امشب در آسمان ها غوغاست و
فرشتگان بین زمین و آسمان در رفت و آمدند، امشب زمین به آسمان چسبیده ، یکی شده ،
همه جا غرق نور و صفاست و تمامیت نور از عرش به کعبه آمده و این خانه مخزن نور
الهی شده . کعبه، میان خیل ملائک، برای میلاد عشق لحظه شماری می کند. درون کعبه چه
غوغایی است ! ملائک، بال در بالْ گستره ی آسمان ها را پوشانیده اند و جبرائیل و
میکائیل و اسرافیل معتکف حلقه ی دَرِ خانه کعبه شدند تا پَر به نور وجود او
بسایند! طنین نام او هلهله شادی ملائک است. جام های افلاکیِ عاشقان به سوی او می
آیند و گیسوان سیاه شبْ به یُمن وجود او گل خنده های زرین را در میان آبشار آسمانی
اش تقسیم می کنند.
و سینه کعبه خواهد شکافت. عظمت
این کودک، آسمانها را به زانو در میآورد. کعبه هرگز شکوه این کودک را تاب نخواهد
آورد،..........
این سینه ی خدای علی است
که برای عاشق ترین بنده اش آن را می شکافد و در بیت خود مهمان می کند و در
اسرارآمیزترین بزم سه روزه او را به تماشا می نشیند و چه رازهای مگو در اینجاست که
از چشمان انس و جن مستور مانده است. اما تنها حریم امن ، آغوش نبی رحمت است
که مولودش را در آن آرام داد. علی! ای
همزبانِ بهترین دقایق حیات، با تو سخن آغاز می شود آن هنگام که آغوش رسول خدا را قرآن خواندنت آغشته به عطر
بهشتی نمود. آفتاب فتوّت از افق کعبه دمید و شبنم شرافت بر گلبرگ هستی نشست. همراز
نبوت، آغوش احمد را می کاود تا گل تبسم را به رسول یار و فخر آفرینش اهداء کند.
آری این
مولود کعبه، علی است، مظهر
تمام عشق و صفا و تفسیر بلند عدالت . شمس ضُحی ، امام هُدی ، نور
هل اَتی ، اسطوره ی تقوا و قافله سالار امامت، مظهر شجاعت و شهامت، تاج افتخار
شیعیان بر تارک زمان و مکان!
علی جان! پنجره ی دلم را
به روی صحن وجود آسمانیات میگشایم و خویش را اسیر کمند شوقآفرین عشقت میکنم. که تو بی کرانِ عروجِ کمال تا اوج عرش خداوندی و آغاز حیرت آدمی ؛ حیرتی عاجزانه و فقیرانه که
روح های بزرگ را در برابر عظمت خود به زانو درمی آورد.
علی جان، تو سرفرازترین قله
ی معرفتی که آفتاب جمالش به جویندگان دانایی و عشق، نور می دهد و از سخاوت آسمانی
ات بر دل های مردمان باران رحمت می باری. تو
، شکوه اقیانوسی هستی که از همآمیختن دریاهایی از ایمان و
ایثار
و شجاعتی از جنس اخلاص و تقوا، بنیان گرفته و غواصان حکمت و معنا را به تحیر
واداشته ای. آری کهکشان
ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
حال به شکرانه ی نزول عشق
از سحاب رحمت و اجلال امیر حماسه به محفل خاکیان، سر بر آستان دوست می نهیم و از
کعبه تا بیت المعمور را با قلب شیعیانت آذین می بندیم. آسمان شعف
را به شیعه بخشید . چرا که بدر سخاوت تابید. هستی، دوباره بهار را تجربه کرد و بر
شانه های خسته ی زمین، همای سعادت نشست و سایه سبز عدالت بر کویر تفتیده تاریخ،
گسترده شد چرا که امروز آفتابی ترین روز تاریخ است که روشنایی روز را خجل کرده. این
روز ،روز پدر است.
از پیامبر اکرم صلوات الله علیه نقل شده است که فرمودند:" أَنَا وَ عَلِی أَبَوَا هَذِهِ
الْأُمَّه، أَلَا مَنْ عَقَّ وَالِدَیهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَیه ..." من
و علی دو پدر این امّت هستیم. آگاه باشید هر کس عاقّ پدر و
مادرش شود، لعنت خدا بر او باد. پس هر کس عاقّ ما شود و هر کس از مولای خود ببُرد
(اطاعت نکند) لعنت خدا شامل حال او می شود.
یاران!
مباد که از یاد عزیزترین و مهربانترین و دلسوزترین پدر عالم امروز ، خلف صالح علی،
حجت بن الحسن العسکری غافل شویم. شایسته است در این روزی که پروردگار به نام ایشان
مخصوص گردانید زیباترین و ارزشمند ترین هدایای قلبی خود را نثار مهربانترین پدر
عالم بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف نمائیم. باشد که عیدی این روز از دستان ید
اللهی امیر المؤمنین علی علیه السلام و
قلب مسرور پیغمبر اکرم صلوات الله علیه فرج موفور السرور اباصالح المهدی عجل الله تعالی
فرجه الشریف قرار گیرد.إن شاء الله.
|