ابتدای آفرینش نور حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
روایات اسلامی در این مورد زیاد بوده و از جمله روایت
صحیحه ای دلالت می کند که اولین مخلوق جهان آفرینش نور وجود پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و
سلّم
است. (بحار
الانوار چ1 ص97/کافی ج1 ص 442/ خصائص الحسینیه ص37)
پیامبر اکرم صلّی الله
علیه و آله و سلّم فرمودند: "حسین منی و انا من
حسین. حسین از من و من از حسینم"
پیش از آفرینش موجودات که نه زمانی بود و نه مکانی و
نه پدیده های خلقت، خداوند بی همتا افضل موجودات را آفرید و از آن نور مقدس، نور
وجود مولا علی علیه السّلام و مولاتنا فاطمة الزهرا سلام الله علیها را و امام حسن علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام را پدید آورد و برای
آنان مقامات و جایگاه های متعدد و عوالم مختلف قرار داد از مجموع روایات معتبر در
این زمینه چنین استفاده می شود که:
1-برخی از روایات نشانگر
آن است که خداوند نور وجود پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و امامان علیهم السّلام را پیش از عرش آفرید.( بحارالانوار ج25 ص17)
2-نور وجود آنان قبل از
خلقت آدم است.( بحارالانوار ج25 ص18)
در عالم انوار و گاهی
اشباح نوریّه انوار بهشتی و در عوالمی نظیر عالم ذر ، سایه ها و برخی از نشانه ها
در روایات بیانگر آن است که ابتدا نور وجود پیامبر و سپس انواری را به صورت های
گوناگون در بهشت پدید آورد. تا سرانجام آن نور از طریق آدم و حّوا به پدر و مادر
گرامی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم انتقال یافت.
خداوند متعال قبل از خلقت
آدم برای پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم و امامان علیهم السّلام مقامات و جایگاههای
مختلفی قرار داد از جمله: مقابل عرش، بالای عرش، زیر عرش، اطراف آن و برای هر
جایگاهی مدت و سرآمد مشخصی از حجاب های دوازده گانه قرار داد . آنان گاهی در
دریاهای نور و سر اوقات قرار می گرفتند طبق روایات تقدم خلقت معصومین علیهم السّلام بر عرش مدت 420 هزار سال
، مدت توقف انان در اطراف عرش 15 هزار سال ، زمان توقفشان در زیر عرش 12 هزار سال
پیش از خلقت آدم بوده است و اما ابا عبدالله علیه
السّلام : امتیاز ایشان بر سایر
انوار مقدس در عوالم و حالات گوناگون بهشت در یکی از این مراحل هستی به صورت
گوشواره ای در گوش حضرت زهرای اطهر علیه السّلام قرار داشت.
نور ابا عبدالله دارای
ویژگی های مخصوص به خویش است، نظیر : نگاه کردن بر آن نور که موجب پدید آمدن غم و
اندوه می گردد. مثال: آدم در هنگام ظهور آن انوار در انگشتانش اتفاق افتاد که در
انگشت ابهام آدم تجلی یافت . هر گاه نظرش بر انگشت ابهامش می افتاد مهموم و محزون
می شد.
حضرت ابراهیم در هنگام
رویت اشباح خمسه از ملاحضه شبح امام حسین علیه السّلام محزون شد . یاد آوری و شنیدن نام آن حضرت نیز
اینگونه است و هر آنچه به نور وجود آن حضرت پیوند بخورد ، آثاری ایجاد میکند. در
روایت کشتی نوح و میخ های پنج گانه که جبرئیل برای ایشان آورد ، زمانی که میخ
منسوب به ابا عبدالله را برداشت ، نوری از آن درخشید و از آن رطوبتی به رنگ خون
احساس شد، دلیل آن را پرسید و پاسخ شنید که: این میخ منسوب به امام حسین علیه السّلام است و رطوبت خون رنگ آن
نیز نشانگر شهادت ویژه ایشان در راه حق
عدالت است .( بحارالانوار ج44 ص230)
از ویژگی های دیگر نور
وجود آن حضرت این است که در مراحل گوناگون انتقال و از طریق نیاکان پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به صورت درخشندگی و
نورانیت ویژه ای در پیشانی مادران تجلی یافت. با انتقال نور به نسل دیگر اثرش نیز
از چهره و پیشانی ناپدید می گشت. اما در پیشانی حضرت زهرا علیه السّلام به دلیل آنکه ایشان از
جنس همان نور بود ، ظهور و روشنایی آنگونه نداشت و در هنگام حمل امام حسن علیه السّلام نوری اضافه بر نورانیت
در چهره شان دیده نمی شد. وقتی حضرت زهرا علیه السّلام حامله بودند ، پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: دخترم در پیشانی تو
درخشندگی و نور افشانی خاصی می نگرم و به زودی برای این مردم حجت خدا را به دنیا خواهی آورد .( بحارالانوار ج42 ص272)
و خود حضرت زهرا علیه السّلام فرمودند: هنگامی که حامل نور وجود
حسین علیه السّلام بودم در شبهای تاریک
نیازی به چراغ نداشتم.( بحارالانوار ج43 ص273)
از خصوصیات دیگر نور آن
حضرت این بود که نورانیت و درخشندگی ایشان در شب نبود بلکه جلوه گری نورشان بر هر
نوری غالب می گشت و هیچ مانعی از این نور افشانی یافت نمی شد. در مورد پیکر به خون
آغشته اش همان قاتل لعنت الله علیه گفت: من تا کنون هیچ کشته آغشته به خاک و خونی
به نورانیت چهره او ندیدم.( لهوف سید بن طاووس ص55/ بحارالانوار ج15 ص57)
راوی
مىگوید:کنار قتلگاه ایستاده بودم و جان دادن امام علیهالسلام را نظاره مىکردم.
بخدا سوگند! هرگز به خون آغشتهاى را ندیده بودم که خون بدنش رفته باشد ولى
این چنین زیبا و درخشنده باشد. آنچنان نور چهرهاش خیره کننده بود که اندیشه
شهادت او از یادم رفت .(مقتل الحسین مقرم، ص 282؛ بحارالانوار ج 45
ص 57)
خونی
که بر چهره مقدسش نشسته بود یارای پوشاندن آن نوری را داشت که برتر از هر نور دیگر است.
أَلسَّلامُ
عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ،
سلام بر آن آغشته به خون
|