حرکت سپاه اسامه:
در صبح گاه، رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم قیس بن عباده و حباب بن منذر را مامور
می سازند تا با گروهی از انصار، به پایگاه سپاه در جرف بروند و لشکر اسامه را حرکت
دهند. این گروه مامورند تا سپاه را همراهی کنند و خبر قطعی حرکت و خروج سپاه از
مدینه را به رسول خدا صلّی الله
علیه و آله و سلّم برسانند. بعد از چندی اسامه و سربازانش حرکت می کنند. قیس و
حباب به نزد رسول خدا صلّی الله
علیه و آله و سلّم برمی گردند تا خبر حرکت را به آن حضرت برسانند. پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم که به علم غیب الهی آراسته اند، به این
دو نفر می فرمایند: این سپاه امروز حرکت نخواهد کرد.
آری، اینک کسانی که برای آینده ی حکومت مدت ها برنامه ریزی کرده
اند، به روشنی دریافته اند که با وجود رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نمی توانند در مدینه بمانند. بدین
ترتیب دستوری از سوی آنان برای از بین بردن قطعی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به مدینه می رسد که به علت شتاب زدگی
در اجرا، ردّپای آن در تاریخ مانده است.
در طی بیماری پیامبر، همسران رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به نوبت در امر پرستاری رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم همکاری می کنند. "ام سلمه"
در چند روز گذشته بیشترین تلاش را در این زمینه داشته است و اهل بیت علیهالسّلام و به خصوص امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام و صدیقه طاهره سلام الله علیها را برای نگهداری پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم یاری رسانیده است.
ماجرای "لَدود":
در تمامی منابع تاریخی که حکایت امروز را نقل کرده اند، آمده
است: حال رسول خدا صلّی الله
علیه و آله و سلّم امروز چندان مناسب نبود و در طی روز ایشان به ظاهر چندین بار
از هوش رفتند، فرصتی که عایشه آن را مغتنم می شمارد.
وی، علی رغم سفارش رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به این که در دهان حضرت هیچ چیزی
نریزند، مایعی را به دهان مبارک رسول خد صلّی الله علیه و آله و سلّم می ریزد. تکرار چند باره ی این عمل و
مخفی کاری ناشیانه ی وی، شک برانگیز است. عایشه اصرار دارد که این مایع، داروی
گیاهی (لدود) بوده است.
رسول خدا صلّی الله
علیه و آله و سلّم پس از مدتی بیدار می شوند و از این مایع اظهار ناراحتی شدید می
کنند. حال عمومی رسول خدا صلّی الله
علیه و آله و سلّم پس از این ماجرا بسیار بد می شود.
در پی وخامت حال رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به نظر می رسد که عایشه با پراکنده
گویی سعی کرده، نشان دهد که آن مایع، چیزی جز لدود نبوده است. او حتی ادعا می کند:
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم پس از به هوش آمدن، همه ی اهل
منزل را مجبور کرده اند از آن داروی گیاهی بخورند! در بعضی مدارک، عایشه حتی ادعا
کرده: یکی از همسران رسول خدا صلّی
الله علیه و آله و سلّم میمونه روزه دار بوده است. پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم حتی دستور می دهند که روزه ی او را
بشکند و به زور در دهانش دارو را بریزند!
گوینده ی این سخنانم به روشنی در تلاش است با چنین داستان هایی،
اتهام مسموم کردن پیامبر را کم رنگ کند و نشان دهد که آن نوشیدنی را حتی بانی این
ماجرا هم خورده است.
عیادت بنی هاشم:
خبر وخامت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در مدینه می پیجد و مسلمانان برای
زیارت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و
سلّم به
منزل ایشان می آیند. رسول خدا صلّی
الله علیه و آله و سلّم بنی هاشم را فرا می خوانند و شروع به وصیت می کنند. عباس بن
عبدالمطلب عموی پیامبر که انجام برخی امور و وصایای رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم را به جهت گرفتاری های شخصی قبول نکرده
است. به عنوان بزرگ بنی هاشم نیز حاضر است.
رسول خدا صلّی الله
علیه و آله و سلّم سفارش هایی چند به بستگان خویش می کنند. در پی آن پیامبر تمامی
اموال و وسایل شخصی خویش را با ذکر نام و تعداد در حضور این جمع به امیرالمومنان علیهالسّلام می سپرند تا همگان شاهد باشند.
در همین زمان، امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام برخی از این اموال را به منزل
خویش می برند و سپس باز می گردند.
صبری جاودانه:
پس از چندی، در خانه ی پیامبر جز امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام کسی باقی نمی ماند. رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم وصیت ها و سفارش های ویژه ای برای
برادر خویش دارند. رسول خدا صلّی الله
علیه و آله و سلّم ابتدا امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام را مامور می کنند که پس از
انجام مراسم کفن و دفن در خانه بنیشینند و قرآن را جمع نمایند. در پی آن رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام را مامور به صبر می کنند. صبر
در برابر تمام وقایع آینده و صبری خاص در مقابل هتک حرمت فاطمه سلام الله علیها .
با فهم این معنا امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام به صورت بر زمین می افتند.
امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم پناه می آورند و از آن چه در پی خواهد
آمد، شکوه می کنند.
اینک رسول خدا صلّی
الله علیه و آله و سلّم اهل بیت علیهالسّلام را فرا می خوانند. آنان را به
صبر دغوت می کنند. به صبر، صبر و صبر ... در مقابل ان چه نااهلان می کنند. اشک های
بانوی دو عالم سلام
الله علیها که
شاهد بر این ماجرا است حکایت گر غم های بی پایان آینده است. از دیگر شاهدان این
ماجرا جبرئیل، میکائیل و اسرافیل هستند.
ورود فتنه گران:
عایشه همسر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم خبر مهمی را به "صهَیب" می
گوید. صهیب پیک ویژه ای است که این خبر را برای برخی افراد در سپاه اسامه بازگو
خواهد کرد. این سپاه که امروز صبح راهی سفر شد، بار دیگر با کراشکنی سپاهیان به
مدینه بازگشت. اینک صهیب پیام می آورد که پیامبر به زودی از دنیا خواهد رفت، خود
را هر چه سریع تر به مدینه برسانید. گروهی به کمک تاریکی شب مخفیانه وارد مدینه می
شوند. تاریخ سه نفر از این میان را نام برده است.
در نیمه ی شب پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم از بستر بیماری برخاسته، می فرمایند:
" امشب، شرّ بزرگی به مدینه راه یافته است."
|