عزادار حقیقی
پیوند عزادار حقیقی با منتقم خون حسین علیه السلام
عزادار حقیقی باید به این حقیقت دست یابد که
انتقام سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله علیه السلام جز با آمدن منتقم اصلی و حاکمبت او بر تمام هستی
ممکن نیست، و اگر عزادار حقیقی شود معرفت و سوز دلی که از مصیبت عظیم بر وجودش
حاکم شده، او را با تمام وجود به سوی وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف متوجه می گرداند. دو عامل عاطفی و معرفتی که در وجود
عزادار شدت و قدرت گرفته است، در او کششی مستمر به سوی وجود نورٌ علی نور امام
زمان عجل الله تعالی فرجه
الشّریف ایجاد می کند. این کشش
مستمر موجب می شود تا عزادار که قبلا در سایه ی معرفت نسبت به جایگاه معصومین علیه السلام در نظام خلقت و رابطه ی وجودی خود با آن ها، به
حقایقی دست یافته است، معرفت خود را نسبت به امام زمانش و وظیفه ای که در قبال او
دارد بیشتر کند. با تکمیل این معرفت که خود عامل عاطفی و معرفت را افزایش می دهد،
عزادار به یکی از مهم ترین و بالاترین مقاماتی که ممکن است یک انسان به آن برسد،
نائل می شود و آن مقام انتظار است..
در این مرتبه عشق به مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشّریف و روح خدمت به او، چنان وجود عزادار را فرا می گیرد که
دیگر هیچ انگیزه ای برای زنده ماندن و زندگی کردن جز پیوند با او و کسب رضایت
او که رضایت خداوند است، نخواهد داشت. او به این حقیقت دست می یابد که همه ی
سختی ها و نکبت ها و همه ی بی عدالتی ها و جنایاتی که جامعه ی بشری به آن دچار
گشته است، ناشی از غیبت این رهبر الهی و معصوم است.
او با علاقه و محبت
ابدی که به خود و مردم جهان دارد و با محبت و عشق روز افزونی که به گل نرگس عجل الله تعالی فرجه الشّریف پیدا کرده است، و همچنین با مسؤلیت و رسالت الهی که در
قبال امام زمانش دارد، دست به کار شده و وارد مرحله ی عمل و جهاد می گردد.
اما عمل و جهاد او چیست؟
عمل و جهاد او جهت
دار و هدف مند است. او به این نتیجه ی درست رسیده است که عبادت و خدمت بدون رضایت امام غلط است، بلکه همه ی عبادت ها و خدمت
هایی که انجام می دهد همگی باید یک جهت داشته باشد و آن، حرکت به سوی خلیفه و مظهر
خداوند، و نیز پیوند ناگسستنی با اوست.
او دیگر به یک
سلسله اعمال خیر و صالح و نیز خدمت صرف نمی پردازد بلکه با یک روح خالص و یک جهت و
هدف خاص همراه است و آن روح انتظار و روح خدمت در انتظار است.
از این لحظه به بعد هر گونه فعالیت که عزادار حقیقی و منتظر
به آن ها می پردازد، همگی یک سو و یک جهت دارند و آن، حرکت به سوی ظهور موعود و
منجی جهان و استقرار حکومت جهانی اوست. هر فعالیتی که این جهت و این هدف را نداشته
باشد، خیانت به ذات اقدس الهی و معصومین علیه السلام و نیز خیانت به اسلام و مسلمین است. دم از خدا و
اسلام زدن، و مشغول کردن خود به یک سلسله کارهای مقدس و مذهبی، بدون درنظر گرفتن
روح آن که حرکت در مسیر خلیفه و حجت خدا و
ولی الله الاعظم عجل الله تعالی
فرجه الشّریف ،مغرور شدن و فریب
خوردن از شیطان با صور مقدس است.
دینی که در آن حجت خدا و وظایفی که در قبال او بر عهده
داریم، مورد غفلت و فراموشی قرار گیرد، دین نیست؛ بلکه دین تحت ولایت شیطان است
که این دین موجب شده تا مردم قرن ها از امام زمانشان غفلت کنند و او را در تنهایی،
آوارگی، مظلومیت، غربت، ترس و اضطراب، رها و طرد شود.
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف وارث همه ی مظلومیت های سیزده معصوم دیگر بلکه همه ی رهبران الهی در طول
تاریخ است. او پایان دهنده به همه ی ظلم هایی ست که در حق پدران پاکش و نیز مادر
گرامی اش و نیز همه ی مردم جهان شده است. چنان که جدّ بزرگوارش امام صادق علیه السلام درباره اش چنین فرموده اند: خداوند مردی از
فرزندانم را برمی انگیزد که خون ما اهل بیت را مطالبه و قصاص می کند.(بحارالانوار،ج51،ص112)
با آمدن او همه ی مظلومیت ها، گمراهی ها، جهالت ها و غم ها،
جای خود را به عدالت، هدایت، رشد، عقلانیت، شادی و آرامش می دهند.
با ظهور امام زمان(عج) که نابودی دشمنان خدا را درپی خواهد
داشت، دوران نورانی و همیشگی حاکمیت دین خدا و متخصصان معصوم بر جهان آغاز خواهد
شد.
قرآن کریم نیز دراین باره چنین بشارت می دهد:
(( وَ نُریدُ ان نَمُنَّ علی الّذینَ
استُضعِفوا فی الأرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئمّة وَ نَجعَلَهُم الوارِثینَ))
و ما چنین اراده کردیم که بر مستضعفان زمین
منت نهاده و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.(قصص،5)
آیا می توان ادعا کرد که محبّ اهل بیت علیه السلام و عزادار حقیقی آن ها هستیم در حالی که هیچ
تلاشی برای حکومت آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم و وراثت مستضعفان بر زمین نکنیم و به مصیبت اعظم راضی باشی؟
عزادار حقیقی و عمل به وظیفه اش در قبال امام
زمان عجل
الله تعالی فرجه الشّریف
عزادار حقیقی به
خوبی می داند که سوگواری و برپایی مجالس بزرگداشت برای اهل بیت علیه السلام فقط قسمت کوچکی از وظیفه ی الهی او نسبت به آنان
است بلکه وظیفه ی بالاتر، توجه به درس ها و عبرت های عاشورا و عمل به آن ها ست.
عمل به تکلیف از
جمله درس هایی ست که عزادار حقیقی از عاشورائیان فراگرفته است. او خود را نسبت به
امام زمانش مکلف و مسؤل می داندهمان طور که قرآن کریم هرکس را نسبت به امام زمانش
مسئول و مکلف می داند و در این رابطه می فرماید:
((یومَ
ندعُوا کُلّ اُناسٍ بِاِمامهِم))
روزی
که ما هر گروهی از مردم را با پیشوایشان دعوت می کنیم.(اسراء،71)
عزادار، نیک می داند که باید به تنهایی در دادگاه عدل الهی نسبت به رفتار خود
با امام زمانش پاسخگو باشد، لذا برای عمل به وظیفه اش منتظر هیچ کس نمی ماند،
منتظر سازمان ها، نهادها و اشخاص نیست. او خودش به تنهایی برای خارج کردن امام
زمان عجل الله تعالی فرجه
الشّریف از تنهایی،غیبت، اضطرار
و آوارگی تلاش می کند.او مانند شهدای کربلا که هرگز به کمی نفراتشان توجه نکردند،
و هریک فقط وفقط به فکر انجام وظیفه ی خود در قبال امام مظلوم و تنهای خویش بودند
و کاری به نتیجه و تأیید دیگران نداشتند، عمل می کند مانند عبدالله بن الحسن علیه السلام که وقتی دید امامش تنها و مجروح به روی زمین
افتاده و دشمن دور او را گرفته است، خود را به وی رساند و هنگامی که ابجربن کعب
ملعون شمشیرش را فرود آورد که سر از تن مبارک امام علیه السلام جدا کند، دست خود را درمقابل شمشیر او گرفته تا
از امام زمانش دفاع کند و در این راه دست مبارکش از تن جدا شد و در آغوش عمویش
حسین علیه السلام افتاد تا این که حرمله ی ملعون وی را با تیر به
شهادت رساند.(بحارالانوار،ج45،ص53)
عزادرا حقیقی که همان منتظر حقیقی ست در این مرحله می داند که اگر بخواهد
رضایت خداوند را جلب کند و به هدف خلقت و کمال نهایی و غایی وجودش نائل شود، باید
به این موعظه ی خداوند تبارک و تعالی عمل نماید که می فرماید:
((قل انّما اَعظُکم بِواحدَةٍ ان تَقُوموا للهِ مَثنی و
فُرادی))
ای رسول ما! به امت بگو که من به یک سخن، شما را موعظه می
کنم و آن سخن این است که شما خالص برای خدا، دو نفر دو نفر با هم و یا هر یک به
تنهایی در امر دینتان قیام کنید.(سبأ،46)
در زیارت عاشورا پس از اعلام برائت از بنیان گذاران ظلم به اهل بیت علیه السلام و نیز کسانی که آن ها را از مقامشان کنار زدند،
و همچنین کسانی که مقدمات جنایات ظالملن را فراهم کردند. نسبت به پیروان و تابعین
و دوستان آن ها نیز اعلام برائت می شود یعنی از همه ی کسانی که در طول تاریخ از
مصیبت اعظم، به خصوص در غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف نقش داشته و کار آن ها به هر نحوی مانعی بر سر راه ظهور
منجی بشریت بوده است.
برای همین است که بلافاصله خطاب به سیدالشهداء علیه السلام چنین عرضه می داریم:
((یا اباعبداللهِ انّی سِلمٌ لمَن سالَمَکُم و حربٌ لمَن
حارَبَکُم الی یَوم القیامة))
یا اباعبدالله! من تا قیامت از کسانی که با شمادر سلم و صلح
هستند در صلحم و با کسانی که با شما در جنگ هستند، در جنگم.(فرازی از زیارت
عاشورا)
به این ترتیب نظام دوستی و دشمنی عزادار حقیقی به طور کامل روشن و مشخص است.
