تفاخر مهاجرین و انصار
ابان از سلیم نقل میکند که گفت: در زمان حکومت عثمان، در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم علی علیه السلام را با جماعتی دیدم که با یک دیگر گفتگو میکردند و فقه و علم را مذاکره میکردند. از قریش و فضیلت و سوابق و هجرت فضائلی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره ایشان فرموده بود را یادآور شدند. مثل این کلمات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که:
ائمه از قریش اند، مردم دنباله رو قریش هستند،
قریش امامان عرب هستند، به قریش ناسزا نگویید و هر قریشی قدرت و توانایی دو مرد را
دارد، خدا دشمن دارد کسی که قریش را دشمن می دارد، کسی خواری قریش را می خواهد
خداوند خوارش می کند.
از طرف دیگر انصار و فضیلت و سوابق و یاري ایشان را یاد کردند و آنچه خداوند در قرآن بر ایشان ثنا گفته و فضائلی که پیامبر
صلی الله علیه و آله و سلم درباره ایشان فرموده است. همچنین آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر سر جنازه سعد بن معاذ
و حنظلۀ بن راهب غسیل الملائکۀ و نیز آنکه زنبوران از جنازه اش دفاع کردند یادآور شدند. بطوري که چیزي از فضائل خود باقی نگذاشتند. سپس دو گروه می گفتند: فلانی و فلانی از ماست. قریش میگفتند: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از ماست، و حمزة بن عبدالمطلب و جعفر و عبیدة بن حارث و زید بن حارثۀ و ابوبکر و عمر و عثمان و سعد و ابو عبیدة و سالم و ابن عوف از ما هستند. بطوري که احدي از سابقه داران دو گروه را باقی نگذاشتند و همه را نام بردند.
نام حاضرین در مجلس مناشده( یعنی اقرار گرفتن از مخاطب درباره ی
مطلبی) امیر المؤمنین علیه السّلام
در حلقه اجتماع بیش از دویست نفر حاضر بودند، که بعضی به طرف قبله تکیه داده بودند و بعضی در دایره مجلس نشسته بودند. آنان که از قریش بیاد دارم: علی بن ابی طالب علیه السلام و سعد بن ابی وقاص و عبد الرحمن بن عوف و زبیر و طلحه و عمار و مقداد و ابوذر و هاشم بن عتبۀ و عبد اللَّه بن عمر و امام حسن و امام حسین علیهما السّلام و ابن عباس و محمد بن ابی بکر و عبداللَّه بن جعفر و عبید اللَّه بن عباس بودند.
از انصار: ابیّ بن کعب و زید بن ثابت و ابو ایّوب انصاري و ابو الهیثم بن تیهان و محمد بن مسلمۀ و قیس بن سعد بن عبادة و جابر بن عبد اللَّه و ابو مریم و انس بن مالک و زید بن ارقم و عبد اللَّه بن ابی اوفی و ابو لیلی به همراه پسرش عبد الرحمن که کنار او نشسته بود و نوجوانی تازه مو بر صورت بر آورده و سفید رو بود. سپس ابو الحسن بصري همراه پسرش حسن که او هم نوجوانی تازه مو بر صورت بر آورده و سفید رو با قدي مناسب بود آمدند.
سلیم میگوید: من به او و عبد الرحمن بن ابی لیلی نگاه میکردم، و نمیتوانستم تشخیص دهم کدام نیکوترند، ولی حسن بصري بزرگتر و بلندقدتر بود.
منظره مجلس مناشده
و عثمان در خانه اش بود و از گفتگوي آنان خبر نداشت. علی بن ابی طالب علیه السلام هم ساکت بود، و او و هیچ یک از اهل بیتش سخنی نمی گفتند. صحبت به درازا کشید و از صبح تا ظهر طول داشت. مردم رو به علی علیه السلام کردند و گفتند: چرا سخنی نمیگوئی؟ حضرت فرمود: هر کدام از دو گروه فضیلتی را گفتند و به حقهم گفتند.
سپس فرمود: اي قریش و اي انصار ! خداوند بخاطر چه کسی این فضیلت را به شما داده است؟ آیا بخاطر خودتان و قبائلتان و خانواده هایتان، یا بخاطر غیر شما؟
گفتند: خداوند بخاطر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این فضائل را به ما عطا فرموده و بر ما منت گذاشته است، و همه اینها را ببرکت او یافته ایم و به آنها رسیده ایم. هر فضیلتی در دنیا و دین که به آن دست یافته ایم بخاطر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است نه بخاطر خودمان و نه قبائلمان و نه خانواده هایمان.
