در
اسلام بر اصولی چون صداقت، امانت، وفای به عهد و عدالت فراگیر بسیار تاکید شده است. از آموزه های تشیع
بدست می آید که دینداری چیزی جز پایداری بر اصول نیست؛ از این رو در روایات آمده
کسی که اصولی چون حیا و عهد را رعایت نکند در حقیقت، دین ندارد و نمیتواند مدعی
دینداری باشد.
از
نظر آموزه های وحیانی اسلام، سهگانه دین و عقل و اخلاق همواره با هم هستند به
طوری که اگر یکی نباشد دو دیگر نیز وجود نخواهد داشت. در روایت آمده است عقل و دین
و حیا همراه با هم هستند و وقتی حضرت آدم عقل را پذیرفت دین و اخلاق، حاضر به جدا
شدن از عقل نشده و گفتند خداوند ما سه را با هم قرار داده است. (اصول کافی، ج 1،
ص 11 کتاب عقل و جهل)
دینداری
در عمل به تعهدات
باید
گفت که کسی که به تعهدات خود عمل نمیکند، دین و عقل ندارد، از این رو پیامبر اکرم
صلی
الله علیه و آله و سلم میفرماید: لادین لمن لا عهد
له؛ آن کس که وفای به عهد و پیمان نکند، دین ندارد. (بحارالانوار، ج 75، ص 96)
اصولا
دین چیزی جز قبول تعهدات و عمل و التزام به آن نیست؛ زیرا مهمترین تعهدی که انسان
در زندگی میپذیرد تعهداتی است که انسان نسبت به خداوند دارد. در آیات قرآنی از
عهد میان خدا و انسان سخن به میان آمده است. خداوند در آیات 60 و 61 سوره یس از
عهد و پیمان الهی با انسان مبنی بر عبادت و پرستش او و پرهیز از عبودیت شیطان سخن
به میان آورده است و در آیه 7 سوریه مائده میفرماید که اطاعت مطلق از خدا، عهد و
پیمان الهی با مومنان است.
بنابراین،
از نظر اسلام دین چیزی جز پذیرش عهد و تعهداتی از سوی انسان در قبال خداوند نیست.
باید گفت کسی که دین ندارد عهدی ندارد؛ زیرا مهمترین عهد انسان همان دینداری و
بندگی و عبادت و عبودیت خداوند است.
مذمت
عهدشکنی در اسلام
از
نظر قرآن کسانی عهدشکنی میکنند که دین ندارند و یا دین آنان سست است و از افراد
سست ایمان هستند. بر این اساس خداوند کافران (بقره، آیه 100؛ اعراف، آیات 101 و
102)، مشرکان (توبه، آیات 1 تا 13)، منافقان (احزاب، آیات 12 تا 15؛ توبه آیات 75
و 76)، اهل کتاب (مائده آیه 14؛ بقره، آیه 100؛ اعراف، آیات 101 و 102)، فاسقان
از مسلمانان (بقره، آیات 26 و 27) و مانند آنان را از مصادیق عهدشکنان معرفی میکنند؛
زیرا یا دین ندارند یا سست ایمان هستند.
از
نظر قرآن عهدشکنی و عدم وفا به آن حرام و گناه است و انسان نباید حتی برای سود
بیشتر و تغییر مصلحتها، عهدشکنی کند. (نحل، آیات 91 و 92)
پس اگر پیمان و میثاقی (انفال،آیه 72) یا وعدهای داده شد (توبه، آیه114) باید به
آن عمل شود و وفا گردد.
امیر
مومنان علی علیه السلام میفرماید: بپرهیز از خلف وعده که آن موجب نفرت
خدا و مردم از تو میشود. (نهجالبلاغه، صبحی صالح، نامه 53، ص 444)
آدمی
نباید تعهدی بپذیرد که قدرت و توان انجامش را ندارد. مولا علی علیه
السلام میفرماید: وعدهای نده که از وفای به آن اطمینان نداری.
(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 253، ح5316)
اگر
کسی تعهد بدهد ولی وفا نکند و عذر و بهانه و توجیهتراشی کند قابل اعتماد نیست و
نمیتوان او را به عنوان فردی قابل اعتماد شناخت و با او پیوند خویشاوندی یا دوستی
بست.
مولا
علی علیه السلام به دوستی کسی که به عهد خود وفا نمیکند اعتماد
نکن. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 418، ح 9562)
انسان
باید بسنجد که آیا از توان عهد و قول و قرارش بر می آید یا نه؟ اگر بر نمی آید
وعده ندهد.
امام
حسن علیه السلام میفرماید: انسان تا وعده نداده، آزاد است. اما
وقتی وعده میدهد زیر بار مسئولیت می رود و تا به وعده اش عمل نکند رها نخواهد.
(بحارالانوار، بیروت، ج 75، ص 113(
وجوب
وفای به عهد
خداوند
به مومنان فرمان میدهد تا به عهد خویش وفا کنند و بدانند که باید پاسخگوی تعهدات
و قول و قرارها و وعده های خویش باشند. خداوند میفرماید: و اوفوا بالعهد ان العهد
کان مسولا؛ و به عهد خود وفا کنید زیرا از عهد سؤال میشود. (اسراء، آیه34)
قرآن
در آیه 177 بقره که اوصاف ابرار را میشمرد، وفای به عهد را یکی از اوصاف ابرار و
نیکان قلمداد میکند و میفرماید: والموفون بعهدهم اذا عاهدوا والذین هم لاماناتهم
و عهدهم راعون؛ هنگامی که عهد و پیمان میبندند رعایت میکنند؛ مؤمنان کسانیاند
که در عهد و اماناتشان مراعات کنندهاند.
همچنین
میفرماید: بلی من اوفی بعهده و اتقی فان الله یحبالمتقین؛ آری هرکس به عهد خود
وفا کند و تقوای الهی پیشه نماید در زمره متقین بوده و خداوند پرهیزگاران را دوست
دارد. (آلعمران، آیه76(
در
حدیث معروف و مشهور نیز آمده است: المؤمنون عند شروطهم؛ مومنان در گرو عهد خود
هستند.
پیامبران
به هر عهدی که میبستند و وعدهای که میدادند وفا میکردند حتی اگر این وعده و
عهد را به دشمنان خود میدادند؛ چنانکه حضرت ابراهیم علیه
السلام به عهد خود با آزر سرپرست و عموی بتپرست خویش
عمل کرد. (توبه، آیه114)
پیامبر
صلی
الله علیه و آله و سلم بر این نکته تأکید داشته و میفرماید:
سه چیز است که ترک آن برای هیچ کس جایز نیست: نیکی به پدر و مادر مسلمان باشند یا
کافر، وفای به عهد با مسلمان یا کافر و ادای امانت به مسلمان یا کافر. (نهجالفصاحه،
ص416، ح1264)
امیرمؤمنان
علی علیه السلام میفرماید:
هیچ یک از فرائض الهی همانند وفای به عهد نیست که مردم با همه خواسته های گوناگون
و دیدگاه های مختلف، بیشتر بر آن اتفاق نظر داشته باشند. (نهجالبلاغه، صبحی
صالح، نامه 53، ص442(
اهمیت
و آثار وفای به عهد
از
نظر قرآن، وفای به عهد و پیمان، از ملاک های ارزشی انسان (انفال، آیات 55 و 56) و
خصلتهای شایسته (رعد، آیه20؛ مومنون، آیه8؛ معارج، آیه32) است و کسانی به وعده ها
و قول و قرارها و عهود خود عمل میکنند که اهل تقوا (مائده، آیه7)، متوجه بازخواست
الهی نسبت به تعهدات (اسراء، آیه34؛ احزاب، آیه15)، متوجه پاداشهای الهی به
متزمین به تعهد (نحل، آیه95 و 96)، متوجه مشیت الهی (کهف، آیات 65 تا 69)، نظارت
الهی بر کارها (نساء، آیه33؛ یوسف، آیه66)، عزم جدی در انجام تعهدات و التزامات
(طه، آیه115) و مانند آنها باشند.
قرآن
میفرماید: خردمندان و اولوا الالباب (رعد، آیات 19(، مومنان راستین (مومنون، آیات1 و 8؛ احزاب، آیه23)، اهل عبادت و
نماز )معارج،آیات22 و 32)،
ابرار و نیکان (بقره، آیه177) و مانند آنها هستند که به عهد خویش پایبند بوده و
بدان وفا میکنند.
مولا
علی علیه السلام نیز درباره نقش ایمان و
یقین به خدا در انجام تعهدات میفرماید: کسی که عهد و پیمان خود را رعایت نکرد، به
خدای سبحان یقین نیاورده است. (غررالحکم، ص366)
براساس
این روایات هرکسی میخواهد خودش را به امام زمان عجل
الله تعالی فرجه الشّریف نزدیک کند باید صفات ایشان را داشته باشد. از
مهمترین صفات که باید سرمشق رفتار مومن باشد وفای به عهد است.
پیامبر صلی الله علیه و آله و
سلم میفرماید: نزدیکترین شما به من در قیامت، راستگوترین،
امانتدارترین، وفادارترین به عهد، خوشاخلاقترین و نزدیکترین شما به مردم است.
(امالی، طوسی، ص229؛ بحارالأنوار، بیروت، ج72، ص94، ح12)
پیام امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف به شیخ مفید
رضوان الله علیه نیز
گویای این حقیقت است:
و اگر شیعیان ما که خدا آن ها را برای اطاعتش
توفیق دهد، در وفای به عهدی که از آن ها گرفته شده (حمایت و اطاعت اهل بیت
علیهم السّلام) یک دل باشند، سعادت ملاقات ما با ایشان درحالی که کاملاً ما را
بشناسند، به تأخیر نمی افتد و دیدار ما باورشان می شود، پس تنها چیزی که باعث غیبت
ما از ایشان شده اعمال ناشایسته و بدی است که انجام می دهند و از آن ها انتظار
نمی رود و خبرش به ما می رسد. و خدا آن کسی ست که باید از او کمک گرفت و برای
ما کافی ست و او وکیل خوبی برای انجام کارها ست و صَلواتُه عَلی سیّدنا البَشیر
النّذیر محمّد و آله الطّاهرین و سلّم. (النّجم الأزهر ج2ص204، برکات حضرت ولی عصر عجّل الله ص412)
یا در توقیعی دیگر به شیخ مفید می فرمایند:
از اوضاع شما آگاهی کامل داریم و هیچ کدام از
حالاتتان بر ما پنهان نیست! ما از لغزش های شما اطّلاع داریم، در آن زمانی که خیلی
از شما به آن چیزی که گذشتگان صالحتان از آن دوری می جستند، تمایل پیدا کردید و
آن عهدی که خدا از ایشان گرفته بود (به ولایت اهل بیت علیهم السّلام) را پشت سر انداختند، گویا از هیچ چیز خبر
ندارند. به راستی
ما از مراعات حال شما دست بر نمی داریم و یاد شما را فراموش نمی کنیم، اگر این
نباشد، بلاها بر شما نازل می شود و دشمنان شما را ریشه کن می کنند. پس تقوای
الهی را رعایت کنید و با اطاعت، ما را در درمان فتنه ای که به شما رو آورده، یاری
کنید.
|