امام حسن مجتبی علیه السلام، سبط الرسول صلی الله علیه و آله
محبوبیت امام حسن مجتبی علیه السلام نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و
آله برای همه مشهود بود. پیامبر اکرم او را پاره
ی تن، نور دیده، میوه ی دل و گل خوشبوی بوستان نبوت می نامید. پیوسته او را
فرزند خویش می خواند و می فرمود: همه ی فرزندان مادران به پدرشان نسبت می برند جز
اولاد فاطمه سلام الله علیها، که آنان به من نسبت می برند. (امام حسن مجتبی اسوه ی حلم و حماسه ص32)
حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند : ( حسن ) فرزند و میوه دل من است هرکس او را بیازارد مرا آزُرده و
هرکه مرا بیازارد خدا را آزُرده است. (احقاق
الحق جلد 11 صفحه 63-47)
حضرت ختمی مرتبت از عمق دل به او عشق می ورزید، دست او را می گرفت و
بر روی دامن می نشاند. امام حسن علیه السلام مورد علاقه شدید و لطف و مرحمت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده به همین
جهت به کرّات حضرت رسول صلی الله علیه و آله می فرمود : خداوندا من حسن را دوست می دارم تو هم او را دوست بدار و هرکه حسنم
را دوست بدارد خداوند او را دوست می دارد. (کنزالعمال جلد 16 صفحه 262 جلد 5 صفحه 102، بحار الانوار ج 43، ص 264)
امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید : رسول الله صلی الله علیه و آله بر ما وارد شد
، دست حسنم را گرفت و او را به سینه خویش چسبانید و فرمود : پدر و مادرم فدای
تو باد هرکه مرا دوست دارد پس این (حسنم) را نیز دوست بدارد. (کنزالعمال جلد 16 صفحه 262 جلد 5 صفحه 102)
به هنگام گریه ی او سر از پا نمی شناخت، از منبر به زیر می آمد، او
را در آغوش می گرفت و می بویید و به او می گفت؛ تو آقا، فرزند آقا و برادر آقایی. (امام حسن مجتبی اسوه ی حلم و حماسه ص33)
زید بن ارقم می گوید پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مسجد مشغول
خطبه و سخن گفتن بود که امام حسن علیه السلام در حالی که طفل بود و لباس بلندی به تن داشت وارد مسجد شد و در
برابر چشم پیامبر صلی الله علیه و آله به زمین افتاد ، رسول خدا صلی الله
علیه و آله خطبه را قطع کرد و با سرعت از
منبر پایین آمد، مردم امام حسن علیه السلام را از روی زمین بلند کردند و به دست مبارک پیامبر دادند. رسول خدا صلی الله علیه و آله او را بر دوش
خود گذاشت و نوازش کرد و دوباره به منبر رفت و ادامه سخن داد. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 4 صفحه 10)
بخارى از ابى بكر نقل مىكند كه گفت: دیدم نبى اكرم صلى الله علیه و آله را كه بر فراز
منبر بود، و حسن بن على هم با او بود. او گاهى به مردم رو مىكرد و گاهى به حسن، و
مىفرمود: این فرزند من [سید و] آقاست.( الجامع الصحیح بخاری ج3، ص31)
والاترین و برترین
مقام در عالم هستی از آن خاتم پیامبران صلى الله
علیه و آله است و حسن بن على علیه السلام سخت محبوب قلب پیغمبر گرامى
اسلام بود و این محبت و دوستى را در گفتار و كردار خویش ظاهر، و به اصحاب خود
مىفهماند. که این نشان از مقامات خاصه و والای سبط اکبر ایشان حضرت امام حسن
مجتبی علیه السلام دارد. و در حدیثی مقام کسی که حب امام حسن را در دل داشته باشد، هم شآن و رتبه ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معرفی کرده اند و این بر حقیقت عظمت
مقام آن حضرت صحّه می گذارد.
امام کاظم علیه السلام فرمودند : رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دست حسن و
حسین علیه السلام را گرفت و فرمودند : هرکه این دو پسر و پدر و مادرشان را دوست
بدارد ، در قیامت ، در درجه ی من با من است. ( کامل الزیارة ص 53 ، بحارالانوار جلد 43 صفحه 27، ترجمه سفینة
البحار و مدینة الحکم و الاثار جلد 2 ص
170)
در
حدیث شیوایی از پیشوای پنجم بشریت به خوبی منزلت امام حسن مجتبی علیه
السلام ، نه تنها در نزد رسول خدا صلى
الله عليه وآله وسلم بلکه در نزد کائنات و خالق آن بیان شده
است.