فرمود: اي قریش و اي انصار، راست گفتید. امیر المؤمنین علیه السلام در ادامه کلامش فرمود: آیا اقرار می کنید که آنچه از خیر دنیا و آخرت که بدان دست یافته اید فقط از ما اهل بیت بوده و از هیچ کدام شما نبوده است.
خلقت محمد و علی علیهما السّلام با طینت واحد
مولا علی علیه السلام فرمود: آیا اقرار میکنید که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدید که میفرمود: من و برادرم علی بن ابی طالب تا آدم با یک طینت هستیم. اهل بدر و اهل احد و سابقه داران و متقدّمین گفتند: آري، این را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدیم.
خلقت نوري اهل بیت علیهم السّلام و پاکی نسل ایشان
آیا اقرار می کنید که پسر عمویم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: من و اهل بیتم نوري بودیم که چهارده هزار سال قبل از آنکه خداوند آدم را خلق کند در پیشگاه پروردگار مشغول عبادت بودیم. وقتی خداوند آدم را خلق کرد آن نور را در صلب او
قرار داد و او را به زمین فرستاد. سپس آن نور را در صلب نوح در کشتی حمل نمود. سپس در صلب ابراهیم آن را به آتش پرتاب کرد. سپس خداوند همچنان ما را از صلب هاي با شرافت به رحم هاي پاك و از رحمهاي پاك به صلب هاي با شرافت بین پدران و مادران منتقل می نمود که هرگز یکی از آنها بصورت زنا با یک دیگر ملاقات نکردند.
سابقه داران و متقدّمین و اهل بدر و اهل احد گفتند: آري، این را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدیم.
علی علیه السّلام برادر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
فرمود: شما را به خدا قسم میدهم، آیا اقرار میکنید که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بین هر دو نفر از اصحابش برادري قرار داد، و بین من و خودش برادري قرار داد و فرمود: تو برادر من و من برادر تو در دنیا و آخرت هستم.
گفتند: آري بخدا قسم.
سدّ ابواب بجز از باب علی علیه السلام
فرمود: آیا اقرار میکنید که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم محل مسجد خود را خرید و آن را بنا کرد، و سپس در اطراف آن ده خانه
بنا کرد که نُه خانه براي خود و دهمی را در وسط آنها براي من قرار داد، و هر دري که به مسجد باز میشد را بست بجز درب خانه مرا، آن گاه سر و صدای عده ای در این باره بلند شد. و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: من در خانه هاي شما را نبستم و خانه او را باز گذاردم، بلکه خداوند به من دستور بستن در خانه هاي شما و باز گذاردن در خانه او را داد. همه مردم را- جز من- نهی کرد از اینکه در مسجد بخوابند، و من در مسجد جنب می شدم، و منزل من و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
در مسجد یکی بود، و براي پیامبر و براي من در مسجد اولادي به دنیا می آمد.
گفتند: آري بخدا قسم.
فرمود: آیا اقرار میکنید که عمر اصرار داشت شکافی بقدر چشم از خانه اش به مسجد باز کند، ولی حضرت اجازه نداد. و فرمود که جز او و هارون و دو پسرش در آن سکونت نکنند، به من هم دستور داده مسجد پاکیزه اي بنا کنم که جز من و برادرم و دو پسرش در آن سکونت نکنند و خداوند به حضرت موسی علیه السلام دستور داد تا مسجد پاکیزه اي بنا کند.
گفتند: آري بخدا قسم.
اعلام ولایت در غدیر خم
فرمود: آیا اقرار میکنید که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در روز غدیر خم مرا فرا خواند و ولایت مرا اعلام کرد و فرمود: حاضران به غائبان برسانند.
گفتند: آري بخدا قسم.
علی علیه السلام ولیّ هر مؤمن
فرمود: آیا اقرار میکنید که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در جنگ تبوك فرمود: تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی هستی، و تو صاحب اختیار هر مؤمنی بعد از من هستی.
گفتند: آري بخدا قسم.
علی علیه السلام در مباهله
فرمود: آیا اقرار میکنید که وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اهل نجران را براي مباهله دعوت کرد،کسی جز من و همسرم و دو پسرم را همراه نیاورد؟
گفتند: آري بخدا قسم.
علی علیه السّلام در خیبر
فرمود: آیا میدانید که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله پرچم خیبر را بدست من سپرد و فرمود: فردا پرچم را بدست کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست می دارد و خدا و رسولش او را دوست می دارند، ترسو و فرارکننده نیست و خدا خیبر را بدست او فتح می کند.
