اهل بیت علیهم السّلام در منابع اهل سنت:
بر اساس منابع اهل سنت،
حدیث کساء مختص اهل بیت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است که ما در این بحث آن را به عنوان فصل مشترک آراء فریقین مورد
بررسی قرار می دهیم.
1. از مسند احمد حنبل: قتیبة بن سعید از حاتم بن اسماعیل از بکیر بن
مسمار از عامرین سعد از پدرش سعد بن ابی وقّاص نقل می کند که از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم درمورد فضیلت علی علیه السّلام شنیدم که در روز خیبر می فرمود: " پرچم را به
دست مردی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش او را دوست دارند
". ما همه به دقت گوش می دادیم که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: " علی علیه السّلام را نزد من بخوانید ". در پی این فرمان، علی علیه السّلام با چشم درد نزد رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم آمد. پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم آب دهان مبارک را بر وی مالید و پرچم را به دستش
داد و خداوند خیبر را به دست او به روی مسلمین گشود. زمانی که آیه ی "... فَقُل تَعالَوا نَدعُ أبناءَنا وَ
أبناءَکُم وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُم وَ أنفُسَنا وَ أنفُسَکُم ..." پس بگو
بیایید ما و شما با فرزندان و زنان و نزدیکان خود مباهله برخیزیم. آل عمران61 نازل گردید، رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم علی علیه السّلام و فاطمه سلام
الله علیها و
حسنین علیهم
السّلام را
فراخواند و گفت: " بار خدایا! اینان خاندان من هستند ".(المسند احمد بن حنبل حدیث1608 چاپ احمد شاکر)
نیز امام احمد حنبل از
محمد بن مصعب از اوزاعی از شداد ابی عمار روایت می کند که وی گفت: بر وائه بن اسقع
که گروهی نزدش بودند، وارد شدم. آنان از علی علیه السّلام یاد کردند، چون برخاستند و رفتند وائه گفت: می
خواهی تو را از آنچه از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم دیدم، آگاه کنم؟ گفتم: آری. وائه گفت: نزد رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم رفتم تا از علی علیه السّلام سراغ بگیرم. او گفت: نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم رفته است. در انتظار او نشستم تا اینکه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم وارد شد و به نزد علی علیه السّلام و فاطمه سلام الله علیها رفت و آن دو در برابر او ایستادند و حسن علیه السّلام و حسین علیه السّلام را بر روی زانوان خود نشاند. آنگاه جامه یا عبایش را بر روی آنان
کشید و این آیه را تلاوت کرد:
" إنّما یُرید
الله لِیُذهِبَ عَنکُم الرِّجسَ اهل البَیت وَ یُطَهّرکُم تَطهیراً " خدا فقط
می خواهد الودگی را از شما خاندان (پیامبر) بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.احزاب33. پس از آن فرمود: " خدایا اینان اهل بیت من هستند و اهل بیت من
سزاوارتر اند ".(المسند
ج1ص107 چاپ میمنیه)
همچنین امام احمد در
"فضایل الصحابه" با سندی از سعید بن خبیر از عامر چنین نقل می کند:
هنگامی که آیه ی "
...قُل لا أسئَلُکُم عَلیهِ اَجراً اِلّا المَوَدّةَ في القُربي..." بگو من
از شما اجر رسالت جز این نخواهم که محبت و مودت مرا در حق خویشاوندانم منظور
دارید.شوری23 نازل شد، اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا!
خویشاوندان تو که مودّت آن ها بر ما واجب است کیانند؟ فرمود: "علی علیه السّلام و فاطمه سلام الله علیها و پسران آن دو". این سخن را سه بار تکرار فرمود.
2. از مستدرک الصحیحین: امام علی بن الحسین علیه السّلام نقل کرده که وقتی امیرالمؤمنین علی علیه السّلام به شهادت رسید، حسن بن علی علیه السّلام در میان مردم خطبه خواند که بخشی از آن را نقل می
کنیم:
" من از خاندانی
هستم که خداوند مودت آن ها را بر هر مسلملنی واجب کرده است و به پیامبرش فرمود: " ...قُل لا أسئَلُکُم عَلیهِ اَجراً اِلّا
المَوَدّةَ في القُربي..." بگو من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که محبت و
مودت مرا در حق خویشاوندانم منظور دارید.شوری23 منظور
از اکتساب حسنه، مودت ما اهل بیت است."
3. از درّ المنثور سیوطی: در ذیل آیه ی" ...قُل لا أسئَلُکُم عَلیهِ اَجراً اِلّا
المَوَدّةَ في القُربي..." بگو من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که محبت و
مودت مرا در حق خویشاوندانم منظور دارید.شوری23،
سیوطی از مجاهد از ابن عباس نقل کرده که تفسیر آیه این است که " ان تحفظوني
في اهل بیتي و تودوهم بی "، یعنی حق مرا در اهل بیتم حفط کنید و آن ها را به
سبب من دوست بدارید.
4. از کشاف زمشخری: در "کشاف" زمشخری حدیثی نقل شده است که
امام فخر رازی و قرطبی نیز در تفاسیرشان از آن اقتباس کرده اند که آن، چنین است:
رسول خدا صلّی
الله علیه و آله و سلّم فرمودند: " مَن ماتَ علي حبّ آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم، ماتَ علي السنة و الجَماعَة " یعنی هرگاه کسی با مهر خاندان محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم از دنیا رود، بر سنت و جماعت اسلام از دنیا رفته
است.
حجّة الوداع و خطبه ی
غدیر:
حضرت علی علیه السّلام در حجّة الوداع درحالی که از نَجران (یکی از شهر
های یمن) باز می گشت خود را به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّمرسانید تا در رکاب آن حضرت مناسک حج را انجام دهد. در این حج رسول
الله صلّی
الله علیه و آله و سلّم یکصد
نفر شتر برای قربانی به همراه داشت، شصت و سه شتر را به دست خویش نحر کرد ( این تعداد
برابر با سال های عمر ایشان بود ) و سپس به امیرالمؤمنین علی علیه السّلام فرمود که باقی مانده را از جانب وی گلو ببرد
(نحر کند) و بدین ترتیب یکصد قربانی کامل شد.
بعد از آنکه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم سه روز ایام تشریق را در مِنا گذرانید، رهسپار
کعبه شد و طواف وداع را انجام داد و سپس به مردم فرمان داد که به خانه های خود
برگردند و خود با همراهانش به سوی مدینه حرکت کرد. چون به غدیر خم (آبی بود بین
مکه و مدینه واقع در دو مایلی یا سه مایلی جحفه) رسید خطبه ای ایراد نمود و در آن
خطبه فضایل علی علیه
السّلام را
برشمرد و فرمود:
" من کنتُ مولاه
فهذا علیٌ مولاه اللهم وال مَن والاه و عاد مَن عاداه "؛ هرکس من مولای او هستم علی مولای اوست، خدایا
هرکه با او دوستی کند او را دوست بدار و هرکه با او دشمنی ورزد او را دشمن بدار.(سیره ابن کثیر ج3ص443)
در کتب معتبر تاریخ آورده
اند که حضرت علی علیه
السّلام برای
حجّة الوداع از یمن حرکت کرد تا خود را به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّمبرساند، یکی از یارانش را برای فرماندهی سپاه به
جانشانی خود برگزید و پیش از آنان خود را به مکه نزد پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّمرسانید؛ آن مرد لباس هایی را که حضرت علی علیه السّلام از یمنی ها به غنیمت گرفته بود بین همراهان خود
تقسیم کرد. چون سپاهیان نزدیک مکه رسیدند علی علیه السّلام به استقبال آنان رفت. وقتی لباس ها را بر تن آن ها
دید دستور داد تا همگی لباس ها را از تن بیرون کنند. این جریان و همچنین دو جریان دیگر درمورد غنایم که در یمن پیش آمده بود
موجب دلگیری آنان شد و در این باره به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم شکایت کردند. از این جا بود که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم برای شکستن جوی که علیه حضرت علی علیه السّلام پیش آمده بود، در آن جمع که امیرالمؤمنین علی علیه السّلام و سپاهیانش حضور داشتندسخنانی ایراد فرمودند
و آنان را از ناراضی بودن و بدبینی از علی علیه السّلام برحذر داشتند. ابن اثیر اضافه می کند که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم چنین نیز فرمودند: " ای مردم! از علی گلایه
نکنید که او در راه خدا و برای خدا از همه سخت گیر تر است ".(ر.ک تاریخ ابن اثیر ج3 حوادث سال دهم، بامداد
اسلام اثر دکتر عبدالحسین زرین کوب ص48 امیرکبیر1369، سیره ابن هشام ترجمه فارسی
ج2ص374 و...)
ابن اثیر می گوید هنگامی
که رسول الله صلّی
الله علیه و آله و سلّم از
انجام مناسک حج فراغت یافت و به مدینه بازگشت در بین راه در مکانی به نام غدیر خم،
زیر درختی روز یکشنبه هجدهم ذی الحجّة توقف نمود و خطبه ای ایراد فرمود، در آن
خطبه درباره ی مطالب زیادی سخن گفت و همچنین درباره ی امانت، عدالت و صفات نیکوی
علی علیه
السّلام و
قرابت وی با پیامبر صلّی
الله علیه و آله و سلّم سخن
راند و با این سخنان به کدورتی که در قلوب عده ای نسبت به علی علیه السّلام پیش آمده بود پایان داد.
سپس ابن کثیر به تجزیه و
تحلیل احادیث وارده پرداخته و می گوید احادیث صحیح و غیر صحیح در این مورد با هم
آمیخته است و و شیوه ی اکثر محدّثین بر آن بوده که هر روایتی درمورد یک موضوع
یافته اند بدون بررسی و جدا نمودن صحیح از ضعیف آن را نقل کرده اند.(البدایة و النّهایة ابن کثیر ج4ص208 دارالفکر
بیروت)
علی علیه السّلام شایسته ترین فقیه و قاضی:
از روایات متعدد ثابت است
که رسول الله صلّی
الله علیه و آله و سلّم فرمودند:
" اَقضاکم علیٌّ ". شایسته ترین قاضی در میان شما علی علیه السّلام است.
از امیرالمؤمنین علی علیه السّلام نقل شده است که فرمودند: " هنگامی که
رسول خدا صلّی
الله علیه و آله و سلّم مرا
به یمن فرستاد سنّم کم بود. گفتم یا رسول الله! من تجربه ی قضاوت و داوری ندارم.
اگر اختلافی پیش آمد چگونه فیصله و داوری کنم؟" آن حضرت فرمودند: "
خداوند حرف حقّ را بر زبانت جاری می سازد و قلبت را ثابت و مطمئن می گرداند."
از آن پس هیچگاه درمورد قضاوتی که انجام می دادم تردیدی به دلم خطور نمی کرد.(مسند امام احمد بن حنبل ج1ص83)
عمر بن خطاب از مشکلی که
برای حل آن شخصی چون امیرالمؤمنین ابو الحسن علی بن ابی طالب علیه السّلام وجود نداشته باشد، به خداوند متعال پناه می
جست. از وی نقل شده است که گفت: اگر علی علیه السّلام نبود عُمر به هلاکت می رسید.(این روایت از ابوعمر از سعید بن مسیب نقل کرده است؛ ازالة الخلفاء
عن خلافة الخلفاء اثر امام شاه ولی الله دهلوی ج2ص268)
و هرگاه موضعی به نظرش
مشکل می آمد و از مسائل پیچیده بود، می گفت: این مسأله ای است که علی علیه السّلام باید آن را حل کند.(العبقریات الاسلامیة ص968)
ابوعمر از عبدالله بن
مسعود نقل کرده است که در میان اهل مدینه علی علیه السّلام شایسته ترین فرد برای قضاوت است. یکی از نمونه های
قضاوت دقیق و حکیمانه سیدنا امیرالمؤمنین علی علیه السّلام موضعی است که امام احمد بن حنبل با سند خود
در کتاب "مُسند علی" از حضرت علی علیه السّلام روایت کرده است. هنگامی که رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم او را به نمایندگی خود به یمن فرستاد، با ماجرای
شگفت آوری مواجه شد. در یکی از مناطق مردم برای شکار شیر، گودال و کمین گاهی حفر
کرده بودند. روزی عده ای از مردم کنار همان گودال با هم مشاجره کرده و یکدیگر را
به عقب می راندند؛ یکی از آنان که نزدیک بود در گودال بیفتد خود را به دیگری که در
کنار او بود گرفت و او نیز به شخص سوم خود را گرفت و او خود به فرد چهارمی محکم
گرفت، درنتیجه هر چهار نفر در گودال سقوط کردند و شیر آن ها را مجروح کرد. یکی از
آن ها با کارد یا نیزه ای که همراه داشت شیر را از پا درآورد اما هر چهار نفر بر
اثر شدت جراحات جان باختند.
درمورد این قضیه بین مردم
اختلاف و چند دستگی رخ داد و اولیای مقتولان، خود را برای نبردی خونین آماده
ساختند. امیرالمؤمنین علیعلیه
السّلام برای
حل اختلاف تشریف آورده و فرمودند: " آیا در زمان رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم اینگونه دست به گریبان شده اید؟ من بین شما فیصله
می کنم، اگر به قضاوت من راضی نشدید جنگ و مخاصمه را ترک کرده و نزد رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم بروید و هرآنچه ایشان فیصضله کردند، آن را
بپذیرید. آنگاه هرکسی سرپیچی کند حقش ساقط خواهد شد." سپس فرمود:
"خویشاوندان کسانی که این گردال را حفر کرده اند دیه ی چهار نفر را بدهند به
این ترتیب که به به نفر اول یک چهارم دیه، به نفر دوم یک سوم و به سومی نصف دیه و
به چهارمی دیه ی کامل داده شود." اما مردم به این حکم راضی نشدند و به خدمت
رسول الله صلّی
الله علیه و آله و سلّمرسیدند؛
آن حضرت نزدیک مقام ابراهیم در جوار کعبه تشریف داشتند. ماجرا را برای رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم تعریف کردند، پیامبر فرمود: " اکنون بین شما
فیصله خواهم کرد." در این اثنا شخصی گفت: علی علیه السّلام بین ما فیصله کرده است. آن حضرت پس از آنکه شرح
داوری امیرالمؤمنین علی علیه