امام باقر عليه السلام فرمودند: رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم با گروهى از انصار و مهاجران در كوه احد بودند، ناگاه امام
حسن عليه السلام با آرامش و وقار به
سوى رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم
حركت مى كرد، پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم با دقّت به آن
حضرت و كساني كه با او بودند، نگاه مى كرد. بلال رو به پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم كرد و گفت: اى
رسول خدا! آيا فرد ديگرى نيز با اوست؟
رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند: همانا جبريل او راهنمايى مى كند و
ميكائيل از او محافظت مى نمايد ، او فرزند من و جان پاك من و يكى از اضلاع من
است، اين حسن سبط و نور چشم من است، پدرم فداى او باد!
آنگاه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم برخاست ما نيز به همراه
آن حضرت برخاستيم، رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در حالى كه مى فرمودند: تو ميوه قلب منى، تو
حبيب من و شادمانى دل منى. دست امام حسن عليه السلام را گرفت، و به راه
افتاد.
ما نيز پشت سر آن حضرت به راه افتاديم، تا
آنكه آن بزرگوار در جايى نشست و ما نيز گرداگرد وجود نازنينش حلقه زديم، ما مى
ديديم كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم چشم از امام حسن عليه السلام بر نمى داشت.
سپس رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند: به راستى كه او (حسن عليه السلام) به زودى پس از من ، راهنماى
مسلمانان و هدايتگر آنان خواهد بود، او هديه اى از جانب پروردگار جهانيان براى من
است، او از من خبر مى دهد و آثار مرا به مردم معرفى مى كند و سنّت و روش مرا
زنده مى گرداند، و با رفتارش اُمور مرا به عهده گرفته و سرپرستى مى نمايد،
خداوند نيز به وى با نظر رحمت و مهر مى نگرد. خداى رحمت كند كسى را كه اين مقام و
منزلت را براى او بشناسد و با احترام او ، به من نيكويى نموده و مرا گرامى بدارد. (الثاقب في المناقب ص 316 ح3 ، مدينة
المعاجز ج3ص359 ح 89 ، العدد القويّة ص 42 ح 60 ، بحار الانوار ج43ص333 ح 5 ، قطره
اي از درياي فضائل اهل بيت عليهم السلام ج 2 ص 472 ح 22)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و
آله امام حسن و حسین علیهم السلام را دو
گوشواره ی عرش خدا
می نامید و زینت
جهان آفرینش می دانست. ابن بابویه و
دیگران در کتب عامه روایت کرده اند : رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند: در روز قیامت ،عرش پروردگار را به زینتی مزین نمایند ،پس دو منبر
نور می آورند که طول هر یک از آنها صد میل راه باشد و هر میلی ثلث یک فرسخ یکی را
عرش گذارند و دیگری را در جانب چپ، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام را با نهایت حرمت می آورند
حسن بر یک باستد و حسین بر دیگری.
پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله در جاى دیگرى فرمودند: آن
دو (حسن و حسین) آقاى جوانان بهشت و ریحانه من هستند.( بحارالانوار، ج43،
ص262)
جابر گوید : حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند : هرکس خوش دارد به آقای جوانان اهل بهشت نگاه کند ، اینک به حسن
بن علی علیه السلام بنگرد. (ترجمه إعلام الوری بأعلام الهدی
صفحه 304)
گاهی بر در خانه زیر اندازی برای حضرت امام حسن علیه السلام می انداختند و امام علیه السلام بر روی آن می نشست ، هرکس
از آنجا عبور می کرد ، به جهت جلالت و عظمت آن بزرگوار می ایستاد و عبور نمی کرد
تا اینکه راه کوچه از رفت و آمد مسدود می شد ، حضرت به ناچار به خانه برمی گشت و
مردم پراکنده می شدند و همچنین در راه حج و سفر به مکه هرکس چشمش به جمال نورانی
امام حسن علیه السلام می افتاد از مرکب پیاده می شد تا چهره ی زیبا و با جذبه امام مجتبی علیه السلام را زیارت کند. (بحارالانوار جلد 43 صفحه 352 – 338)
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم تا آنجا به شخصیت و مقام ایشان ارج می نهاد که در کودکی، امضای امام
حسن مجتبی علیه السلام را پای برخی قراردادها می نهاد و بدین وسیله شایستگی او را برای
امامت و خلافت برای همگان روشن می ساخت. هنگامی که هیئتی از طائف به نام ثقیف
آمدند و قراردای جهت عدم تعرض بسته شد پیامبر امام حسن علیه السلام را فرمود تا پای قرارداد را
امضا نماید.
رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند: اگر عقل و خرد تجسم می
یافت چهره ی حسن را به خود می گرفت.(امام حسن
مجتبی اسوه ی حلم و حماسه ص19)
حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها همواره امام حسن علیه السلام را که بیش از هفت سال نداشت به مسجد می فرستاد تا آنچه را که رسول
خدا صلی الله علیه و آله و سلم در میان مسلمین مطرح می کند به خاطر بسپرد و شنیده های خود را
برای مادر بازگو کند.
امام حسن علیه السلام نیز با کمال نظم و به صورتی
شیوا و شیرین گفته های جدش را در خانه برای مادرش بیان می کرد. در آن روزها، هرگاه امیرمؤمنان علیه السلام به منزل می آمد با کمال تعجب می دید که حضرت
زهرا سلام الله علیها از آیات تازه ی قرآن و
روایات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آگاه است.
پس از او پرسید: این علوم و معارف را چگونه بدست آوردی؟
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: هر روز فرزندم حسن مرا از آیات و روایات تازه آگاه می کند.
در یکی از روزها امیرمؤمنان علیه
السلام در منزل مخفی شد تا سخن گفتن کودک خود را
ملاحظه فرماید. پس امام حسن علیه السلام طبق معمول وارد خانه شد تا آنچه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در ضمن
سخنرانی شنیده بود، برای مادر بیان نماید ولی این بار بر خلاف همیشه هنگام تکلم
دچار لکنت می شد و کلمات را به زحمت ادا می کرد.
فاطمه سلام الله علیها متعجب شده و فرمودند: پسرم چرا امروز در سخن گفتن ناتوان شده ای؟
امام مجتبی علیه السلام فرمودند: یا اماه! قل بیانی و کل لسانی. لعل سیدا یرعانی. مادر جان! تعجب نکن، چرا که گویا شخص بزرگی
سخنانم را می شنود، از این رو زبانم لکنت گرفته و بیانم از فصاحت افتاده است. در
این حال امیرمؤمنان علی علیه السلام از پشت پرده بیرون آمد و فرزندش را در آغوش گرفته و بوسید.(بحارالانوار، ج 43، ص 238(
اجر رسالت نبی مکرم صلوات الله علیه !!!
پیامبر اکرم صلوات الله علیه همواره خطاب به شخص امام حسن علیه السلام می فرمودند: تو از نظر صورت و سیرت، مانند من
هستی. و از همه ی امت مسلمان خواستار حبّ و عشق ورزیدن به میوه قلب خود امام حسن
مجتبی بود، آن وجودی را که خلق و خوی نبوی ایشان همیشه یادآور نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه بودند. پیامبری
که قرآن اجر رسالتش را مودت و محبت ذی القربایش بیان کرده است. اما
امت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم
اجر رسالت مصطفی را اینگونه دادند؛
خنجر
بر پای تفسیر آیه ی تطهیر و مباهله کردند و جگر میوه ی قلب پیامبر اکرم صلی
الله علیه و آله ، را قطعه قطعه کردند، و عالمی را در عزای
یگانه ی دهر سبط پیغمبر صلّى
اللَّه علیه و آله نشاندند
، آن کسی را که مادر
دوران نخواهد زائید و دیگر نخواهد آمد و زمین را از زیباترین و شجاعترین و
بردبارترین بازمانده ی از پنج تن آل عبا خالی کرد. آن کسی را که امیرالمؤمنین علی علیه السلام درباره ایشان فرمودند: من
درباره ی تو اندیشیدم، تو را پاره ا ی از وجودم، بلکه کل وجودم یافتم، چتانچه که
مصیبتی به تو برسد چنان است که گویی به من رسیده است و اگر مرگ تو را دریابد چنان
است که مرا در ربوده است.(نهج البلاغه نامه 31)
از ابن عباس روایت شده که حضرت
رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: که چون فرزندم حسن را به زهر شهید کنند ملائکه آسمانهای
هفتگانه بر او گریه کنند و همه چیز بر او بگرید حتی مرغان هوا و ماهیان دریا و هر که
بر او بگرید دیده اش کور نشود روزی که دیده ها کور می شود ، و هرکه بر مصیبت او
اندوهناک شود ، اندوهناک نشود دل او در روزی که دلها اندوهناک شوند ، و هرکه در
بقیع او را زیارت کند قدمش بر صراط ثابت گردد در روزی که قدمها بر آن لرزان
است. (منتهی الآمال جلد 1 صفحه 283)
یا رب الحسن بحق الحسن إشف صدر الحسن بظهورالحجة
|