گفتند: آري بخدا قسم.
علی علیه السلام در ابلاغ سوره برائت
آیا اقرار میکنید که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله مرا براي ابلاغ سوره برائت فرستاد، و غیر مرا که ابوبکر بود برگردانید بعد از آنکه او را فرستاده بود و این بخاطر وحی الهی بود که فرمود: خداوند علیّ اعلی میفرماید ، از جانب تو کسی حق رساندن پیام ندارد مگر کسی که از خودت باشد؟
گفتند: آري بخدا قسم.
علی علیه السلام در شدائد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
فرمود : آیا اقرار میکنید که هیچ کار مشکلی براي پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیش نیامد مگر آنکه بخاطر اطمینانی که به من داشت مرا در آن موارد پیش میفرستاد. و هیچ گاه مرا به اسم صدا نزد، بلکه میفرمود: برادرم را به نزد من فراخوانید و یا اي برادرم؟
گفتند: آري بخدا قسم.
علی از پیامبر و پیامبر از علی علیهما السّلام
فرمود: آیا اقرار میکنید که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در مورد دختر حمزه بین من و جعفر و زید قضاوت کرد. و فرمود : علی، تو از منی و من از توام، و تو صاحب اختیار هر مؤمن بعد از من هستی.
گفتند: آري بخدا قسم.
ملاقاتهاي خصوصی پیامبر و امیر المؤمنین علیهما السّلام
فرمود: آیا اقرار میکنید که من با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در هر روز و شب به منزل یک دیگر می رفتیم و خلوتی داشتیم، که در آن اگر من سؤال میکردم به من جواب میگفت و اگر ساکت می شدم خود آن حضرت شروع میفرمود.
گفتم: آري بخدا قسم.
علی علیه السلام افضل امّت
فرمود: آیا اقرار میکنید که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مرا بر جعفر و حمزه فضیلت داد و به فاطمه علیها السّلام فرمود: تو را به ازدواج کسی در آوردم که بهترین اهل بیتم و بهترین امتم، و مقدّم ترین آنها در اسلام و بالاترین آنها در حلم و بیشترین آنان در علم است؟
گفتند: آري بخدا قسم.
علی علیه السّلام سید عرب
فرمود: آیا اقرار میکنید که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: من آقاي فرزندان آدم هستم و برادرم علیّ آقاي عرب و فاطمه سیّده زنان اهل بهشت و دو پسرم حسن و حسین دو آقاي جوانان اهل بهشت هستند؟
گفتند: آري بخدا قسم.
علی علیه السلام غسل دهنده پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
فرمود: آیا اقرار میکنید که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به من دستور داد او را غسل دهم، و به من خبر داد که جبرئیل مرا بر غسل او کمک می کند؟
گفتند: آري بخدا قسم.
علی علیه السلام در حدیث ثقلین
فرمود: شما را بخدا قسم میدهم، آیا اقرار میکنید که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در آخرین خطابه اي که براي شما ایراد کرد فرمود: اي مردم، من در میان شما دو چیز باقی گذاردم که تا به آن دو تمسّک دارید هرگز گمراه نمیشوید: کتاب خدا و اهل بیتم؟
گفتند: آري بخدا قسم.
علی علیه السلام سابق الی اللَّه
سپس علی علیه السلام فرمود: شما را بخدا قسم می دهم، آیا میدانید که خداوند عز و جل در کتابش سابق را بر مسبوق در بیش از یک آیه فضیلت داده است، و احدي از این امت از من نسبت به خدا و رسولش سبقت نگرفته است؟
گفتند: آري بخدا قسم.
علی علیه السلام در السابقون السابقون
فرمود: شما را بخدا قسم میدهم، آیا میدانید که وقتی آیه وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ. سبقت جویندگان، سبقت جویندگان، آنان مقرّباناند و آیه السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ ،« اوّل از مهاجرین و انصارنازل شد، در این باره از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سؤال شد. حضرت فرمود: من افضل انبیاء و رسولان خدایم، و علی بن ابی طالب جانشین من افضل اولیاء است.
گفتند: آري بخدا قسم.