السّلام را
شنید همان را تصویب فرمود.(المسند ج1ص77، برای تفصیل بیشتر به کتاب "اخبارالقضات"
اثر وکیل محمد بن خلف بن حیان چاپ عالم الکتب بیروت ص84_97 مراجعه کنید)
علی علیه السّلام عالم به کتاب و سنت:
ابو عمر به نقل از ابو
طفیل می گوید: علی علیه
السّلام را
دیدم که در خطبه ی خود می فرمود: " از کتاب خدا (درمورد آیات و احکام آن)
هرچه می خواهید از من بپرسید، به خدا سوگند هیچ آیه ای در قرآن وجود ندارد من
اینکه من می دانم که به شب نازل شده یا روز، در دشت نازل شده یا در کوه."(ازالة الخلفاء ج2ص268)
شریح بن هانی می گوید: از
عایشه درمورد مسح سؤال کردم گفت: این مسأله را ازدعلی علیه السّلام بپرس، او در این زمینه از من بیشتر علم دارد زیرا
او همراه رسول الله صلّی
الله علیه و آله و سلّم بوده
است. چون خدمت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام رسیدم فرمود: " رسول اکرمصلّی الله علیه و آله و سلّم فرموده است که مسح برای مسافر سه شبانه روز و برای
مقیم، یک شبانه روز است."(المسند ج1ص96)
علی علیه السّلام آغازگر بسیاری از علوم و فنون:
امیرالمؤمنین علی علیه السّلام آغازگر بسیاری از علوم و آثار جاودانی است که تا
زبان عرب و دستور زبان آن باقی است فراموش نخواهند شد. در امالی ابولقاسم زجاجی از
ابوالأسود دؤلی نقل شده که گفت: علی علیه السّلام را دیدم که سر در گریبانِ تفکّر فروبرده و می اندیشد. گفتم: یا
امیرالمؤمنین! درمورد چه موضوعی فکر می کنی؟ حضرت فرمودند: "از این نگرانم که
مردم در شهر شما (کوفه) زبان عربی را غلط تلفظ می کنند بنابراین می خواهم نوشته ای
درباره ی اصول و قواعد زبان عرب تهیه کنم ". گفتم: اگر چنین کاری بکنی ما را
زنده گردانده ای و زبان عرب در میان ما باقی خواهد ماند. بعد از سه روز که به خدمت
ایشان رسیدم نوشته ای به من دادند که قواعد ابتدایی علم نحو را در آن نوشته بود.(تاریخ الخلفاء ص181)
استاد عقاد می نویسد: می
توانیم بگوییم امیرالمؤمنین علی علیه السّلام در تزتیب عم نحو نیز بیشترین سهم را دارد زیرا به اثبات رسیده
است که ابوالأسود دؤلی به حضرت علی علیه السّلام شکایت کرد که مردم (در مناطق تازه فتح شده) زبان عربی را صحیح تلفظ
نمی کنند و غلط هایی بر سر زبان ها است. حضرت علی علیه السّلام در جوابش فرمود: " هرچه می گویم بنویس!"
سپس اصول علم نحو عربی را به او املاء کرد و بعد به ابوالأسود فرمود: " به
همین نحو که گفتم عمل کن." به این جهت این علم به اصطلاح "نحو"
معروف شد.(العبقریات ص969)
عقاد می گوید: اولین
رهنمودها در زمینه ی علم توحید، قضا و فقه اسلامی و علم نحو عربی و رسم و فن کتابت
آن از جانب امیرالمؤمنین علی علیه السّلام بوده است.(الابقریات ص967)
تعیین هجرت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم برای سرآغاز تقویم اسلامی، که به تصویب عمر رسید
به پیشنهاد امیرالمؤمنین علی علیه السّلام بود(البدایة
والنّهایة ج7ص331_332).
بنابراین تا مسلمانی روی زمین وجود دارد همین تقویم مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
انتخاب هجرت نبوی برای سرآغاز تقویم اسلامی مبنی بر حکمت ها و مصلحت های اسلامی و
دعوتگرانه و ارج نهادن به ارزش های انسانی بوده است و عنوان اذهان دانشمندان و
متفکران منصف را متوجه عظمت اسلام می کند. در عین حال، فال نیک و مژده ی خوشی نیز
هست، زیرا هجرت نقطه ی عطف و سرآغاز عصر جدیدی در تاریخ بشریت و چراغی فرا راه
انسان های آزاده بوده است.
