منوی اصلی
Skip Navigation Links

تازه ترین ارسال ها
* چگونه روزه ی خود را به امضای امام زمان برسانیم؟

* حجت زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف و ماه رمضان

* ولادت باسعادت منجی عالم بشریت مهدی فاطمه علیها سلام

شروع امامت حضرت حجت بن الحسن العسگری علیه السلام

دیوارهای فاصله را برداریم، تا بهار، زودتر برسد ! "ربیع" مجال و انگیزه ای دیگر برای عاشقانه ماندن است؛ بهار ربیع در بهار امامت صاحب الامر، کان رحمت، امین الرحمن، ارکان توحید، کمال حُسن، وارث حَسن، مهدی الاُمم، برگزیده و مقرب حق ساکن برکت خدا، حافظ سرّ خدا، حامل کتاب خدا، چراغ تابان شب های تار، حضرت بقیّة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشّریف که به برکت وجود او، همگان را آفرید. اگر او نبود، هیچ کس نبود و هیچ چیز در دنیا، قرار نمی یافت. و ما باید در ربیع، بهاری شویم. دست ها را برآریم و دل به موعود عجل الله تعالی فرجه الشّریف بسپاریم؛ که بیعت حضرتش بر گردن ماست این شیوه بندگان است به اربابان! بیعت با خورشید، بیعت با بیداری است؛ اما چرا سکوت کرده ایم، چرا نشسته ایم؟ چرا عهدمان را گسسته ایم؟ دست های سبز و مهربان خورشید، از پشت ابرها، ما را به سوی خود فرامی خواند!

پیمانمان را در سالروز شکفتن امامتش و غدیر انتظار، با دلی همرنگ دست در دست یکدیگر به محضر آن خورشید عالم تاب ارائه می کنیم. پنجره ها را می گشاییم. زنگ ها را می نوازیم و ایمان می آوریم که اگر خویشتن خویش را بیاراییم، خورشید پنهان، ظاهر خواهد گشت؛ پس ربیع، مجالی نو برای شکفتنی راستین است برای امام و ولی نعمت خود؛ مجالی برای برداشتن حجاب ها و کوتاه کردن دیوارهای فاصله... چرا که بهار حقیقی نزدیک است...

 شیخ مفید رحمه الله فرمود: حضور آشکار آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشّریف  مانع دارد و مانع، ما هستیم!

السلام علیک یا ربیع الانام و نضره الایام. سلام بر تو ای بهار جان ها و شادابی و نشاط روزگاران!

مسأله خلافت و امامت اصل دین اسلام ناب محمدی است چرا که توحید، نبوت، معاد و احکام الهی در سایه ی آن عملی می شود و به بار می نشیند و این مقام تنها بر اساس لياقت و شايستگی حجج الهی به آنها اعطا شده است. چرا که خلیفه خداوند از نور خداست و نور خداوند نامحدود است و حجج الهی وجودشان برگرفته از نور الهی است، این مقام را از بدو آفرینش دارا بوده و به مرور آن را بدست نیاورده است.  پس تفاوتی نمی کند این حجت 5 یا 30 سال از عمر شریفش گذشته باشد که به مقام امامت نایل شود.

جابر عبدالله انصاری گوید: وارد مسجد کوفه شدم و امیرالمومنان با انگشتش می نگاشت و لبخند می زد. عرض کردم ای امیرالمومنین چه چیز شما را به خنده آورده است؟ فرمودند: در شگفتم از کسی که این آیه را می خواند و حق معرفت وشناخت آن را نمی داند. عرض کردم: کدام آیه؟ فرمودند: اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ . خدا نور آسمانها و زمين است مثل نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى و آن چراغ در شيشه‏اى است آن شيشه گويى اخترى درخشان است كه از درخت‏ خجسته زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى افروخته مى‏شود نزديك است كه روغنش هر چند بدان آتشى نرسيده باشد روشنى بخشد روشنى بر روى روشنى است‏ خدا هر كه را بخواهد با نور خويش هدايت مى‏كند و اين مثل ها را خدا براى مردم مى‏زند و خدا به هر چيزى داناست. نور 35

مشکاه : محمد است. فیها مصیاح من مصباح : من هستم. من زجاجه: حسن و حسین هستند. کانها کوکب دریّ: علی بن الحسین است. یوقد من شجره مبارکه: محمد بن علی می باشد. زیتونه: جعفر بن محمد است. لاشرقیه: موسی بن جعفر است. ولاغربیه: علی بن موسی الرضاست. یکاد زیتها: محمد بن علی است.و لو لم تمسه نار: علی بن محمد است.و نور علی نور: حسن بن علی است.یهدی الله لنوره من یشا: حضرت مهدی است.(تفسیر برهان ج 4 ص 72 ح 17)

