احتجاجات و مباحثات امام هادی علیه السلام
1- ابن سکیت گوید به امام دهم علیه السلام عرض کردم: چرا خدا حضرت موسی را با وسیله ی عصا و ید بیضا و ابزار ابطال جادو فرستاد و حضرت عیسی را با وسیله طبابت و حضرت محمد - را که بر او و خاندانش درود باد- بوسیله کلام و سخنرانی؟
امام هادیعلیه السلام فرمودند: چون خدا موسی علیه السلام را مبعوث کرد جادوگری بر مردم آن زمان غلبه داشت پس او از طرف خدا چیزی آورد که مانندش از توانایی آنها خارج بود و بوسیله آن جادوی آنها باطل ساخت و حجت را بر ایشان ثابت کرد و عیسی علیه السلام را در زمانی فرستاد که فلج و زمینگیری زیاد بود و مردم نیاز به طب داشتند. پس از جانب خدا چیزی آورد که مانندش را نداشتند، پس به اجازه خدا مردگان را زنده کرد و کور مادرزاد و پیس را درمان نمود و حجت را بر ایشان ثابت کرد. و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلمرا در زمانی فرستاد که خطبه خوانی و سخنوری - بگمانم شعر را هم فرمود - زیاد شده بود، پس آن حضرت از طرف خدا پندها و دستوراتی شیوا آورد که گفتار آنها را باطل کرد و حجت بر ایشان تمام شد.
ابن سکیت گفت: به خدا هرگز مانند تو را ندیدم بفرمائید در این زمان حجت خدا بر مردم چیست؟
امام هادیعلیه السلام فرمودند: عقلست که به وسیله آن امام راستگو را می شناسد و تصدیقش می کند و دروغگو را می شناسد و تکذیبش می نماید. ابن سکیت گفت: به خدا سوگند جواب درست همین است.(اصول کافی، ج1،ص28)
2- محمد بن عیسی گوید: به حضرت امام علی النقیعلیه السلام نوشتم: آقایم خدا مرا قربانت گرداند برای ما روایت کرده اند که: خدا در موضع معینی از عرش قرار دارد و نیمه آخر هر شب به آسمان پائین فرود می آید و باز روایت کنند که در شب عرفه پائین آید و سپس به جای خود برگردد، یکی از دوستان شما در این باره گوید: اگر خدا در موضع معینی باشد در ملاقات و مجاورت هوا قرار گیرد در صورتی که هوا جسم رقیقی است که به هر چیز به اندازه خودش احاطه کند، پس چگونه هوا به خدا احاطه کند؟
امام هادیعلیه السلام فرمودند: این را خدا خود می داند و اوست که نیکو اندازه گیری آن کند، بدان که او اگر در آسمان پائین باشد همچنان در عرش است (در یک وقت معین علمش به هر دو ناحیه مساوی ست) و علم و قدرت و سلطنت و احاطه او بر همه چیز یکسان است.(اصول کافی، ج 1، ص171)
توضیح: در این حدیث شریف امام دهم علیه السلام سؤال محمد بن عیسی را از ظاهر فاسدش برگردانیده و با متانت کاملی به طرز صحیح و معقولش جواب داده است.... گویا با رمز دقیق و کنایه لطیفی می خواهد بفرماید شیعه ی ما را سزاوار نیست که فکر جسمیت خدا در مغزش آید و یا توهم کند که خدا پائین می آید و در مجاورت هوا قرار می گیرد.
در روزهایی که امام هادی علیه السّلام مسموم شدند در بستر بیماری قرار می گیرد یاران خویش را از لطف پروردگاری بی نصیب نمی گذارد:
ابودعامه از یاران امام هادی علیه السّلام است که به عیادت او می آید همین که می خواهد مرخص شود امام هادی علیه السّلام می فرمایند: ای ابودعامه!حق تو بر ما واجب گشته زیرا به عیادت آمدی. دوست داری برایت حدیثی بگویم که خشنود شوی؟ ابودعامه می گوید: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ! چقدر به این احادیث شما نیاز دارم.
امام هادی علیه السّلام می فرماید: روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به امیر المؤمنین علی علیه السّلام فرمودند: یا علی علیه السّلام بنویس. علی علیه السّلام پرسید: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم چه بنویسم؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: بنویس بسم الله الرحمن الرحیم. ایمان آن است که با دل آدمی عجین گردد و با عملش آن را تصدیق نماید. امّا اسلام آن است که بر زبان جاری شود و با وجود آن آدمی از حقوق یک مسلمان برخوردار گردد.
ابودعامه که از شنیدن این حدیث پر ارزش در چنین ملاقاتی شادمان گشته است می گوید: ای فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خدا نمی دانم که کدام یک بهتر است فن حدیث یا سند آن؟ (ابودعامه می خواهد با چنین سخنی ارزشمند ارزش امام هادی علیه السّلام را که به عنوان سند حدیث مشخص شده است بیان دارد) امام علیه السّلام در پاسخ او می فرماید: این حدیث در صحیفه ای است به املای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و خط امیر المؤمنین علی علیه السّلام که نسل به نسل از پدران ما به ما ارث رسیده است. ( دهمین ستاره رضا شیرازی ص107 انتشارات پیام آزادی چاپ آفتاب)
مباحثه ی عبدالعظیم حسنی با امام هادی علیه السلام
در زمان امام هادی علیه السّلام حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام زندگی می کرد که می فرماید: بر خدمت مولا و سرورم حضرت امام هادی علیه السّلام رسیدم چون مرا دیدند فرمودند: مرحبا به تو ای ابوالقاسم! تو به راستی دوست ما هستی. گفتم: ای فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم من می خواهم دین خود را بر شما عرضه کنم، اگر مورد پذیرش باشد بر آن استوار بمانم، تا هنگامی که خداوند را ملاقات نمایم. فرمودند:باز گوی. گفتم من معتقدم به خدای تبارک و تعالی، خداوند یگانه ای است که همانندی ندارد از دو حد تعطیل و تشبیه به دور است، نه جسم است، نه صورت، نه جوهر است و نه عرض. بلکه اوست که به اجسام جسمیّت بخشید. و صورت ها را تصوّر نمود، اعراض و جواهر را آفرید، پروردگار هر چیزی صاحب و آفریدگار و پدید آورندۀ هر پایداریست.حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم بنده و فرستادۀ اوست که به وسیلۀ او رسالت خاتمه یافته است. دیگر پیامبری بعد از او تا روز قیامت بر انگیخته نخواهد شد. آئین او پایان بخش همۀ شریعت هاست دیگر شریعتی پس از آن تا روز قیامت تشریع نخواهد شد. معتقدم که پیشوا، خلیفه و ولی امر بعد از او امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السّلاماست و سپس: امام حسن علیه السّلام،حسین علیه السّلام، حضرت علی بن حسین علیه السّلام، حضرت محمّد بن علی علیه السّلام، حضرت جعفر بن محمّد علیه السّلام ، حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام ، حضرت علی بن موسی علیه السّلام، حضرت محمّد بن علی علیه السّلام و سپس شما هستید.
فرمودند: و بعد از من پسرم حسن علیه السّلام می باشد ولی بعد از او حال مردم چگونه خواهد بود؟ در مورد جانشین او؟ گفتم: برای چه؟
امام علیه السلام فرمودند: زیرا شخص او دیده نمی شود، و یاد کردن او با اسم شریفش روا نخواهد بود تا هنگامی که ظهور کند و جهان را پر از عدل و داد نماید، آن سان که پر از ظلم و ستم شده است. گفتم: اقرار می کنم و معتقدم که دوست آنها، دوست خدا و دشمن آنها دشمن خداست. اطاعت آنها، اطاعت خدا و معصیت آنها معصیت خداست. رستاخیز بی تردید واقع خواهد شد. هیچ شبه ای در آن نیست و خداوند اهل قبور را برخواهد انگیخت و معتقدم که به واجبات بعد از ولایت عبارت است از نماز، روزه، زکات، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر.
امام هادی علیه السّلام فرمودند: ای ابوالقاسم! به خدا سوگند، این همان آئینی است که خداوند آن را بر بندگان می پسندد.بر آن استوار باش که خداوند تو را در دنیا و آخرت روی این عقیده استوار و پا برجا نماید. (کمال الدّین ص380، اعلام الوری ص410)
مباحثه ی هارون جلاب وامام هادیعلیه السّلام
هارون جلاب یکی دیگر از یاران امام هادی علیه السّلام است که روزی در خدمت امام علیه السّلام آمده و می گوید: آقایم ما از پدران شما نقل کرده ایم که روزگاری فرا می رسد که در آن روزگار چیزی کمیاب تر از برادری همدم و پولی حلال نخواهد بود دربارۀ این حدیث توضیح دهید: امام هادی علیه السّلام پاسخ می دهد ای محمّد برادر همدم یافت می شود امّا تو در روزگاری به سر می بری که کمیاب تر از پول حلال و برادری در راه خداوند متعال چیزی نیست.
در پاسخ امام علیه السّلام روشن می شود که روزگار حکومت عبّاسی اوضاع مسلمانان را به گونه ای در هم ریخته است که پول حلال با دشواری کسب می شود امّا هنوز هم برادر همدم را می توان یافت امّا برادری که بخواهد برادرش را از انجام گناه باز دارد و او را به امور خیر و راه رستگاری بخواهد کمیاب شده است. ( دهمین ستاره رضا شیرازی ص107 انتشارات پیام آزادی چاپ آفتاب) ( دهمین ستاره رضا شیرازی ص109 انتشارات پیام آزادی چاپ آفتاب)
امام هادی علیه السّلام در بیان فضیلت صبر و خویشتن داری
امام هادی علیه السلام می فرماید: قیامت که بر پا می گردد ندایی به گوش می رسد که صابران کجائید؟ گروهی بر می خیزند، سپس ندایی به گوش می رسد خویشتن داران کجایند؟ گروهی دیگر بر می خیزند، تا آنها هم پاداش نیکویی خویش و از پروردگارشان دریافت دارند. یار امام علیه السّلام می پرسد: صابران و خویشتن داران چه کسانی هستند؟ امام هادی علیه السّلام پاسخ می دهد: صابران کسانی هستند که بر انجام واجبات الهی پایداری کرده و از آن شانه خالی نمی کنند.خویشتن داران آن هایی می باشند که از گناهان دوری جسته و این حالت را حفظ می کنند.
پاسخ امام علیه السلام به پادشاه روم
در شرح شافیه فراس می نویسد، قیصر پادشاه روم به یکی از خلفای بنی عباس نوشت ما در انجیل دیده ایم هر که سوره ای را بخواند که خالی از هفت حرف باشد خداوند جسدش را به آتش جهنم حرام می کند آن هفت حرف عبارت است از: ثا - جیم - خا - زا - شین - ظا - فا ، ما در تورات و انجیل آن سوره را نیافتیم آیا در کتاب خود چنین سوره ای را دارید؟
خلیفه بنی عباس علما و دانشمندان را جمع نمود و از آنها پرسید هیچ یک نتوانستند جواب آن را بدهند تا خدمت حضرت علی بن محمد بن الرضا علیه السلامفرستاد و از آن حضرت سوال کرد.
امام هادی علیه السلامفرمودند: آن سوره که آنها در جستجوی آن هستند و در کتب آسمانی نیافتند سوره حمد اول سوره قرآن مجید است. هفت حرف، ث - ج - ح - ز - ش - ظ - ف ندارد. عرض کردند: حکمت آن چیست؟ و این حروف علامت چیست که در سوره حمد نیست فرمود: ث از ثبور است. ج از جحیم است. خ از خبیث است. ز از زقوم است. ش از شقاوت است. ظ از ظلمت است. ف از فرقت یا آفت است.
