منوی اصلی
Skip Navigation Links

تازه ترین ارسال ها
* بیعت کردن و دفاع امیرالمومنین

* آتش زدن درب خانه وحی

* هتک حرمت حضرت زهرا س

* ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها

* چگونه زینت امام زمان باشیم؟

* برنامه های مهدی فاطمه عجل الله تعالی فرجه الشّریف در دوران ظهور

* شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها

* شهادت امام حسن عسگری علیه السلام

آشوب توطئه گران


با وجود آنکه بسیاری از توطئه گران به اصرار پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و با دستور مستقیم آن حضرت در محل استقرار سپاه اُسامه حاضرند، اما از حرکت این لشگر خبری نیست. بار دیگر در لشگر گاه جُرف _محل استقرار سپاه اسامه_ اعتراض و سر و صدا به پا خاسته است:

            چگونه این جوان را فرمانده ی مهاجران اول و پیشتاز در اسلام قرار داده اند؟

برخی به اعتراض، صدا بلند می کنند و عده ای دیگر به دفاع از اسامه سخن می گویند. روشن است که اعتراض کنندگان اصلی و بعضا برخی از پاسخ دهندگان، همانا مهاجرین پیشتاز در اسلام هستند. در بین اعتراض کنندگان نام عیاش بن ابی رَبیعه که از انصار است، به چشم می خورد. او از هم پیمانان صحیفه ی دوم است. پس از وفات رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نام این فرد را بین حمله کنندگان به خانه ی حضرت زهرای مطهره سلام الله علیها می بینیم. کسی که در برابر عیاش بن ابی ربیعه می ایستد و  از اسامه دفاع می کند، عمر بن خطاب است. به هر روی این جنگ زرگری، توقف سپاه را به همراه دارد. سپاه- که در عمل همان اهل سقیفه هستند- برای تعیین تکلیف از سپاه خارج شده به نزد پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بر می گردند.

واکنش پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم:

خبر به پیشگاه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می رسد. تاریخ حکایت می کند که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بسیار آزرده می شوند. در حالی که از شدت درد دستمالی بر سر بسته و قطیفه بر دوش افکنده بودند، برمی خیزند، به کمک دیگران و به سختی خود را به مسد و منبر آن می رسانند. پس از حمد و ثنای الهی، از فرماندهی اسامه دفاع می کنند. در انتها متخلفان از سپاه اسامه را از رحمت الهی دور می دانند و آنان را با عبارت زیر لعنت می کنند:" از رحمت الهی دور و مورد لعن و نفرین است، هر کس که از شرکت در سپاه اسامه سرباز زند."

آن گاه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمان به حرکت سپاه اسامه می دهند. این فرمان چند بار تکرار می شود. کسانی که قرار بود با اسامه حرکت کنند، گروه گروه با پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم وداع کردند، و در جرف به دیگر سپاهیان ملحق شدند. نهایتا این سپاه امروز نیز حرکت نخواهد کرد.

فراخواندن برادر:

در همین ایام و شاید در همین روز داستانی شگرف تحقق می یابد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم که حالشان مساعد نیست. به صورتی که گویا قصد وصیتی خاص دارند. به اطرافیان می فرمایند: "برادرم را فراخوانید." عایشه همسر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم که می پندارد رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آخرین لحظات عمر خویش را می گذارنند، پدر خویش ابوبکر ابن ابی قحافه را که هم اینک باید در سپاه باشد، می طلبد. پیامبر با دیدن ابوبکر روی بر می تابانند و می فرمایند:" برادرم را فراخوانید". بار دیگر علی رغم آگاهی کامل از مقصود پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم حفصه فرزند عمر بن خطاب پدر خویش را صدا می زند. پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم این بار نیز از حضور عمر اظهار نارضایتی می کنند و با ناراحتی کامل می فرمایند: " برادرم را بخوانید."

ام سلمه همسر نیکوکار پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در اعتراض به این رفتار می گوید: برادر رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم علی علیه‏السّلام را فراخوانید که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم جز او کس دیگری را نمی خواهد. عایشه نیز به صدا درمی آید: وای بر شما! آری او جز علی علیه‏السّلام را نمی خواهد.

امیرالمؤمنین علی علیه‏السّلام به نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می آیند. در همین مجلس هزار هزار باب علم بر امیرالمؤمنین علی علیه‏السّلام گشوده می شود و سینه ی علوی پذیرای دانش های بی پایان می گردد.

در پی این ماجرا امیرالمؤمنین علی علیه‏السّلام از نزد رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم خارج می شوند. مردم که شرایط ویژه ی این سخن را فهمیده بودند، نگران به سراغ امیرالمؤمنین علی علیه‏السّلام می روند. در این میان، ابوبکر و عمر نیز که حوادث را زیر نظر دارند، می پرسند: رفیق تو به تو چه گفت؟ پاسخ می شنوند که: " هزار هزار باب علم بر من گشوده شد." نگاه پر ابهام آن دو بر امیرالمؤمنین علی علیه‏السّلام دوخته شده است.


آرشیو مطالب
Skip Navigation Links

دلنوشته ها
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد

تصاویر سایت
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد