالات،
متصف می داند. و
حاصل آن که، آثار معرفت باید در اعمال و رفتار انسان ظاهر باشد، چون اگر آثار آن
نباشد از عدم اثر، پی به عدم موثر می بریم. و از جمله آثار و علائم معرفت شوق و
محبت به عبادت و خلوت با حضرت دوست است. و بالجمله تفاوت مراتب معرفت از تفاوت
تعهدات دینی و التزامات اسلامی افراد معلوم می شود. کسی
که به خدا معرفت پیدا می کند در روشنایی معرفت زیبایی بی نهایتی را می بیند و
براساس تماشای زیبایی بی نهایت عشق و محبت عمیقی به آن پیدا می کند و به فرموده امام صادق علیه
السلام : خانه دلش عرش پروردگار و حرم او می گردد. (بحار
الانوار ج55،ص 39) مهم
ترین اثری که این معرفت بر انسان می گذارد این است که خود را چه در باطن و چه در
ظاهر به صورتی آراسته می کند که محبوب آن را می پسندد. زیرا که این معرفت تمام بدن
آدمی را تصرف کرده و در خیمه ی این معرفت تنها در پی جلب رضایت محبوب است.
از این رو دیگر در او نشانی از هیچ رذیلتی نمی توان یافت. زیرا با پُر بودن قلب از
معرفت و محبت محبوب جایی برای چیزی باقی نمی ماند. پس تا انسان چیزی را نشناسد و
خواص آن را نداند و مراتب نیاز خود را به آن نداند به او محبت پیدا نمی کند و او
را نمی خواهد. اما اگر بشناسد و مراتب نیاز خود را بفهمد، قهراً به او محبت پیدا
می کند و توجهش به او فزونی می یابد. در نتیجه هدف خلقت، معرفت است و میوه شیرین
معرفت محبت می باشد. از
آثار دیگر معرفت فروتنی است، وقتی کسی این حقیقت را یافت که در احاطه ذات
بی نهایت پروردگار قرار دارد که دارای علم بی نهایت است و علم او به نسبت علم الهی
یک نقطه و ذره هم محسوب نمی شود همیشه حالت خاکساری و فروتنی دارد. از این روست که
سیدالشهدا علیه السلام که در اوج معرفت الله قرار دارند، در دعای عرفه به
خدای متعال عرضه می دارند: من در عالم بودن خود جاهلم! وای به حال این که جاهل
باشم. شکر
و شاکر بودن یکی دیگر از آثار معرفت است که امام حسن عسگری علیه السلام می
فرمایند: نعمت را جز فرد شاکر نمی شناسد و جز کسی که معرفت به خدا دارد،
شکر نعمت را به جا نمی آورد.(بحار الانوار ج78ص 378) شکر
الهی علاوه بر این که معرفت به خدا را در قلب انسان راسختر و محکم تر می کند، ما
را در طریق عبودیت نیز قرار می دهد. شکر یکی از اموری است که با معرفت رابطه نزدیک
دارد و شاکر نعمت، با شکر خود نشان می دهد به خالقش معرفت دارد و تنها او را مالک
واقعی تمام نعمت می داند. و همین سبب حفظ او در طریق بندگی می شود، همان طور که امام صادق علیه السلام
فرمودند: اگر نعمتی را که خداوند به
بنده ای می دهد به آن نعمت قلباً معرفت پیدا کند و شکر زبانی آن را به جا آورد، به
محض آن که سخنش تمام شود از جانب خدا دستور داده می شود که به نعمت های او افزوده
شود. (بحارالانوار ج71 ص 40 و اصول کافی ج3 ص 150) امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام فرمودند:
هرکه علم و معرفت به خدا در دلش جای گیرد، بی نیازی از خلق خدا در آن مأوا گزیند.(غررالحکم
ص8896) امام باقر عَلیهِ السَّلام فرمودند:
ذکر زبان، حمد و ثناء. ذکر نفس، سخت کوشی و تحمل رنج. ذکر روح، بیم و امید. ذکر
دل، صدق و صفا. ذکر عقل، تعظیم و شرم. ذکر معرفت، تسلیم و رضا و ذکر باطن، مشاهده
و لقاء است.(مشکاة الانوار ص113) امام صادق عَلیهِ السَّلام فرمودند: اگر مردم از فضیلت شناخت خدای عزّوجل
باخبر می شدند، به نعمت ها و خوشی های زندگی دنیوی که خداوند دشمنان را از آن
برخوردار ساخته است، چشم نمی دوختند و دنیایشان از آنچه با گامهایشان بر آن پای می
نهند نیز کمتر می شد؛ و با نعمت معرفت خدای عزّوجلّ متنعّم می شدند و از آن لذت می
بردند، لذت بردن کسی که در کنار اولیاء خداست! در حقیقت شناخت خدا، مونسی در برابر
هر بی کسی، همدمی در برابر هر تنهایی، نوری در برابر هر تاریکی، نیرویی در برابر
هر ناتوانی و درمانی برای هر بیماری ست.(اصول کافی ج8ص247)
|