آشنایی کامل با طبیعت
نبوی:
امیرالمؤمنین علی علیه السّلام از آنجا که پیوند نسبی با رسو الله صلّی الله علیه و آله و سلّم داشت و یک عم از نزدیکشاهد زندگی روزانه ی آن حضرت
بود و ارتباط عمیقی با آن حضرت داشت. مزاج و تمایلات روحی ایشان را به خوبی می
شناخت و در بیان کردن این صفات مهارت خاصی داشت. وی اخلاق و زندگی رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم را با سخنان شیوا و بلیغ خود در نهایت زیبایی ببان
کرده است.(ر.ک به شمائل النبی اثر
ترمزی یا سیره نبوی از همین مؤلف ص420_423)در این جا به فرازی از گفتار وی در وصف پبامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم اکتفا می کنیم که می فرمایند:
" رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم از همگان با حوصله تر و دارای سعه ی صدر بود؛ از
همه راستگوتر و نرم خوتر و خوش مجلس تر بود؛ هرکس برای نخستین بار ایشان را می دید
هیبتش وجود او را فرامی گرفت، و هرکس با ایشان همنشین می شد ایشان را دوست می
داشت. یکی از مدّاحان وی می گوید: هرگز پیش از او و پس از او همانند ایشان را
ندیده ام."(این گفته از ابو هریرة
است)
سبب کثرت احادیث درباره ی
فضیلت امیرالمؤمنین علی علیه
السّلام :
احادیث زیادی درمورد
فضیلت حضرت علی علیه
السّلام وارد
شده که شاید درمورد هیچ صحابی و یا شخصیت بزرگ زمان پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم این مقدار حدیث وارد نشده است. علت آن واضح و
آشکار و ممطابق با مقتضای طبیعت است. زیرا از یک سو بنا بر تقدیر الهی _قبل از
خلافت و بعد از آن نیز_ ایشان مورد اختلاف، تنازع و هدف نقد و ملامت قرار گرفته
بود و از سوی دیگر دارای امتیازها و شایستگی هایی بود که طبعاً در هر فردی که این
ویژگی ها وجود داشته باشد، مورد اختلاف و افراط و تفریط قرار می گیرد. این عوامل
دست در دست هم داده و زبان پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را به بیان فضائل و دفاع از وی جاری ساخت. بخش بزرگی از این احادیث
در کتب صحیح آمده و بعضی از محدّثین در این باره کتب مستقلی تعریف کرده اند.شاید
منصفانه ترین و معتبر ترین کتاب در این باره کتاب "الخصائص في مناقب علی بن
ابی طالب علیه
السّلام" منصوب به امام ابو
عبدالرحمن احمد بن شعیب نسائی (متوفی سال 303ه.ق)باشد که مؤلف یکی از کتب شش گانه ی معتبر حدیث در نزد اهل سنت است.
انگیزه ی تألیف این کتاب این بود که وی زمانی که در دمشق اقامت داشت مشاهده کرد که
اغلب مردم از فضائل علی بن ابی طالب علیه السّلام بی اطلاع و عده ای درمورد وی دچار سوءتفاهم شده اند و زبان به طعن
ایشان می گشایند؛ وقتی این کتاب را تألیف کرد از سوی مخالفان افراطی امیرالمؤمنین
علی علیه
السّلام مورد
تهدید و نکوهش قرار گرفت اما اینکار او را از حق گویی باز نداشت.(رجوع کنید به تذکرة الحفاظ ذهبی ج2ص699)
علامه ابن حجر عسقلانی،
در کتاب گرانسنگ خود "فتح الباری شرح صحیح بخاری" درمورد اسباب کثرت
احادیث درباره ی فضازل حضرت علی علیه السّلام به تفصیل سخن گفته و در پایان می گوید: مردم در حق علی علیه السّلام به سه دسته تقسیم شدند:
1. اهل سنت.
2. بدعتی های خوارج.
3. کسانی که با او جنگیدند اعم از بنی امیه و دیگران.
در این میان اهل سنت وظیفه خود دانستند که فضائل
او را در سطح گسترده ای نشر کنند.(اهل سنت احادیثی را که مشتمل بر فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السّلام است در پاسخ و رد خوارج و نواصب که بر حضرت
امیر علیه
السّلام جسارت
نموده و چیزهای ناروایی به او نسبت می دادند استخراج و جمع آوری نموده اند و
دیگران از همین کتب نقل کرده اند، ر.ک مختصر تحفه اثنا عشریه ص138) و از آنجا که
تعداد مخالفان زیاد بود طبعاً دوستداران وی با آب و تاب بیشتری به نشر اینگونه
روایات پرداختند).
آیة المودّة:
" ...قُل لا أسئَلُکُم عَلیهِ اَجراً اِلّا
المَوَدّةَ في القُربي..." بگو من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که محبت و
مودت مرا در حق خویشاوندانم منظور دارید.شوری23
بیشتر مفسرین منظور از (قربی النبی) کَس و کاران
پیامبر صلّی
الله علیه و آله و سلّم را
امیرالمؤمنین علی علیه
السّلام ،
حضرت زهرا سلام
الله علیهاامام حسن مجتبی علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام می دانند.
زمخشری در تفسیر الکشاف خود، در این باره می
نویسد: پس از نازل شدن آیه ی فوق الذکر، از نبی مکرم صلّی الله علیه و آله و سلّمپرسیدند: این اقوام تو که محبت ایشان بر ما واجب
است چه کسانی هستند؟ پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: "علی علیه السّلام و فاطمه سلام
الله علیها و
پسرانشان."
در کتاب المسند احمد حنبل نیز روایت شده که از
پیامبر صلّی
الله علیه و آله و سلّم درباره
ی کَسان ذکر شده در این آیه پرسیدند، پیامبر اکرمصلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: " علیٌّ علیه السّلام و فاطِمة سلام الله علیها و اَبناهُما علیهم
السّلام ".
یعنی علی علیه
السّلام و
فاطمه سلام
الله علیها و
پسرانشان.
فخر رازی در تفسیر کبیر نیز همین روایت را آورده
است. در تأیید این روایت، برخی از مفسرین، حدیث مشهور دیگری را نقل کردند که
پیامبر اکرم صلّی
الله علیه و آله و سلّم فرموده
است: "
فاطِمةُ بضعَة منّي یؤذیها ". یعنی فاطمه سلام الله علیها پاره ی تن من و پاره ای از گوشت من است، هر آزاری به او برسد بی گمان
به من رسیده است.
فضیلت آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم، اهل بیت علیهم السّلام در بیشتر کتب حدیث و تفسیر آمده است. امام شافعی نیز اشعار زیادی در
حبّ آل محمّد صلّی
الله علیه و آله و سلّم سروده
است. از جمله:
یا را کِباً قِف
بالمُحَصَّبِ من
مِنی و اهتف بساکِنِ خَیفِها و النّاهِضِ
سَحَراً ادا فاضَ
الحجیجُ الی
منی فَیضاً کَما نَظَم الفُرات الفائِضِ
ان کانَ رَفضاً حُبُّ
آل
محمّد فَلیَهدالثَّقلان انّی رافِضی
طبری و احمد حنبل نیز این روایت را ذکر کرده اند.(نک: التفسیر الکبیر فخر رازی تفسیر سوره ی شوری
آیه ی23، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی محی الدّین الطبری ص25)
ابن المنذور و ابن ابی حاتم و ابن مردویه و طبرانی
در "المعجم الکبیر" از ابن عباس روایت کرده اند که فرموده است: هنگامی
که این آیه نازل شد، گفتند: ای پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم اقربانی که در این آیه ذکر شده و محبت و عشق آنان بر ما واجب گشته چه
کسانی هستند؟ پیامبر صلّی
الله علیه و آله و سلّم فرمودند:
" علیٌّ علیه
السّلام و
فاطِمة سلام
الله علیها و
اَبناهُما علیهم
السّلام ".
یعنی علی علیه
السّلام و
فاطمه سلام
الله علیها و
پسران ایشان.(احیاءالمیت بفضائل اهل
البیت علیهم
السّلام السیوطی
ص8 مؤسسه الوفاء بیروت 1404 ه.ق، الدرّ المنثور سیوطی ص7، المعجم الکبیر طبرانی،
مسند الامام الحسن ج1ص125، مجمع الروائد هیثمی ج9ص168،ابن الصباغ المالکی، النبوی،
قرطبی، الجامع الاحکام القرآن ج16ص21_22)
آیة الولایة:
مائده 55-56: " انَّما وَلیّکُم الله و
رسُوله و الّذین آمنُوا الّذین یُقیمُونَ الصّلاة و یُؤتُونَ الزّکاة و هُم
راکِعُون * و مَن یَتولّ الله و رسُوله و الّذین آمنُوا فانّ حزب الله هُم
الغالِبُون " همانا ولی و سرپرست شما فقط و فقط خدا و رسولش و آن گروه از
مؤمنان هستند که ایمان آورده و نماز به پا می دارند و در هنگام رکوع صدقه می دهند.
و هرکس ولایت خدا و رسولش و آن گروه از مؤمنان را بپذیرد، هرآینه حزب خدا پیروز
است(یعنی این گروه که می
پذیرند حزب خدایند).
زمخشری در تفسیر خود می نویسد: این آیه درباره ی
امیرالمؤمنین علی علیه
السّلام نازل
شده است هنگامی که سائلی پیش او می آید و او در حال رکوع انگشتر خود را به او می
دهد.(تفسیر الکشاف زمخشری
المائده55)
واحدی نیز از کلبی در اسباب النزول خود این آیه را
روایت کرده و سپس می گوید: این آیه درباره ی علی بن ابی طالب علیه السّلام نازل شده است چراکه علی علیه السّلام در هنگام رکوع انگشتر خود را به سائلی بخشیده است.(اسباب النزول واحدی سوره ی مائده آیه ی55)
از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده که دست بر سینه اش گذاشت و فرمود:
" أنا منذر و لکلّ قَوم هاد، و أوما بیده إلی الإمام علی علیه السّلام، فقالَ: أنت الهادی یا علی! بکَ یَهتدی
المُهتدُون بعدی ". یعنی من می ترسانم و هر قومی نیز راهنمایی دارند. سپس به
سوی امیرالمؤمنین علی علیه
السّلام اشاره
کرد و فرمود: ای علی! تو راهنما و راه نشان دهنده هستی. پس از من هدایت شده ها با
تو هدایت می شوند و راه راست را در پیش می گیرند.(مستدرک الصحیحین ج3ص129، کنز العمال ج6ص157، و
همچنین طبری و فخر رازی و سیوط هم در تفسیر آیات این حدیث را آورده اند)
از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم منقول است که درباره ی آیه ی " افَمَن کانَ مُؤمناً کمَن کانَ فاسِقاً