سراج المنیر امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمودند: ... آگاه باشید که خاندان نیکوکار و پاکدامن و اصیل من در دوران کودکی از همه صبورتر و هنگام بزرگسالی از همه داناترند و علم ما اهل بیت از طرف خداست و به حکم خدا حکم می کنیم و از گفتار و سخنان راست بهره مند شده ایم، پس اکنون اگر از ما پیروی کنید از بینش ما نتیجۀ خواهید برد و اگر از ما پیروی نکنید خدا شما را به دست ما هلاک می کند. پرچم حق با ماست و کسی که زیر پرچم ما برود به حق می رسد و نجات پیدا می کند و کسی که خود داری کند گرفتار می شود. ( الارشاد، شیخ مفید ص267)

پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در سال سوم هجرت بعد از دعوت خويشان خود به اسلام، مولا امیرالمومنین علی علیه‏السّلام را كه در نوجوانی بسر می برد به خلافت و وصايت منصوب كرد و به قوم خود دستور داد كه از او اطاعت كنند. هم‌چنين در واقعه مباهله با نصارای نجران، آن حضرت امام حسن و امام حسين علیه‏السّلام  را در حالی كه كودك بودند به همراه خويش برد. شيخ مفيد در اين‏باره می‏نويسد: پيامبر همراه حسنين در حالی كه طفل بودند با نصارا مباهله كرد. بعد از آن، اين امر هيچ‌گاه سابقه نداشت.

خداوند در مورد اعطای مقام نبوت در کودک در قرآن کریم این گونه می فرماید:"يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا" اى يحيى كتاب [خدا] را به جد و جهد بگير و از كودكى به او نبوت داديم. مریم 12

هم چنين خداوند در همان سوره با اشاره به سخن گفتن حضرت عيسی در گهواره، نبوت او را تأييد می‏كند.

فخر رازی در تفسير خود درباره حكمی كه خداوند به حضرت يحيی داد می‏گويد: «مراد حكم، همان نبوت است؛ زيرا خداوند عقل او را در كودكی محكم و كامل كرد و به او وحی فرستاد و اين بدان جهت است كه خداوند، حضرت يحيی و عيسی را در كودكی به رسالت مبعوث كرد.

چرا كودك امام باشد؛ چه ضرورتی دارد كه امام، كودك باشد؟ اين امر برای آن است كه بدانيم، امامت، از سوی خداست؛ چرا كه اگر امامان تنها در بزرگسالی به مقامت امامت می‏رسيدند ممكن بود تصور شود مقامات و كمالات آنان، اكتسابی است؛ اما با امامت كودك چنين گمانی برده نمی‏شود، اگر طفلی، به فضيلت امامت رسيد، بدون شك در می‏يابيم كه او از سوی خداوند متعال به چنين مقامی رسيده است.

از سوی ديگر، اين امر برای آن است كه بدانيم مقام و منزلت، بر اساس لياقت است نه بزرگی سن، چنان‌كه در تاريخ زندگی پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم آورده‏اند كه ايشان فرماندهی سپاه خود را به اُسامه بن زيد كه جوانی 19 ساله بود واگذار كردند در حالی كه عده‏ای از صحابه به بركناری او معتقد بودند، پيامبر به‌ دليل لياقت او، به فرماندهی‏اش اصرار داشت.

امامت، يعنی نايب پيامبر بودن و پذيرش رياست بر تمام اشيا و موجود؛ که نمی توان آن را از راه رنج، رياضت، عبادت و تحصيل در تمام عمر به دست آورد که این بیان نشانگر جنبه ی عنایتی این مقام است و عنایت هم تنها از جانب خداوند صورت می گیرد و هیچ مخلوقی قادر به تشخیص و شناسایی این شایستگی در مخلوق دیگر نیست. پس تعيين امام فقط از جانب خداوند عزوجل است كه هر كه را خواست تربيت كند، حكمت بياموزد و قابل رياست و امامت نماید.

امام سجاد علیه‏السّلام فرمودند: جز معصوم احدی شایسته ی امامت و رهبری نیست و چون عصمت، یک نشان ظاهری نیست که همگان آن را بشناسند، باید امام از طرف خدا تعیین و اعلام شده باشد.(معانی الاخبار ص132)

از اين رو چه مانعی دارد كه خداوند اين دوران را بر حجت خود كوتاه سازد و به حضرت مهدی علیه‏السّلام در كودكی حكمت و امامت عنايت فرمايد. اين وقايع و شواهد بسيار ديگر تاريخی و دلایل عقلی دیگر امامت حضرت ولی‌عصر علیه‏السّلام را در سن كودكی تأييد می‏كند و این اختلاف در مورد جانشین حضرت امام حسن عسگری علیه‏السّلام را برطرف می سازد.