اجمالی از واقعه غدیر خم
فرمود: شما را قسم میدهم، آیا میدانید که وقتی این آیات نازل شد: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ اي کسانی که ایمان آوردید از خدا و رسول و اولی الامرتان اطاعت کنید. و آیه إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ ، » آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ. صاحب اختیار شما خدا و پیامبرش و کسانی اند که ایمان آورده
و آیه أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ یَتَّخِذُوا ،نماز را بپا میدارند و در حال رکوع زکات میپردازند
گمان می کنید رها می شوید در حالی که هنوز خداوند نمیداند آنان که از شما، مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَ ۀً
وقتی این آیات نازل شد مردم گفتند: یا رسول اللَّه، آیا این آیات در باره بعضی از مؤمنین است یا نسبت به همه آنان عمومیت دارد؟ خداوند به پیامبرش دستور داد تا والیان امرشان را به آنان بشناساند و ولایت را مانند نماز و زکات و روزه و حجّشان برایشان تفسیر کند. لذا مرا در غدیر خم براي مردم منصوب نمود، و سپس خطابه اي ایراد کرد و فرمود:
اي مردم، خداوند مرا به رسالتی فرستاده که سینه ام از آن به تنگ آمده و گمان کردم که مردم مرا تکذیب میکنند، ولی خداوند مرا ترسانید که باید این پیام را برسانم و گر نه مرا عذاب خواهد کرد. سپس دستور داد ندا کنند تا مردم جمع شوند، و بعد خطابه اي ایراد کرد و فرمود: اي مردم، آیا میدانید که خداوند صاحب اختیار من است و من صاحب اختیار مؤمنین هستم و من از خود آنان به ایشان صاحب اختیارترم. گفتند: بلی، یا رسول اللَّه. و حضرت فرمود : برخیز، اي علی. من برخاستم، فرمود: هر کس من صاحب اختیار او هستم این علی صاحب اختیار اوست . پروردگارا، هر کس او را دوست می دارد دوست بدار و هر کس او را دشمن می دارد دشمن بدار.
در همان غدیر خم سلمان برخاست و عرض کرد: یا رسول اللَّه، ولایت و صاحب اختیاري او چگونه است؟ فرمود: صاحب اختیاري او همچون ولایت من است. هر کس من نسبت به او از خودش صاحب اختیارترم علی هم نسبت به او از خودش صاحب اختیارتر است. خداوند تعالی هم این آیه را نازل کرد: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان دین شما راضی شدم.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کمال نبوت من و تکمیل دین خدا ولایت علی بعد از من است سه مرتبه تکبیر گفت.
ابو بکر و عمر برخاستند و گفتند: یا رسول اللَّه، آیا این آیات بخصوص درباره علی است؟! فرمود: آري، درباره او و جانشینانم تا
روز قیامت است. گفتند: یا رسول اللَّه، آنان را براي ما بیان فرما. فرمود: برادرم و وزیرم و وارثم و وصیّم و جانشینم در امتم و
صاحب اختیار هر مؤمنی بعد از من علی، سپس پسرم حسن، سپس پسرم حسین، سپس نه نفر از فرزندان پسرم حسین، یکی پس از دیگري، که قرآن با آنان و آنان با قرآنند. نه آنها از قرآن جدا میشوند و نه قرآن از ایشان جدا میشود تا بر سر حوض بر من وارد شوند
همه حاضرین در مجلس مناشده گفتند: آري بخدا قسم، همه آنچه گفتی دقیقا شنیدیم و حاضر بودیم. و بعضی گفتند: اکثر آنچه گفتی حفظ کرده ایم ولی همه اش را بیاد نداریم، ولی اینان که همه اش را بیاد دارند منتخبین و افاضل ما هستند.
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: راست گفتید. همه مردم در حفظ و بیاد داشتن یکسان نیستند. قسم می دهم آنان را که این مطلب را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیاد دارند که بپا خیزند و بازگو کنند.
در اینجا زید بن ارقم و براء بن عازب و ابو ذر و مقداد و عمار گفتند: ما شهادت میدهیم که سخن پیامبر صلی اللَّه علیه و آله را
بیاد داریم که بر منبر ایستاده بود و تو در کنار او بودي و می فرمود: اي مردم، خداوند به من دستور داده که معرفی کنم امام شما را و آنکه بعد از من در میان شما قائم خواهد بود و وصی خود و جانشینم را، و آن کسی که خداوند در کتابش اطاعت او را بر مؤمنین واجب کرده و اطاعت او را قرین اطاعت خود و اطاعت من نموده، و شما را در قرآن به ولایت او دستور داده است. من در این باره- از ترس اهل نفاق و تکذیبشان- به پروردگارم مراجعه کردم، ولی مرا ترسانید که باید این رسالت را برسانم و گر نه مرا عذاب میکند.