لا یَستوون " آیا کسی که به خدا ایمان آورده و مؤمن است با کسی که کافر و خدا
ناشناس است یکسان اند؟ نه! هرگز مؤمن و کافر یکسان نیستند.سجده18، فرمودند: مؤمن علی بن ابی طالب علیه السّلام و کافر و گمراه هم ولید پسر عقبه است.(این حدیث را ابن جریر طبری و سیوطی در الدرّ
المنثور و زمخشری در الکشاف و واحدی در اسباب النزول ص263 و در تاریخ بغداد و
الریاض النضرة نیز آمده است)
احادیث:
در شأن امیرالمؤمنین علی علیه السّلام از زبان رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم احادیث و روایات فراوانی در کتب حدیث ثبت است که
در اینجا به خلاصه ای از آن ها اشاره می شود:
پیامبر مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم هنگامی که حضرت فاطمه سلام الله علیها را به عقد علی علیه السّلام درآورد فرمود: خدا به من فرمان داده تا فاطمه سلام الله علیها را به همسری تو دربیاورم با چهارصد مثقال
نقره اگر تو راضی باشی. فرمود: راضی هستم یا رسول الله. انس بن مالک می گوید رسول
خدا صلّی
الله علیه و آله و سلّم فرمود:
خدای بزرگ هردوی شما را به هم برساند و تلاشتان را به سوی خوشبختی رهنمون سازد و
برکت به زندگیتان اندازد و از شما نیز نوه و فرزندان بسیار نیکو تکثیر سازد.(محب الدین الطبری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی
القربی ص3)
در روایتی آمده است که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم وضو گرفت سپس آب وضو را به صورت علی علیه السّلام و فاطمه سلام الله علیها پاشید و فرمود: خدایا رحمت و برکت بر سر اینان و نوه هایشان
بباران.(الاتحاف بحب الاشراف
عبدالله بن محمد بن عامر الشبراوه الشافعی ص21)
در روایت آمده است هرگاه کسی به خواستگاری فاطمه سلام الله علیها می رفت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم عذر می خواست و می فرمود: هنوز حکم و فرمانی در
این باره بر من نازل نشده است.(ذخایر العقبی فی مناقب ذوی القربی محب الدین طبری ص30)
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرموده است: خدا نسل هر پیامبری را از نسبت او به
ثمر رسانده به جز نسل من که از پشت علی به ثمر می رساند.(ذخایر العقبی فی مناقب ذوی القربی محب الدین
طبری ص67)
طبرانی از عُمر نقل کرده که گفت پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: فرزند هر مذکری متعلق به پدر است و و
خانواده نیز به پدر برمی گردد به جز کودکان فاطمه سلام الله علیها که من پدر آنان هستم.
امّ سلمه روایت کرده است آنگاه که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم غضبناک می شد احدی جز امیرالمؤمنین علی علیه السّلام جرأت سخن گفتن با حضرت را نداشت.(الاوسط؛ ینابیع المودّة طبرانی ص338، الانحاف
ص154، تاریخ الخلفاء ص66، صواعق المحرقه ص73، نورالابصار ص73، کنوز الحقایق و ارجع
الطالب ص467، مجمع الزوائد ج9ص116، مناقب سیدنا علی علیه السّلام ص42، مستدرک حاکم و تلخیص المستدرک ج3ص130، السراج
المنیر ص143، الشرف المؤید ص113، اسعاف الراعنین ص175، الکواکب الدریه ج1ص39،
مناقب المرتضوی ص115)
امّ سلمه گوید از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم شنیدم که فرمود: هرکسی را که من مولای او باشم علی علیه السّلام هم مولای اوست. بارالها دوست بدار آن را که علی علیه السّلام را دوست می دارد و دشمن بدار فردی را که خصم
امیرالمؤمنین علی علیه
السّلام است
و یاری کن آن کس را که او را یاریمی کند و از یاری خود محروم ساز هرکس او را یاری
نمی کند.(الاختصاص ص74)
امّ سلمه گفته است رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: علی از من و من از علی هستم، هیچ کس زمه ی مرا نپردازد مگر خودم یا علی.(ینابیع المودّة الباب السادس و الخمسون به نقل از
مستدرک حاکم و اوسط طبرانی.)
