خطبه ی حضرت زهرا(س) به زنان مدینه
حجّة ابن الحسن العسگری(عج) فرمودند: فی إبنة رسول الله(ص) لی اُسوةٌ حسنةٌ.(بحارالأنوار ج53 ص180)
دختر پیامبر(ص) الگوی شایسته من است.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: إنّ الله لَیَغضبُ لِغَضَب فاطمة و یُرضی لِرضاها.(کنزالعمال ج2 ص111، بحارالأنوار ج43 ص19)
خداوند از خشم زهرا(س) خشم می کند و از خرسندی او خرسند می شود.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:مَن اُحبُّ فاطمة إبنتی فَهُو فی الجنّة مَعی و مَن ابغضَها فهو فی النّار.(بحارالأنوارج27 ص116)
هرکس فاطمه(س) را دوست بدارد همراه من در بهشت است و آن کس به فاطمه کینه ورزد جایش درون آتش دوزخ است.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: شبی که مرا به آسمان بردند، در بهشت را دیدم که بر آن نوشته بود لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی حبیب الله، والحسن والحسین صفوةالله، فاطمة خیرةالله، علی باغضیهم عنةالله.(بحارالأنوار ج43 ص303)
و اما فاطمه همان ریحانة الرسول و الگوی شایسته ی مهدوی که خداوند با غضب او غضبناک شده و کینه ورزان به فاطمه اش را وعده ی دوزخ داده، در بستر بیماری و در درون خانه اش در حضور زنان مهاجر و انصار خطبه ای ایراد فرمود. این خطبه از خطبه ی ایشان در مسجد در نزد مردان انصار و مهاجر کوبنده تر و دردناک تر است. این خطبه که از دل پر درد دخت نبی اکرم(ص) برخاسته، رنج نامه ی فاطمیه ست، رنجی جان کاه که تا اعماق استخوانش نفوذ کرده و تمام وجودش را در شعله های سوزان خود فرو برده و همین است که کلامش رنگ آتش به خود گرفته چرا که از قلبی آتشین برخاسته است. عجبا که او هیچ از درد خویش سخن نگفت_هرچند بزرگ بود_و هرچه گفت از درد امام محبوب و غریبش علی(ع) گفت.
خطبه حضرت زهرا(س) برای زنان مدینه
هنگامی که فاطمه(س) بیمار شد، همان بیماری که در آن وفات یافت، زنان مدینه به جهت عیادت خدمتش حاظر شدند و گفتند: چگونه صبح کردی از بیماری ات ای دختر رسول خدا؟
او در پاسخ حمد و سپاس خدا را به جا آورد و درود بر پدرش پیامبر(ص) فرستاد و سپس فرمود: به خدا در حالی صبح کردم که از دنیای شما متنفرم. مردان شما را دشمن می دارم و از آنان متنفرم. آن ها را آزمودم و دور افکندم و امتحان کردم و مبغوض داشتم. چقدر زشت است شکسته شدن شمشیر ها و بازی کردن بعد از جِد، و کوبیدن بر سنگ، و شکافته شدن نیزه ها، و فساد عقیده، و گمراهی افکار، و لغزش اراده ها، و ((چه بد اعمالی از پیش برای آن ها فرستاد، نتیجه ی آن خشم خداوند بود و در عذاب الهی جاودانه خواهند ماند.))مائده80 و چون چنین دیدم، مسؤلیت آن را به گردنشان افکندم و بار سنگین گناه آن را بر دوششان و رهاورد هجومش را بر عهده ی آنان نهادم.
وای بر آن ها!!! چگونه خلافت را از کوه های رسالت و شالوده های متین نبوت و رهبری و جایگاه نزول وحی و جبریل امین، و آگاهان در امر دنیا و دین کنار زدند.((آگاه باشید! زیان آشکار همین است.))زمر15 آن ها چه ایرادی را بر ابوالحسن علی(ع) داشتند؟ والله آن ها بر شمشیر برنده ی او ایراد می گرفتند، و بی اعتنایی اش دربرابر مرگ در میدان نبرد، و قدرت او در جنگ جویی و ضربات درهم شکننده اش دربرابر دشمن!!! آری به خدا سوگند هرگاه مردم از جاده ی حق منحرف می شدند و از پذیرش دلیل روشن سر باز می زدند، آن ها را با نرمی و ملایمت به سوی منزل مقصود سیر می داد، سیری که هرگز آزار دهنده نبود، نه مرکب ناتوان می شد و نه راکب خسته و ملول. و سرانجام آنها را به سرچشمه ی آب زلال و گوارا وارد می ساخت، نهری که دو طرفش مملو از آب بود، آبی که هرگز ناصاف نمی شد سپس آنها را پس از سیرابی کامل باز می گرداند و سرانجام او را در پنهان و آشکار خیرخواه خود می یافتند. او هرگز از دنیا بهره نمی گرفت و از آن سودی جز سیراب کردن تشنگان و سیر کردن گرسنگان نداشت، و در این جا دنیا پرست از زاهد و راست گو از دروغ گو برای همه ی آنان روشن می شد چنان که خداوند فرمود:(( و اگر اهل شهر ها و آبادی ها ایمان می آوردند و تقوی پیشه می کردند برکات آسمان ها و زمین را بر آن ها می گشودیم ولی آنان حق را تکذیب کردند و ما هم آن ها را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.))اعراف96
((و ظالمان این گروه نیز به زودی گرفتار بدی های اعمالی که انجام داده اند خواهند شد و هرگز نمی توانند از چنگال عذاب الهی بگریزند و این سرنوشتی ست که در انتظار آن هاست.))زمر51
اکنون بیا و بشنو از دلیل های واهی آن ها و هرقدر عمر کنی دنیا شگفتی تازه ای به تو نشان می دهد و اگر می خواهی تعجب کنی از سخنان آن ها تعجب کن. ای کاش می دانستم آنان به کدام سند استناد جستند و برکدام پشتوانه اعتماد کردند و به کدام دستاویز محکم چنگ زدند و بر کدام ذریه جرأت کردند و مسلط شدند؟ ((چه بد مولا و یاوری و چه بد مونس و معاشری))حج13((و چه جایگزین بدی برای ستمکاران است.))کهف50آن ها پیشگامان را رها کرده و به سراغ دنباله ها رفتند، شانه را با دُم معاوضه کردند. بینی گروهی که کار بد می کنند و گمان دارند که کار خوب انجام می دهند بر خاک مذلت مالیده شوند. وای به حال آن ها! آگاه باشید که اینان مفسدانند ولی نمی دانند. وای به حال آن ها!(( آیا کسی که هدایت به سوی حق می کنند برای پیروی شایسته تر است یا آن کس که خود هدایت نمی شود مگر آن که هدایتش کنند؟ شما را چه می شود؟ چگونه داوری می کنید؟))یونس35
بدانید به جان خودم سوگند ناقه ی خلافت بار دار شده منتظر باشید چندان نمی گذرد که نوزاد خود را به دنیا می آورد سپس به جای کاسه ی شیر کاسه های پر از خون تاره و سم کشنده را بدوشید و آن زمان است که طرفداران باطل گرفتار خسران می شوند. آری سرانجام دنباله روان چشم و گوش بسته و بی خبر عاقبت کاری را که پیشوایانشان پایه گذاری کرده اند خواهند فهمید و با تمام وجودشان آثار شومش را لمس می کنند. از این پس به دنیای خود دل خوش کنید و از آن راضی و خوشحال باشید ولی برای امتحان و فتنه ی پر اضطرابی که در انتظار شماست خود را آماده کنید .
و شادمان باشید به شمشیر های برنده و سلطه ی تجاوز گرانی ستمگر و خون خوار و هرج و مرجی فراگیر و حکومتی مستبد از ناجیه ظالمان ،حکومتی که ثروتهای شما را بر باد می دهد و جمعیت شما را درو می کند . اسفا بر شما ؟ چگونه امید نجات دارید در حالی که حقیقت بر شما مخفی مانده و از واقعیت ها بی خبرید (( آیا ما می توانیم شما را به پذیرش این دلیل روشن مجبور کنیم با اینکه شما کراهت دارید ؟))هود28
زنان مهاجر و انصار سخنان آتشین زهرای اطهر(س) را برای مردانشان بازگو کردند و به دنبال آن گروهی از مهاجران و انصار خدمتش رسیدند و در مقام عذرخواهی برآمدند و گفتند:
ای بانوی زنان! اگر ابوالحسن علی(ع) پیش از محکم شدن پیمان و بیعت با دیگران پیشنهاد بیعت می داد هرگز او را رها نمی کردیم.
بانوی اسلام از این عذر بدتر از گناه سخت ناراحت شد و فرمود: بس کنید! و از من دور شوید! این عذرهای دروغین شما هرگز پذیرفته نیست و چاره ای بعد از آن همه تقصیرات وجود ندارد.(احتجاج طبرسی ص300،کشف الغمه ج2ص118،بحارالانوار ج43،ص158،معانی الاخبار، امالی شیخ صدوق، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید)
هر چند این خطبه در مقطع خاصی ایراد شده و ناظر به مسأله ولایت علی(ع) می باشد ولی درسی است برای تمامی مسلمانان در تمام قرون و اعصار که در مسایل دین و خصوصا ولایت زمان که در عصر ما، ولایت تام حضرت حجت(عج) می باشد، بی تفاوت نباشند و سطحی برخورد نکنند و کوتاهی نکنند و سپس اشک حسرت نریزند. اشکی که ثمری جز اندوه و حسرت و رسوایی ندارد.
|