اي مردم، خداوند در کتابش شما را به نماز امر کرده و من آن را برایتان بیان نمودم، و به زکات و روزه و حج دستور داده که آن را هم براي شما بیان و تفسیر نمودم، و به ولایت دستور داده و من شما را شاهد می گیرم که ولایت مخصوص این شخص است- و حضرت دست مبارك را بر علی بن ابی طالب علیه السلام قرار دادند- و سپس براي دو پسرش بعد از او، و سپس براي اوصیاء از فرزندانشان بعد از آنهاست. آنان از قرآن جدا نمیشوند و قرآن از آنان جدا نمیشود تا بر سر حوضم بر من وارد شوند.
اي مردم، پناه و امامتان بعد از خودم و ولیّ و هدایت کننده شما را برایتان بیان کردم و او برادرم علی بن ابی طالب است و او در میان شما بمنزله من در میان شما است. در دین خود از او پیروي کنید و در همه امورتان از او اطاعت نمایید، زیرا آنچه خداوند از علم و حکمتش به من آموخته نزد او است. از او بپرسید و از او و جانشینانش بعد از او
بیاموزید.
به آنان چیزي یاد ندهید و بر آنان پیشی نگیرید و از ایشان عقب نمانید که آنان با حق و حق با آنان است، نه ایشان از حق جدا می شوند و نه حق از ایشان جدا می شود. زید بن ارقم و بقیه پس از این شهادت نشستند.
علی علیه السلام در حدیث کساء
سلیم می گوید: سپس علی علیه السلام فرمود: اي مردم، آیا می دانید که خداوند در کتابش این آیه را نازل کرد: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ
لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً. خداوند خواسته است که رجس و پلیدي را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاك گرداند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مرا و فاطمه و دو پسرم حسن و حسین را جمع کرد و رو اندازي اینان بر روي ما انداخت و فرمود اینان اهل بیت من و فامیل و اقرباي من هستند. آنان را ناراحت می کند آنچه مرا ناراحت می کند، و مرا اذیت می کند آنچه آنان را اذیت می کند، و مرا به تنگ می آورد آنچه آنان را به تنگ می آورد. رجس و پلیدي را از ایشان ببر و آنان را پاك گردان
امّ سلمه عرض کرد: یا رسول اللَّه، من هم با شما هستم؟ فرمود: عاقبت تو به خیر است، ولی این آیه فقط در باره من و برادرم و دخترم فاطمه و دو پسرم و نه نفر از فرزندان پسرم حسین بطور خاص نازل شده و احدي غیر از آنان در این آیه همراه ما نیست.
همه حاضرین در مجلس مناشده گفتند: شهادت می دهیم که امّ سلمه این مطلب را براي ما نقل کرد. و ما همین را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدیم، و آن حضرت براي ما مثل حدیث امّ سلمه را نقل فرمود.
علی علیه السلام در صادقین
سپس علی علیه السلام فرمود: شما را بخدا قسم میدهم، آیا میدانید که خداوند این آیه را نازل کرد: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ. اي کسانی که ایمان آورده اید تقوي پیشه کنید و با صادقین باشید.
سلمان عرض کرد: یا رسول اللَّه، آیا این آیه عمومیّت دارد یا به عدّه خاصّی مربوط است؟ فرمود: امرشدگان همه مؤمنین هستند که به این مطلب دستور داده شده اند، ولی صادقین مخصوص برادرم علی و اوصیاء من بعد از او تا روز قیامت است.
گفتند: آري بخدا قسم.
علی علیه السلام بمنزله هارون
فرمود: شما را بخدا قسم میدهم، آیا میدانید که من در جنگ تبوك به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله عرض کردم: چرا مرا در مدینه بجاي خود گذاشتی؟ فرمود: مدینه جز من یا تو صلاحیت دیگري را ندارد. و تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی هستی مگر در اینکه پیامبري بعد از من نیست.
گفتند: آري بخدا قسم.
علی علیه السلام از شاهدان بر مردم
فرمود: شما را بخدا قسم می دهم، آیا می دانید که خداوند در سوره حج چنین نازل کرد:
اي کسانی که ایمان آورده اید رکوع و سجود بجا آورید و پروردگار خود را عبادت کنید و کار نیک انجام دهید به امید آنکه رستگار شوید. در راه خدا آن طور که سزاوار است جهاد کنید. او شما را برگزید و در دین بر شما سختی قرار نداد، دین پدرتان ابراهیم که از قبل شما را مسلمان نامید، و در این باره تا پیامبر شاهد بر شما باشد و شما شاهدان بر مردم باشید. نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و به کمک خداوند خود را از معصیت باز دارید. او صاحب اختیار شماست و خوب صاحب اختیار و خوب یاري کننده اي است.
وقتی این آیه نازل شد، سلمان بپا خاست و عرض کرد: یا رسول اللَّه، اینان چه کسانی هستند که تو بر آنان شاهدي و آنان بر مردم شاهدند، و خداوند آنان را برگزیده و در دین بر آنان سختی قرار نداده، همان که دین پدرشان ابراهیم است؟ فرمود: از اینان فقط سیزده نفر قصد شده و هیچ کس دیگري از امت قصد نشده است. سلمان پرسید: یا رسول اللَّه، آنان را براي ما بیان فرما؟ فرمود:من و برادرم و یازده نفر از فرزندانم.
حاضرین در مجلس گفتند: آري بخدا قسم.
علی علیه السلام در جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
فرمود: شما را بخدا قسم می دهم، آیا می دانید که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خطابه اي ایراد کرد- که بعد از آن خطابه اي ایراد نکرد- و فرمود: اي مردم، من در میان شما دو چیز گرانبها باقی میگذارم: کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم. به این دو تمسّک جوئید که هرگز گمراه نمی شوید. خداوند لطیف خبیر به من خبر داده و به من وعده داده است که این دو از یک دیگر جدا نمی شوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند.
عمر بن خطاب در حال شبه غضب برخاست و گفت: یا رسول اللَّه، آیا همه اهل بیتت چنین اند؟ فرمود: نه، فقط اوصیاء من از اهل بیتم، که اوّل آنان برادرم و وزیرم و وارثم و خلیفه من در امّتم و صاحب اختیار هر مؤمنی بعد از من علیّ است. سپس پسرم حسن، سپس پسرم حسین، سپس نه نفر از فرزندان حسین یکی پس از دیگري تا بر سر حوض کوثر نزد من آیند. آنان شاهدان خدا در زمین و حجّت هاي او بر خلقش و خزانه داران علم او و معادن حکمت اویند. هر کس آنان را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و هر کس از آنان سرپیچی کند از فرمان خدا سرپیچی کرده است
همه گفتند: شهادت می دهیم که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله این مطلب را فرمود.
سپس سؤال هاي امیر المؤمنین علیه السلام از مردم تا ذکر آخر فضائلش ادامه پیدا کرد، و حضرت چیزي باقی نگذاشت مگر آنکه در آن مورد آنان را قسم داد و از آنان سؤال کرد تا آنکه همه مناقبش را و بسیاري از آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او فرموده بود ذکر کرد، و در همه آنها مردم سخن او را تصدیق میکردند و شهادت می دادند که سخن حقّی است.
سلیم میگوید: امیر المؤمنین علیه السلام چیزي از آنچه خداوند بخصوص درباره او و اهل بیتش در قرآن یا بر لسان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل کرده بود باقی نگذاشت مگر آنکه در آن مورد مردم را قسم داد. در بعضی از آنها همه می گفتند: آري و آنان که ساکت بودند به اقرارکنندگان می گفتند: شما نزد ما مورد اعتماد هستید، و غیر شما هم از کسانی که به آنان اعتماد داریم براي ما نقل کرده اند که این مطالب را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیده اند.
و در مواردي عده اي ساکت می ماندند و بقیه می گفتند: آري بخدا قسم.
حضرت فرمود: آیا اقرار می کنید که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : هر کس گمان کند مرا دوست دارد و بغض علی را دارد، چنین کسی دروغ میگوید و مرا دوست ندارد. کسی از حضرت پرسید : یا رسول اللَّه، این مطلب چطور میشود؟
زیرا او از من است و من از اویم. هر کس او را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر کس مرا دوست بدارد خدا را دوست دارد. هر کس بغض علی را دارد مرا مبغوض داشته و هر کس مرا مبغوض بدارد خدا را مبغوض داشته است.
حدود بیست نفر از بزرگان مهاجرین و انصار گفتند: آري بخدا قسم و بقیه ساکت ماندند.
امیر المؤمنین علیه السلام به سکوت کنندگان فرمود: چرا ساکتید؟ گفتند: اینان که شهادت دادند در راستگویی و فضیلت و سابقه نزد ما مورد اعتماد هستند. حضرت فرمود: خدایا بر اینان شاهد باش.
|