عایشه می گوید: هرگز فاضل تر از فاطمه به جز پدر بزرگوارش و شوهر
گرانقدرش ندیده ام.(ینابیع المودّة ص204
الباب الخامس الخمسون، سنن ترمزی، الطبقات الکبری)
امّ سلمه گفت رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: خدا برای هر پیامبری جانشینی برگزید و
امیرالمؤمنین علی علیه
السّلام جانشین
من است بعد از من، در عترت اهل بیت و امّت من.(ینابیع المودّة الباب الخامس عشر ص90)
امّ سلمه روایت کرده که رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: کسی که امیرالمؤمنین علی علیه السّلام را دشنام دهد، مرا دشنام دداده است.(مسند احمد، کنزالعمال ج6ص157، ینابیع المودّة
الباب السادس ص339)
ترمزی به سند حسن غریب از عایشه روایت کرده:
هنگامی که از عایشه پرسیدند چه کسی از انسان ها نزد رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم محبوب تر بود؟ گفت: فاطمه سلام الله علیها. سؤال کردند از مردان چطور؟ پاسخ داد: شوهرش تا
آنجا که من می دانم؛ مردی که پیوسته در روزه و نماز است.(صحیح ترمزی ج2ص475، ریاض النظرة ج2ص213)
عایشه به نقل از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم گفته است: یاد
علی علیه السّلام عبادت است.(کتاب سبعین مناقب في فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السّلام الحدیث السادس و الاربعون به نقل از صاحب
الفردوس، ینابیع المودّة ص281، سبعین مناقب بحار ج38ص197، مناقب خوارزمی ص261)
نقل از امّ سلمه که گفت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در حالی که به درستی امیرالمؤمنین علی علیه السّلام بر او داخل شد فرمودند: ای امّ سلمه! آیا او
را می شناسی؟ گفت: چه خوش! این علی بن ابی طالب علیه السّلام است. پس پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: بلی. گوشت او گوشت من است و خون او خون من است، و او
از من است و او از من به منزله ی هارون است از موسی ولی حتماً بعد از من پیامبری نیست. ای امّ سلمه!
گوش کن و گواه باش این علی است امیر المؤمنین و سید مسلمین و خزانه ی علم من است و
دری است که از آن می گذرم. بعد از من خلیفه ی من است و ملازم من است در مرحله ی
بسیار عالی. گواه باش او می کید بی وفاها و پیمان شکن ها را و از دبن برگشته ها
را.(غایة الحرام ص111 باب 20
از للمقصد الاول)
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: ای علی! امتیاز من بر تو به نبوت است و پس از من دیگر نبوت
و پیامبری نیست و تو "هفت امتیاز" بر من داری:
1. تو نخستین کسی هستی که به خدا ایمان آورده ای.
2. وفادار تر از همه به عهد خداوند هستی.
3. پابرجا تر از همه در اوامر خداوند هستی.
4. مراعات کننده تر تساوی در تقسیم بیت المال هستی.
5. درباره ی رعیت از همه عادلتری.
6. در قضاوت بینا تری.
7. و در مزایا نزد پروردگار از همه برتری.(رجوع کنید به کنز العمال ج2ص156ط1، حلیة الاولیاء
ج1ص65_66 ترجمه ی الامام علی بن ابی طالب از تاریخ دمشق ج1ص117ح160، الریاض و
النظره طبری ج2ص262، مطالب السؤول ج1ص95، شرح نهج البلاغه ج9ص173ط مصر با تحقیق
محمد ابوبفضل، المناقب خوارزمی ص71، المیزلن ذهبی ج1ص313، کفایة الطالب شافعی
ص270ط الحیدریه، ینابیع المودّة ص315 اسلامبول، منتخب کنزالعمال در حاشیه مسند
احمد حنبل ج5ص34، فرائد المسمطین ج1ص223ح174)
احمد بن حنبل می گوید: درباره ی هیچکدام از اصحاب
پیامبر صلّی
الله علیه و آله و سلّم یه
اندازه ی علی بن ابی طالب علیه
السّلام فضائل
از ناحیه ی رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل نشده است.(رجوع کنید به المستدرک به المستدرک حاکم نیشابوری ج3ص107، تلخیص
المستدرک ذهبی در ذیل المستدرک حاکم، ترجمة الامام علی بن ابی طالب علیه السّلام از تاریخ دمشق ابن عساکر شافعی ج1ص19ح7و8و9،
المناقب خوارزمی ص3ط الحیدریه، کفایة الطالب گنجی شافعی ص253ط الحیدریه، تاریخ
الخلفاء سیوطی ص168، نظم درر المسمطین زرندی حنفی ص80ط القضاء، الصواعق المحرقه
ابن حجر هیثمی ص72ط المیمنیه، ینابیع المودّة قندوزی حنفی ص121و257ط اسلامبول،
الکامل فی التاریخ ابن اثیر ج3ص339، السیرة الحلبیة حلبی شافعی ج2ص207، السیرة
النبویة زن دخلان در حاشیه ی السیرة الحلبیة ج2ص11، السعاف الراغبین صبان در حاشیه
ی نور الابصار شبلنجی ص135ط العثمانیه، مطالب اسئول ابن طلحه شافعی ج1ص87 و فرائد
و فرائد المسمطین حموینی ج1ص379ح309)
ابن عباس گفته است: درباره ی هیچکس به اندازه ی علی علیه السّلام آیات قرآن نازل نشده است.(رجوع کنید به ترجمة الامام علی بن ابی طالب علیه السّلام از تاریخ دمشق ابن عساکر شافعی ج2ص430ح933ط بیروت،
شواهد التنزیل حاکم حسکانی حنفی ج1ص39ح49و53، نور الابصار شبلنجی شافعی ص74ط
العثمانیه مصر، تاریخ الخلفاء السیوطی ص171، الصواعق المحرقه ابن حجر ص76ط
المیمنیه مصر، اسعاف الراغبین صبان در حاشیه نور الابصار شبلنجی ص145ط العثمانیه)