او با کسانی که شیعه و محب اهل بیت علیه السلام هستند در صلح و دوستی و با همه ی دشمنان اهل بیت
علیه السلام و به خصوص دشمنان امام زمان علیه السلام، در جنگ است و این دوستی
و دشمنی تا روز قیامت ادامه دارد.
او تا وقتی که با مصیبت اعظم غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف آن هم در اوج غرنت و مظلومیت و تنهایی روبرو ست، هرگز آرام
و قرار ندارد.
او خوب می داند که بهترین زمان برای سربازی و خدمت و تقرب نسبت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف زمان کنونی ست نه زمان ظهور که زمان پیروزی ست. چنان که
قرآن کریم می فرماید:
((لا یَستوی مِنکُم مَن أنفَقَ مِن قبلِ الفَتح و قاتَلَ
اولئکَ أعظَمُ مِن الّذینَ أنفقُو مِن بعدُ و قاتَلُوا و کلّاً وَعداللهُ الحُسنی
و اللهُ بما تعمَلُون خبیرٌ))
آن مسلمانانی که پیش از فتح مکه در راه دین انفاق و جهاد
کردند با دیگران برابر نیستند. آنان درجه ای عظیم تر دارند از کسانی که بعد از
فتح، انفاق و جهاد کردند، البته خدا به هردو طایفه وعده ی احسان داد و خدا به آن
چه می کنید آگاه است.(حدید،10)
قیام و جهاد برای برطرف کردن موانع ظهور ارزش و اهمیت بیشتری نسبت به سربازی و
جهاد در رکاب آن حضرت را دارد. زیرا قرآن کریم همراهی با امام را قبل از پیروزی با
ارزش تر و مهم تر
می داند.
بزرگترین گناه برای عزادار در مرتبه ی پنجم تنها گداشتن امام زمان(عج) است.
عزادرا که در این مرتبه آگاهی زیادی نسبت به درس ها و پیام های عاشورا دارد، به
وفاداری نسبت به امام زمانش بیشترین توجه واهتمام را دارد. او از اصحاب عاشورا درس
بزرگ وفاداری نسبت به امام زمان خویش را به خوبی آموخته است. وفاداری یعنی پایبند
بودن به عهد و پیمانی که بسته ایم. وفای به عهد به خصوص نسبت به امام و رهبر معصوم
از بزرگترین واجبات است و بی وفایی و پیمان شکنی از بزرگترین محرمات می باشد. قرآن
کریم و روایات معتبر اسلامی ملو از توصیه ی اکید به رعایت عهد و وفاداری و پرهیز
از عهد شکنی و
بی وفایی ست.
سیّدالشهداء علیه السلام در روز عاشورا درباره ی دو گروه دوستان و ئشمنان
سخن گفت. دوستان خویش را به وفاداری دستور و دشمنان را به خاطر بی وفایی شان مورد
نکوهش و سرزنش قرار داد. در مورد دوستانش فرمود: من
اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحابم نمی شناسم.
(سخنان جامع امام حسین(ع)،ص395)
در روز عاشورا وقتی بر بالین مسلم بن عوسجه آمد این آیه ی شریفه را تلاوت
فرمود:
((فَمِنهم مَن قَضی نَحبَهُ و مِنهم مَن ینتَظِرُ و ما
بَدّلُوا تَبدیلاً))
از مؤمنین مردانی هستند که با عهد خویش با خدا صادق بودند،
برخی شان به عهد خود وفا کرده و جان باختند، برخی هم منتظرند و عهد و پیمان را هیچ
دگرگون نساختند.(احزاب،23)
و درباره ی دشمنان نیز چنین فرمودند: اگر اهل وفا و پیمان نیستید و عهد خویش
را شکسته و بیعت مرا از گردن خود کنار نهاده اید، به جانم سوگند! با پدرم، برادم و
با پسر عمویم مسلم نیز همین کار را کردید.(سخنان جامع امام حسین(ع)،ص361)
بزرگترین آرزوی یک منتظر و عزادار حقیقی.
بزرگترین آرزوی یک منتظر عزادار این است که ظهور منتقم خون اباعبدالله علیه السلام هر چه زودتر اتفاق بیفتد و خداوند او را در دنیا
و آخرت همراه محمّد و آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم قرار دهد و لحظه ای بین او و ایشان جدایی نیاندازد. دعای او در این مرتبه این
است که:
((فأسئلُ اللهَ الّذی اکرَمنی بِمعرفتکُم و معرفةِ
اَولیائکُم و رزقَنی البرائَةَ مِن اعدائِکُم ان یَجعَلنی معکُم فی الدّنیا و
الآخرةِ))
از خدایی که مرا به شناخت شما و دوستانتان گرامی داشت و
دوری از دشمنانتان را نسیب من کرد، می خواهم که مرا در دنیا و آخرت با شما قرار
دهد.(فرازی از زیارت عاشورا)
بنابراین آنچه انسان را به این جا می رساند که لیاقت چنین درخواستی و آرزوی
چنین مقامی را داشته باشد، عبارت است از معرفت اهل بیت علیه السلام و دوستان آن ها و نیز دوری و دشمنی نسبت به
دشمنان ایشان.
|