سلام
و تسليت بر مولاي غريب شهر غربت زده سامرا، شهر غبار آلود آرزوها، سر من راأها، در
محرمي که هنوز رخت عزاي جد مظلومت حضرت سيدالشهداء عليه
السلام را بر تن داشتي و زمزمه زيارت ناحيه مقدسه بر لب،
ناجوانمرد معاندان، تو را اي زاده ي زهرا سلام الله عليها
به عزاي ديگر نشاندند و در کربلاي سامره حرمت خانه تان را شکستند.
هنوز
داغدار تل زينبي بودي که تل نشين خرابه هاي سامرا شدي و به عزاي غربت خاندانت
مبتلا گشتي. سرّ آن چيست که هر آنچه باعث سرور توست، آماج هجوم دژخيم است؟؟؟؟ سرّ
آن چيست که محرم بود و چهارشنبه و روز زيارتي شما از بارگاه مقدس پدر و جدّ
بزرگوارتان و روزي بود که شما در سرداب مقدس به نماز مي ايستيد. دشمنانت چه خوب مي
دانند دل داغدار و پاي خسته را چگونه زخم بزنند. بريده باد دستان غم رسان بر
خاندان مطهر عترت و طهارت.
بترس از فغاني
که مضطّر زند
که آهش جهاني به هم بر زند
مشو ايمن اي شمع افروخته
ز طوفان آه دل سوخته
در
حرم نشسته اي يا در ايوان عسگري يا در سرداب، کمتر گريه کن کمتر،
وجب
به وجب اين خاک پاک غمزده تمناي تو را مي کنند و قطعه به قطعه اش ناز قدومت را مي
کشد.
لعنت
خدا بر هر آنکه تو را از کاشانه ات که مايه ي سرور تو بود، آواره ساخت.
کاش
صدر سينه اي بود، از اين رنج به استخوان رسيده ات، از درهاي خاک به سوگ نشسته پدرت،
از آنچه از ياد ما رفته، از بهشت به هم تنيده، از آسمان فرو ريخته و از آسمان که
چه غريبانه کنار اشکواره هاي تو مي بارد و اين گلدسته ها بي تاب تر از هميشه در
حسرتي جان سوز تب مي کنندو در عطش نام علي مي سوزند و هنوز اين مناره ها تشنه ي يک
واژه ي نورند:
" اَشهَدُ اَنّ عَلِيّاً وَلِيُّ الله "
گويي
اين اقليم در ماتم، تشنه در غربت نام علي جانش به لب رسيده، هنوز هم نمي آيي امام
غريبم؟؟؟؟؟؟
آه
که سالهاست قلم در بيان غربتت رخت ماتم در هم کشيده . در هم گسسته و آواره و ويران
،در ميان تکه هاي اين غربت پنهان گشته ذره اي شده در جستجوي تو.
کجايي
اي مولاي غريب شهر غربت زده.......زخم بر زخم پريشت مي زنند، بي تاب انتقام حسيني
و در سوز تمناي آواز اشهد ان عليا ولي
الله.
اما کيست که تو را ياري دهد؟؟؟؟؟؟؟
مهـديـا اي داغديـده روي داغ خيز و گير از تربت مادر سراغ
خيز و خاک از قبر بابا پاک کن خاک، پاک از دشمن صفّاک کن
جاي دارد گر بميرم زين اَلم
شد خرابه صحن و سرداب و حرَم
اَمَن يُجيب المُضطَرَ اذا دَعاهُ وَ يَکشِفُ السوء
|