موانع و آسیب های معرفت در
آغاز حرکت و پس از ورود به عرصه معرفت انسان باید با آفات و موانع معرفت در صحنه
های مختلف زندگی آشنا شود. چرا که برداشتن موانع شناخت برای رسیدن به معرفت ناب
لازم و بسیار ضروری است. هرگاه
بنده، زمینه ی دل را از خار و خس اخلاق ذمیمه پاک نمود و درو کرد و تخم ایمان را
در آن پاشید و آب طاعات را بر آن جاری ساخت، پس امید به اعطای معرفت و لطف
پروردگار داشته باشد که او را از سوء خاتمه نگاه دارد و او را بیامرزد. همچنین
کسی که تخم ایمان و یقین را در زمینه ی دل نیفکند، یا بیفکند ولی خانه ی دل او
مملو به رذایل صفات و مستغرق لجّه ی شهوات و لذات باشد، و آن را با آب طاعت سیراب
ننماید و چشم ایمان و مغفرت را داشته باشد، مغرور و احمق خواهد بود. (معراج
السعاده ملا احمد نراقی ص213) بزرگترین
مانع معرفت و دشمن عارف نفس اوست که همواره از نفس خویش به خدای خود شکایت
می کند و به ساحت مقدس او پناه می برد. معصیت و گناه از آفات و موانع معرفت
می باشد که این گناه و معصیت بدترین زنگار برای دل انسان می باشد که سرانجام آن
کوری و حتی دشمنی است نسبت به معارف الهی و ارزشهای دینی. (جلوه
گاه عرفان شرح مناجات شعبانیه) این
موانع و آفات به دو دسته بیرونی و درونی تقسیم می شوند و شناخت موانع درونی
لازم و در اولویت شناخت قرار دارد که عبارتند از : غرور، تعصب، حسادت، ترس از
جان و موقعیت، عشق و علاقه شدید، کینه توزی و دشمنی و ... که ما در این جا به
چند مورد اشاره می کنیم: حُب دنیا "كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى
قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ " سرّ این که آنان حقایق را نمی بینند این است که جان آنان را پرده ی
گناه که همان زنگ دل است فرا گرفته، آن چه کسب کرده اند غبار و چرکی است که صفحه شفاف
دل آنها را پوشانده است." مطففین 14 محبت
دنیا سخت ترین مانع معرفت محسوب می گردد.
" اساس تمامی خطاها محبت دنیاست. " (اصول
کافی ج2 ص 130) محبت دنیا تنها مانع تهذیب
علمی انسان نیست بلکه دانش او را نیز تباه و فاسد می کند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: دنیا را رها کن که حب دنیا
چشم را کور و گوش را کر و زبان را لال و گردن ها را به زیر می آورد، در باقی مانده
ی عمرت گذشت را جبران کن و نگو فردا و پس فردا . زیرا کسانی که پیش از شما بودند
به خاطر تکیه به آرزوها و امروز و فردا کردن هلاک شده اند. (بحارالانوار
ج70 ص 75) در
واقع حب دنیا در مقابل فهم و درک و شناخت و معرفت قرار دارد. و انسان را به پست
ترین صفات حیوانی می رساند. چرا که حجابی بر روی قلب است که هیچ چیز از حقیقت را
نمی تواند پذیرا باشد. بالعکس هر قدر محبتی که از طریق معرفت در دل انسان شعله ور
شده بیشتر شود حب دنیا نیز به همان نسبت کم می شود، چرا که طبق روایات این دو،
یعنی محبت به خدا و محبت دنیا در یک دل جا
نمی گیرند. و محبت هم ایجاد نمی شود مگر با معرفت، یعنی اگر کسی را بشناسید
او را دوست خواهید داشت. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: که دو محبت در یک دل جا نمی گیرد.(غرر
الحکم ص141 ح 2513) و
محبت حاصل نمی گردد مگر با معرفت و از امام صادق علیه السلام روایت است: که
محبت فرع بر معرفت است. (بحارالانوار ج 67 ص23 باب 43) امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: شما را از دنیا پرستی می ترسانم . زیرا
منزلگاهی است برای کوچ کردن نه منزلی برای همیشه ماندن و دنیا خود را با غرور زینت
داده و با زینت می فریبد. خانه ای است که نزد خدا بی مقدار است. زیرا که حلال آن
با حرام و خوبی آن با بدی و زندگی آن با مرگ و شیرینی آن با تلخی در هم آمیخته.
خداونذ آن را برای دوستانش انتخاب نکرد و
در بخشیدن آن به دشمنانش دریغ نفرمود. خیر دنیا اندک و شر آن آماده و فراهم آمده
اش پراکنده و ملک آن غارت شده و آبادانی
آن رو به ویرانی نهاده است. چه ارزشی دارد خانه ای که پایه های آن در حال فرو
ریختن و عمر آن چون زاد و توشه پایان می پذیرد؟ و چه لذتی دارد زندگانی که چونان
مدت سفر به آخر می رسد. (نهج البلاغه خ 13 ص153) غرور و تکبر در
آیه 146 اعراف خداوند متعال غرور و تکبر را نشانه گرایش به باطل و رویگردانی از
معارف و حقایق می شمارد: " سَأَصْرِفُ عَنْ
آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِن يَرَوْاْ
كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ
يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا
ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَكَانُواْ عَنْهَا غَافِلِينَ" به زودی کسانی را که در زمین به ناحق گردنکشی و تکبر می کنند از
فهم آیاتم باز می دارم که اگر هر آیه ای را ببیند به آن ایمان نمی آورند و چون راه
هدایت را مشاهده کنند آن را رسم زندگی نمی گیرند و اگر راه گمراهی را ببینند آن را
راه روشن خود گیرند این به سبب آن است که آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل
بودند. اعراف146 و
همین طور در قرآن کسانی که به حقایق آیات دست پیدا نمی کنند به دلیل کبر و خود
بزرگ بینی بیان شده است. " إنَّ الَّذینَ
یُجادِلُونَ فِی آیاتِ اللهِ بِغَیرِ سُلطانٍ اَتاهُم إن فِی صُدُورِهِم اِلّا
کِبرٌ ما هُم بِبالِغِیهِ فَاستَعِذ بِاللهِ اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ البَصیرُ
" کسانی که در آیات خداوند بدون دلیسلی که برای آن ها آمده باشد ستیزه جویی
می کنند، در سینه هایشان فقط تکبر و غرور است و هرگز به خواسته ی خود نخواهند رسید
پس به خدا پناه بر که او شنوا و بینا است.غافر 56 امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: (به گروهی از منحرفان) میان شما و موعظه حجابی است از غرور.(نهج
البلاغه حکمت 282) حب شدید و علاقه وافر در
اکثر موارد حب شدید به هر کس یا به هر چیزی از موانع بزرگ معرفت محسوب می شود که
این یکی دیگر از موانع مهم رسیدن و پذیرش معرفت است. که در تعبیری از امام صادق علیه السلام است
فرمودند: علاقه شدید انسان به چیزی یا شخصی او را نسبت به وی کور و کر می
کند. (بحار الانوار ج65ص 717) یا
در جایی از امام صادق علیه السلام پرسیدند: چرا بعضی عاشق زن
یا چیز دیگری می شوند و تمام هستی خود را فدا می کنند؟ فرمودند: چون آن دل ها از
یاد خدا غافل شده است و خداوند محبت دیگری را در آن دلها قرار داده است. (
امالی شیخ صدوق ج1 ص531) هواپرستی " أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ
اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ
غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ" آیا می بینی کسی را که خدایش را هوای نفس خویش قرار داده و با این
که علم دارد، خدا او را گمراه نموده و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشمش پرده ی
ظلمت کشیده است. پس چه کسی بعد از خدا او را هدایت می کند آیا پند نمی گیرید. جاثیه آیه 23 از
دیدگاه قرآن هوس ریشه ی همه ی موانع
شناخت است که از این ریشه شاخه های مختلفی می روید؛ ظلم
یکی از این شاخه ها ست، کفر شاخه ای دیگر و فسق شاخه ی دیگر هوس است. هوس
طوفانی است که وزش آن غبارهایی تولید می کند به رنگ ظلم، کفر، فسق،... و با نشستن
این غبارها بر آینه فکر و ذهن این آینه زنگار می گیرد و انسان از شناخت حقایق عقلی
و قلبی محروم می گردد. چنین
کسی از آن جهت که هوس او را به ستم وادار می کند، ظالم است و از آن رو که به پنهان
کردن حقیقت وادارش می سازد، کافر است؛ و به سبب اینکه از مرز اعتدال خارجش می کند،
مُصرف است؛ و چون از راه تکامل منحرفش می نماید، فاسق است. همه ی این اوصاف بیانگر
باطن آلوده ی فردی است که معرفت ندارد. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: آفت عقل آدمی هواپرستی است.(غرر
الحکم و درر الکلم) معرفت
یک سری موانع بیرونی نیز دارد که می توان دیدگاه و نظریات غلطی که به انسان
در طول زندگی او خورانده می شود و حق و باطل را با هم مخلوط کرده و به عنوان حق
واقعی نشان می دهند محسوب کرد، اگر عقاید متضاد و بی ثبات دانشمندان جهان درمورد
حقایق هستی و راه سعادت و تکامل را در طول تاریخ دقیقا مورد بررسی قرار دهیم به
روشنی به عمق سخن امام عَلیهِ السَّلام خواهیم رسید که اگر کمک فکری الهی نباشد
انسان نمی تواند به شناختی ثابت دست یابد و با تأمل در این سخن پی می بریم که چرا
اسلام دستور می دهد انسان مسلمان باید حداقل 17 بار در هر شبانه روز در برابر خدا
بیاستد و بگوید " اهدنا الصراط المستقیم "؟
زیرا اگر امداد های غیبی و کمک های فکری خداوند نباشد، انسان نه می تواند راه
راست و درست زندگی را بیابد و نه می تواند در آن حرکت کند. این
جاست که می بینیم آنان که دیده ی عقلشان از انوار هدایت الهی مدد گرفته و از چراغ
های وحی و امام و بصیرت روشنایی گرفته، بدون اینکه از تحصیلات بالایی برخوردار
باشند راه تکامل انسان را چنان دقیق و درست یافته اند و به تفسیر صحیح و عمیق هستی
رسیده اند که بزرگترین دانشمندان و فیلسوفان بی بهره از این انوار به آن نرسیده
اند. درحالی که افرادی که از انوار هدایت الهی مدد گرفته اند هفت شهر عشق را گشته
اند و به قله ی کمال رسیده اند و در جوار حضرت حق قرار گرفته اند و خداوند در قرآن
کریم درباره ی آنان چنین می فرماید: " فِي مَقْعَدِ
صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ " در مقام و منزلتى راستين، نزد فرمانرواى
توانا هستند. قمر 55 از
دیگر مسائل مهمی که در آسیب های معرفت مورد بررسی می توان قرار داد این است که
زمان و دوران خود را به خوبی بشناسیم یعنی قدرت تشخیص حق از باطل را پیدا کنیم چرا
که افراد سود جوی بسیاری در کمین دینداری ما هستند و این از آفات بیرونی معرفت
است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام در خطبه ای در محلی به نام ذی قار می فرمایند:
بدانید که هرگز مسیر رشد و هدایت را نخواهید شناخت مگر آن که کسی را که آن را ترک
کرده بشناسید و پیمان قرآن را ادا نخواهید کرد مگر آن که کسی را که پیمان شکنی
کرده بشناسید . هرگز به قرآن متمسک نخواهید شد، مگر آن که کسی را که آن را کنار
گذاشته بشناسید. هرگز راه تقوا را نخواهید شناخت، مگر آن که کسی را که از مسیر
تقوا تجاوز کرده بشناسید. سپس هرگاه چنین معرفتی پیدا کردید بدعت ها و تحمیل نموده
ها را خواهید شناخت و تهمت ها و افتراهایی را که به خدا و رسولش بسته اند ...
خواهید دید و مشاهده خواهید کرد که خدا چگونه اهل بینش را هدایت کرده است. (اصول
کافی ج8 ص 390) در
مجموع می توان به حدیثی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام پرداخت
که تمامی موانع فهم و درک و معرفت انسان را بیان نموده و به گونه ای از این افراد
شکایت کرده اند: بدان
که در این جا ( اشاره به سینه مبارک نمودند) دانش فراوانی انباشته است، ای کاش
کسانی را می یافتم که می توانستند آن را بیاموزند. آری تیز هوشانی می یابم اما
مورد اعتماد نمی باشند، دین را وسیله دنیا قرار داده، و با نعمت های خدا بر بندگان
و با برهان های الهی بر دوستان خدا فخر می فروشند یا گروهی که تسلیم حاملان حق می
باشند اما ژرف اندیشی لازم را در شناخت حقیقت ندارند که با اولین شبهه ای شک و
تردید در دلشان ریشه می زند، پس نه آنها و نه اینها، سزوار آموختن دانش های فراوان
من نمی باشند. یا فرد دیگری که سخت در پی لذت بوده و اختیار خود را به شهوت داده
است یا آن که در ثروت اندوزی حرص می ورزد، هیچ کدام از اینان نمی توانند از دین
پاسداری کنند و بیشتر به چهارپایان چرنده شباهت دارند و چنین است که دانش با مرگِ
دارندگان دانش می میرد. (نهج البلاغه، حکمت 139) بنابراین
جز با آفت زدایی دل از محبت غیرخدا معرفت حاصل نمی شود انسان عاشق کمال مطلق نمی
گردد. از این رو مسأله اصلی این است که پاک سازی دل از محبت دنیا کار ساده ای نیست
چگونه می توان دل را از علاقه به این دنیا پاک سازی کرد؟ از
نظر جناب شیخ رجبعلی خیاط آن چه می تواند دل را آفت زدایی کند. با آن چه می تواند
او را به حقیقت توحید برساند یکی است. حضور دائم در محضر حق تعالی، توسل به اهل
بیت علیه السلام، گدایی شبها و احسان به خلق. با احساس حضور دائم در محضر حق
تعالی انسان از اسارت نفس و شیطان آزاد می شود و با این آزادی انواع بیماری های
جان درمان می گردد. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: یاد خدا مایه ی راندن شیطان
است، یاد خدا داروی بیماری جان ماست، ای که نامش داروست و یادش شفا. (میزان
الحکمه 4/1850)
|