این پاسخ را برای قیصر روم فرستادند چون جواب به پادشاه روم رسید، بسیار مشعوف شد و همانجا به اسلام گروید. ( منتخب التواریخ ص 2530 )
مسائل یحیی بن اکثم از حضرت هادیعلیه السلام
در زندگانی حضرت رضا علیه السلامدیدم که یحیی بن اکثم دانشمندترین قاضی عصر مامون در بصره به احتجاج امام هشتم شکست خورد و پس از شهادت آن حضرت دید که خلیفه عباسی حضرت جواد کودک نابالغ را داماد خود کرد و به او احترام بسیار گذاشت در احتجاج با آن امام علیه السلامهم مغلوب گردید و یقین کرد که علم و سیادت از مختصات خاندان علوی است.
چون مقام قاضی بصره در شکست بحث علمی موجب کسر منصب و خفت او شد کوشش کرد سوالات بسیار مهمی که در نظرش غامض و لاینحل بود از امام علیه السلامبپرسد و شاید تلافی مغلوبیت گذشته بشود اتفاقا فرصتی برای او دست داد که از حضرت جواد علیه السلام سوال کند تا پس از شهادت جوادالائمهعلیه السلامدر دارلعامه با موسی مبرقع فرزند آن حضرت ملاقات کرد و مسائلی که نوشته بود با خود داشت بیرون آورد، از او سوال کرد چون موسی نتواست پاسخ او را بگوید گفت: برو از برادرت " امام علی النقیعلیه السلام " سوال کن و برای من بگو.
ابواحمد موسی مبرقع به خدمت برادرش امام هادی علیه السلام شتافت و جریان را به عرض رسانید، آن حضرت او را موعظه و نصیحت کرد و بر وجوب اطاعت مقام امام آگاه ساخت و پاسخ مسائل او را یک به یک بیان فرمود موسی عینا تقدیرات حضرت هادی علیه السلام را نگاشت و برای یحیی فرستاد. ( تحف العقول ص 200 )
و به نقل کافی و تهذیب در باب میراث خنثی این مسائل را یحیی بن اکثم مستقیما از حضرت هادیعلیه السلام پرسید و امام هادیعلیه السلام برای او پاسخ نوشت.
سوال اول: راجع به سلیمان پیامبرعلیه السلام
در آیه شریفه: " و قال الذی عنده علم من کتاب انا ایتک به قبل ان یرتد علیک طرفک"
یک سوال کرد که: سلیمان تخت بلقیس را خواست و آصف برخیا تخت را پیش از آن که پلک چشم خود را بر هم بنهد حاضر کرد چگونه سلیمان پیامبر بر علوم آصف جاهل و بی اطلاع بود که خود این کار را نمی توانست انجام دهد؟
پاسخ امام هادی علیه السلام
سلیمان پیامبر در انجام این عمل خود واقف و قادر بود نهایت خواست عظمت آصف برخیا را برساند تا مردم خلیفه و جانشین خود را که از نظر علمی افضلیت بر سایر مردم داشته معرفی کرده باشد، آصف برخیا خلیفه وحی سلیمان بود و هر چه علم و دانش داشت از مکتب نبوت سلیمان گرفته بود و این سنت پیامبر بوده که جانشین های خود را به علم و افضلیت معرفی کرده اند.
سوال دوم: مربوط به یعقوب نبی علیه السلام
در آیه شریفه " و رفع ابویه علی العرش و خرو له سجدا "
مربوط به یعقوب نبی و رفتن او به کنعان نزد یوسف و شناختن فرزند و سجده کردن او با فرزندانش برای یوسف است. چرا پیامبری مانند یعقوب به یوسف سجده کردند در حالی که سجده و خضوع و خضوع مخصوص پروردگار است؟
پاسخ امام هادیعلیه السلام
سجده یعقوب برای یوسف نبوده بلکه به شکرانه ملاقات یوسف فرزند گم کرده خود خدای آفریننده را سجده کردند که پس از سالیان درازی چشم پدری که خبر مرگ فرزند را شنیده بود به دیدار او روشن شد و این سجده مانند سجده ملائکه برای آدم است که بر آدم سجده نکردند بلکه به منظور اطاعت و شکرگذاری در برابر بزرگترین خلقت حق سجده نمودند و به این جهت شیطان رانده شده که اطاعت امر را در مورد خود نکرده و گفت: " خلقتنی من نار و خلقته من طین "
سوال سوم:
در آیه شریفه : " و ان کنت فی شک مما انزلنا الیک فاستل الذین یقرون الکتاب "
در آیه آیا مخاطب پیامبر است و آیا او در منزلات آسمانی شک کرده بود و اگر دیگری است نامش چیست؟ و از کی باید پرسید؟
پاسخ امام هادیعلیه السلام
این آیه خطاب به شخص پیامبر صلی الله علیه و آلهاست و آن حضرت هم در هیچ آیه و وحی شک و تردید نداشته است ولی چون برخی می گفتند چرا کسانی که از کتب آسمانی اطلاع دارند پیامبرانی گه پیش از تو فرستادیم هم از نوع و جنس خود آن است که مانند مردم زندگی می کردند و در اجتماعات شرکت داشتند و مردم خلطه و آمیزش می نمودند و با وقوف بر کتب گذشته آسمانی این شک و تردید از دل سائلین برطرف می شد.
سوال چهارم:
در آیه شریفه " و لو ان ما فی الارض من شجره القلام و البحر یمده من بعده سبعه البحر ما نفدت کلمات الله "
آن هفت دریا که اگر آب آن را برای شرح بیان کلمات خدا به کار برند خشک می شوند در حالی که هنوز کلمات و آثار او بیان نشده کدام هستند؟
پاسخ امام هادیعلیه السلام
1- دریای کبریت 2- دریای مدیترانه 3- دریای طبریه در فلسطین 4- دریای حمته دریای است که خاکش سیاه باشد و آبش گرم که مراد دریاچه آلبرت یا ویکتوریاست. 5- دریای مارسیدان یا مار سودان که در سودان حبشه است. 6- دریای افریقیه است. 7- دریای سجرون است.
و مراد از کلمات الله ما ائمه جانشینان پیامبر خدا علیه السلامهستیم که فضائل ما تمام نمی شود.
سوال پنجم:
در آیه شریفه : " و فیهما ما تشتهیه الافس و تلذ الاعین "
اگر در بهشت هر چه خوردنی و هر دیدنی برای لذت هست چرا در آن جا خداوند آدم را از شجره گندم نهی و به جرم آن معاقب گردانید و رانده به دنیا فرستاد؟
پاسخ امام هادیعلیه السلام
چون آفریننده با آدم پیمان بست که پیرامون حسد نگردد و نزدیک شجره گندم نرود و چون تحت تاثیر حوا قرار گرفت که به او وسوسه کرد به جرم عدم اطاعت رانده شده و منظور از لذت نفس و التذاذ چشم خوردن و خفتن و دفع کردن مانند دنیا نیست بلکه لذت معنوی و روحانی است.
سوال ششم:
در آیه شریفه : " او یزوجهم ذکرانا و اناثا "
تزویج مرد در این آیه جایز دانسته شده و اگر چنین است چرا قوم لوط را به سبب همین عمل شنیع مورد سقوط و عقاب سخت قرار داده؟
پاسخ امام هادی علیه السلام
این آیه چنین است " لله ملک السموات و الارض یخلق ما یشا و یهب لمن یشا اناثا و یهب لمن یشا الذکور او یزوجهم ذکرانا و اناثا و یجعل من یشا عقیما انه علیم قدیر " آسمان و زمین از آن پروردگار است اوست که بر هر که بخواهد می بخشد و هر که را بخواهد خلق می کند به هر که بخواهد دختر می دهد و به هر که اراده کند پسر عنایت می فرماید یا با یکدیگر ازدواج کنند و در تزویج هر که را خواست عقیم و نازا و یا ولود و کثیرالاولاد می سازد و نابخردان برخی از آیات را سر و ته انداخته می خوانند و از آن مطالب می طلبند.
سوال هفتم:
در آیه شریفه : " و اشهدو اذوی عدل منکم " چگونه شهادت یک زن به تنهایی پذیرفته می شود در حالی که از شرایط شهادت رجولیت تعدد، عدالت شمرده شد؟
پاسخ امام هادی علیه السلام
یگانه زنی که شهادت او به تنهایی پذیرفته می گردد همانا شخص قابله است که در امور زنانگی شهادت او مورد قبول است، آن هم با شرط ترافی طرفین ولی در صورت عدم رضایت باید در زن شهادت دهند و اگر آن هم کفایت نکند، طبقه ای از زنان باید شهادت دهند.
سوال هشتم:
در فرمایش امیرالمومنین علیه السلامکه فرمود: خنثی اگر از مجرای رجولیت بول کرد، در بردن ارث به مردان ملحق می گردد و اگر از مجرای زنانه بول کرد در ارث به زنان ملحق خواهد شد.
چون شهادت این مطلب از خودش مسموع نیست آیا تشخیص آن با مرد خواهد بود یا زن اگر مرد باشد و بر آلت زنانه او نگاه کرد یا زن باشد و بر آلت مردانه او نظر کند، عمل حرام انجام داده. با این حال راه تشخیص چیست؟
پاسخ امام هادی علیه السلام
باید تنی چند از عدول امت در آینه ای که مقابل او گذاشته شده نظر افکند و مجرای بول او را تشخیص دهند تا مرد و زن بودن معین شود.
سوال نهم:
از گوسفند موطوئه و مشتبه یا مریض سوال کرد که تکلیف ما با آن چیست؟
پاسخ امام هادی علیه السلام
اگر شناخته شود او را ذبح کنند و در آتش بیندازند و اگر راهی برای تشخیص پیدا نکردند می توانند با قید قرعه گوسفند مشتبه را از گله خارج نمایند آن گاه ذبح کرده در آتش بسوزانند تا سایر گوسفندان از آسیب سوختن مصون مانند.
سوال دهم:
از علت آشکار خواندن قرائت در فریضه صبح با این که جز صلاه یومیه بوده و چرا نماز ظهرین آهسته خواندن آن راجح است؟
پاسخ امام هادی علیه السلام
حضرت ختمی مرتبت همیشه نماز صبح را چنان می خوانند که هنوز تاریک بوده و حکم شد که بلند بخواند و نماز ظهر را که همه می بینند آهسته قرائت فرماید.
سوال یازدهم:
چرا امیرالمومنین علیه السلامقاتل زبیر را به آتش بشارت داد و چرا در جنگ جمل خود آن حضرت او را به قتل نرسانید با این که خلیفه وقت و امام مقتدر بود؟
پاسخ امام هادی علیه السلام
چون رسول خدا صل الله علیه و آلهفرمود قاتل صفیه در جنگ نهروان خروج خواهد کرد و کشته خواهد شد. علی علیه السلاماو را در جنگ بصره آزاد گذاشت زیرا یقین داشت جزو خوارج نهروان به قتل خواهد رسید و قول پیامبر دروغ نیست.
سوال دوازدهم:
امیرالمومنین علیه السلامدر جنگ صفین فرمان داد شامیان را در هر حال باشند سالم یا مجروح، پیاده یا سواره، مسلح یا بدون سلاح هر که را هر کجا یافتند از دم تیغ بگذارنند در صورتی که در جنگ جمل چنین فرمانی نداد بلکه فرمود فقط جنگجویان را دنبال کنید. این تفاوت حکم برای چیست؟
پاسخ امام هادی علیه السلام
هر فرمانی در جای خود به جاست و هر حکمی در قضیه مخصوصی پسندیده است که جای دیگر ناپسند است و اگر عناد و لجاج و خصومت شامیان را با مردم خوارج در نظر بگیریم و اوضاع و احوال جنگ را از زمان و مکان و مصالح روزگار بنگریم حکم بر اساس عدالت و مصلحت بوده.
سوال سیزدهم:
مردی که به لواط اقرار نماید آیا حدی بر او هست یا خیر؟
پاسخ امام هادی علیه السلام
اگر اقرار او با بینه و شاهد تائید نشود می تواند او را مجازات نکند به دلیل " هذا عطاءنا فامنن او امسک"
این جا مسائل یحیی بن اکثم خاتمه یافت و به جواب آنها نایل شد و اعتراف به عظمت علمی حضرت هادی علیه السلامنمود.(مرآت العقول شرح اصول کافی ج 1 ص 424 )
|