علی بن مهزیار گوید: امام هادی علیه‏السّلام به امامت امام حسن عسگری علیه‏السّلام درحالی که آن حضرت هفت ساله بود

 تصریح فرمود. من عرض کردم: مولای من! آیا می شود که پسری هفت ساله امام شود؟ فرمود: آری، و می شود که پسری پنج ساله(حضرت ولی عصر علیه‏السّلام ) امام باشد.(اثبات الهداة ج3ص579)

امام حسن عسگری علیه‏السّلام فرمودند: گویا با چشم خود می بینم که بعد از من درمورد جانشینم به اختلاف افتاده اید. آگاه باش! که هرکس به همه ی امامان بعد از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم  اعتراف کند ولی پسرم مهدی را انکار نماید، همانند کسی است که به همه ی پیامبران اعتراف نموده و رسالت پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم  را انکار نماید، زیرا که اطاعت آخرِ ما اطاعت اول ماست و انکار آخر ما، انکار اول ماست.(بحارالانوار ج51ص160)

و ماجرای شهادت جانسوز امام حسن عسگری علیه‏السّلام و دفن آن حضرت بیانگر این حقانیت است. که حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشّریف با بیان شیوای خود به آن اشاره نموده اند و خود را سزاوار این مقام دانسته اند، که غیر از ایشان بعد از پدر بزرگوار خود هیچ شخصی شایستگی مقام امامت را ندارد.

ابوالادیان می گوید: چون بدن امام عسگری علیه‏السّلام را کفن کرده و آماده ی نماز گزاری بود، خادمی آمد و جعفر را دعوت کرد که بر بدن برادر خویش نماز بخواند. چون بر نماز ایستاد، طفلی گندم گون، پیچیده موی و گشاده دندانی همانند پاره ی ماه بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و فرمود: ای عمو! بیاست که من به نماز سزاوار ترم.

رنگ جعفر دگرگون شد و عقب رفت. سپس آن طفل پیش آمد و بر پدر نماز گزارد و آن جناب را در جوار امام هادی علیه‏السّلام  دفن نمود چرا که طبق روایات، بر امام معصوم جز امام معصوم نماز نمی خواند و جنازه ی امام معصوم را جز امام معصوم دفن نمی کند. (منتهی الامال شیخ عباس قمی با تلخیص و تغییر اندک، بحارالانوا ج52ص67، ینابیع المودّة ج3ص124)

احمدبن اسحاق می گوید: به محضر امام حسن عسگری علیه‏السّلام مشرف شدم که از جانشین وی و امام بعد از او بپرسم. پیش از آن که من سؤالم را آغاز کنم امام علیه‏السّلام فرمود: ای احمد بن اسحق! خدای تبارک و تعالی از روزی که آدم را آفرید تا روزی که قیامت برپا شود، زمین را از حجت خالی نگذاشته و نخواهد گذاشت بلکه همواره حجت خدا، روی زمین خواهد بود که خداوند به وسیله ی او بلا ها را از ساکنان زمین دفع می کند و به برکت او باران می فرستد و به خاطر او برکات زمین را خارج می سازد.

احمدبن اسحق می گوید: گفتم پس امام بعد از شما کیست و چه کسی جانشین شما ست؟ امام علیه‏السّلام شتابان از جای برخاست و داخل خانه شد، کودکی را با خود آورد که چهره اش چون ماه شب چهارده می درخشید و تقریبا سه سال به نظر می رسید. آن گاه خطاب به من فرمود: ای احمد بن اسحق! اگر منزلت تو پیش خداوند و حجت های او نبود، پسرم را به تو نشان نمی دادم. عرض کردم: آیا علامتی هست که بیشتر مطمئن شوم و دلم آرام گیرد؟ پس ناگهان حجت خدا با زبان فصیح فرمود: من تنها بازمانده ی خدا در روی زمین هستم، از دشمنان خداوند انتقام می گیرم و تو ای احمدبن اسحق! پس از دیدن دیگر نشانه ای نپرس، آن گاه امام حسن عسگری علیه‏السّلام فرمود: ای احمدبن اسحق! این امری از اوامر خداست و سرّی ز اسرار خدا و غیبی از مغیّبات اوست. آن چه به تو ارزانی داشتیم اخذ کن و پوشیده دار و از شکرگزاران باش تا فردای قیامت در مقامات علّیین با ما باشی.(کشف الغمّة ج3ص316، اعلام الوری ص413، الزام النواصب ص69)




آرشیو مطالب
Skip Navigation Links

دلنوشته ها
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد

تصاویر سایت
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد