منوی اصلی
Skip Navigation Links

تازه ترین ارسال ها
* چگونه روزه ی خود را به امضای امام زمان برسانیم؟

* حجت زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف و ماه رمضان

* ولادت باسعادت منجی عالم بشریت مهدی فاطمه علیها سلام

آيا حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف قرآن جديد ، سنت جديد و دين جديد مي‌آورد؟

رواياتي از ائمه اطهار عَلیهِم السَّلام نقل شده است که خبر از ظهور حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف با کتاب جديد، سنت جديد و دين مي‌دهند که عده‌اي از وهابيان نيز با توجه به دشمني‌شان با شيعه، شروع به شبهه افکنی مي‌کنند که مهديِ شيعيان، کتاب جديد و سنت جديد در مقابل قرآن و سنت پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم مي‌آورد! و با اين کتابش مردم را گمراه مي‌کند! بخاطر همين ابتدا چند نمونه از اين روايات را نقل کرده و بعد به پاسخ اين شبهه مي‌پردازيم:

امام باقر عَلیهِ السَّلام فرمودند: قیام کننده عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف زمانی که قيام کند، امرى نو و کتابى نو و قضاوتى نو خواهد داشت.(النعماني ،محمد بن إبراهيم ،متوفاي 380،‌ كتاب الغيبة، ص 264، تحقيق : فارس حسون كريم، قم ناشر : أنوار الهدى ، سال چاپ : 1422، چاپ : الأولى)

ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: پدرم [امام باقر عَلیهِ السَّلام] به من فرمودند: ناگزير آتشى از ناحيه ی آذربايجان زبانه خواهد كشيد كه هيچ چيز در مقابلش نتواند ايستاد، چون چنين شود خانه نشين باشيد [بى‏طرف بمانيد] و تا آنگاه كه ما در خانه نشسته ايم شما نيز خانه نشين باشيد و چون كسى كه از طرف ما فعّاليت خود را آغاز كرد به سوى او بشتابيد اگر چه با راه رفتن با دست و زانو باشد به خدا سوگند گوئى هم اكنون به او مى نگرم كه ميان ركن و مقام به فرمانى جديد از مردم بيعت مى‏گيرد، فرمانى كه بر عرب سخت گران است، و [پدرم] فرمودند: واى بر سركشان عرب از شرّى كه روى نموده است.(النعماني ،محمد بن إبراهيم ،(متوفاي 380)،‌ كتاب الغيبة، ص 200، تحقيق : فارس حسون كريم، قم ناشر : أنوار الهدى ، سال چاپ : 1422، چاپ : الأولى)

پاسخ:

·         ابتدا به صورت اجمال بايد بگوييم:

طبق روايات نقل شده، شکي نيست که حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف به همان قرآني عمل خواهد کرد که بر جدش رسول خدا صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم نازل شده است و سنت پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم و دين اسلام را اجرا خواهد کرد و اگر در برخي روايات نقل شده است که حضرت کتاب جديد، سنت جديد و دين و يا امر  جديد مي‌آورد، اين بدين معنا نيست که قرآني در مقابل قرآن نازل شده بر پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم مي‌آورد و يا سنتي و ديني بر خلاف سنت و دين پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم مي آورد،  بلکه مراد، تجديد احکام، اجراي حدود تعطيل شده کتاب الهي، اصلاح و راي و افکار نادرست مردم، و زدودن فرسودگي و کهنگي از قرآني و سنت و اسلام است که فقط نقش آن باقي مانده است. اما چون اين ها براي مردم تازگي دارد، فکر مي‌کنند قرآن جديد و يا سنت جديد و دين جديد است.

·         اما به صورت تفصيلي بايد بگوييم:

حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف به همان قرآن نازل شده و سنت پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم عمل مي‌کند؛

در روايات فراوان اهل سنت و شيعه، بر اين مطلب تأکيد شده است که در عصر ظهور، حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف قرآن و سنت را معيار اجراي احکام قرار خواهد داد. در اين روايات با تعابير متفاوتي همچون احياء قرآن، عمل به قرآن، دعوت به قرآن و قضاوت بر اساس قرآن، به اين نکته اشاره شده است لذا امام مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف به هيچ عنوان در صدد کنار زدن قرآن کريم و جايگزين کردن کتاب ديگري به جاي آن نيستند پاره اي از روايات ياد شده از اين قرارند:

منابع شيعه:

1.       امام صادق عَلیهِ السَّلام فرمودند: از امير المؤمنين علی عَلیهِ السَّلام پرسيدند معنى گفتار حضرت رسول صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم كه فرموده: " انّى مخلّف فيكم الثقلين كتاب اللَّه و عترتى " چيست؟ و عترت چه كسانى هستند؟ حضرت فرمود: مقصود از عترت، من و حسنين و نه نفر از اولاد حسين هستيم، نفر نهمى مهدى و قیام کننده ی  عترت است، اينان از قرآن جدا نخواهند شد تا آنگاه كه در كنار حوض خدمت پيغمبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم برسند.(الصدوق، محمد بن علي (متوفاي381هـ)، عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص60، مؤسسة الأعلمي ـ بيروت)

اين روايت ثابت مي‌كند كه اهل بيت عَلیهِم السَّلام از قرآن كريم جدا نمي‌شوند.

2.       سليم بن قيس هلالى از امير المؤمنين عَلیهِ السَّلام نقل كرده است كه آن حضرت فرمودند: به درستى كه خداى تبارك و تعالى‏ ما را پاكيزه و معصوم گردانيد، و ما را گواه بر خلق خود و حجت در زمين قرار داد، ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داد، نه ما از قرآن جدا شويم و نه او از ما جدا مى‌شود.(الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاى381هـ)، كمال الدين و تمام النعمة، ص240، تحقيق: علي اكبر الغفاري، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي (التابعة) لجماعة المدرسين ـ قم، 1405هـ)

همچنان که ملاحظه نموديد، حضرت علي عَلیهِ السَّلام در روايت فوق بيان نمودند که اهل بيت عَلیهِم السَّلام (که امام زمان عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف يکي از مصاديق آن مي باشند) همواره همراه قرآن هستند و هرگز از آن جدا نمي‌شوند.

3.      احمد بن عمر مى‏گويد امام باقر عَلیهِ السَّلام در پاسخ مردى كه به آن حضرت گفت: شما خاندان رحمت هستيد كه خداى تبارك و تعالى شما را مخصوص و ويژه آن گردانيده،  فرمودند: ما اين چنين هستيم، و خداى را سپاسگزاريم. ما هيچ كسی را در گمراهى نيفكنديم و از راه راست بيرون نبرديم. همانا دنيا به پايان نرسد تا آنكه خداوند عزّوجل مردى از خاندان ما اهل بيت را [بر می انگیزد] كه به كتاب خدا عمل كند و در ميان شما عمل زشتي نمي‌بيند مگر آنكه انکارش مي‌کند.(الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الكافي، ج 8 ص 396،ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش)

4.      جابر از امام باقر عَلیهِ السَّلام روايت مي‌كند كه فرمودند: علم به كتاب خداى تعالى و سنّت پيامبرش در قلب مهدى ما مي رويد و نشو و نما مي كند همچنان كه نباتات به بهترين وجه نشو و نما مي کند.(الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاى381هـ)، كمال الدين و تمام النعمة،ص 653، تحقيق: علي اكبر الغفاري، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ( التابعة ) لجماعة المدرسين ـ قم، 1405هـ)

5.      حمران بن أعين از امام باقر عَلیهِ السَّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمودند: مردى از ما خاندان در هر سالى دو نوبت به شما بخشش خواهد كرد و در هر ماه دو نوبت به شما عطا خواهد نمود، در دوران او شما از حكمت برخوردار مى‏شويد تا آنجا كه يك زن در خانه خود بر اساس كتاب خداى تعالى و روش پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله به انجام تكاليف شرعى خود پردازد.(النعماني، محمد بن إبراهيم متوفاي 380، كتاب الغيبة، ص 245، تحقيق : فارس حسون كريم، چاپ : الأولى، سال چاپ : 1422، چاپخانه : مهر – قم، ناشر : أنوار الهدى؛  المجلسي، محمد باقر (متوفاى 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 52 ص 352.،تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403هـ - 1983م.)

در این روايات چنین بيان شده است که در زمان ظهور زنان نيز طبق کتاب خدا و سنت رسول خدا صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم در خانه هايشان حکم مي کنند . اين نشان از اين دارد که در زمان امام مهدي عَلیهِ السَّلام، احکام طبق قرآنِ نازل شده و سنت پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم جاري مي‌شود.

6.      رسول اکرم صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم فرمودند: آن حضرت [امام زمان عَلیهِ السَّلام] مردى است از من، اسمش همچون اسم من بوده و خدا امر من را در او حفظ و نگاه مى‏دارد، به سنّت من عمل كرده و زمين را پر از عدل و داد و نور نموده بعد از آن كه از ظلم و ستم و زشتى‏ها پر شده باشد.(الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاى381هـ)، علل الشرائع ، ج 1 ص 161تحقيق : السيد محمد صادق بحر العلوم، ناشر: المكتبة الحيدرية ـ النجف ، 1385هـ ـ 1966م)

طبق اين روايات که داراي تعدد طرق نيز هستند، قرآني که در زمان حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف مورد عمل قرار مي‌گيرد، همان قرآني است که بر پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم نازل شده است و به همان سنت پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم عمل مي‌کند.

منابع اهل سنت:

در روايات معتبر اهل سنت نيز نقل شده است که جضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف بعد از ظهور طبق سنت پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم با مردم رفتار مي‌کند و دين اسلام را در زمين پياده مي‌کند؛

·         ابویعلی می گوید: مردي از قريش از اهل مدينه  اموال را بين مردم تقسيم مي کند و در ميان مردم به سنت پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم رفتار مي کند و اسلام را به طور کامل در روي زمين پياده مي کند.(أبو يعلي الموصلي التميمي، أحمد بن علي بن المثني (متوفاى307 هـ)، مسند أبي يعلي، ج 12   ص 369 تحقيق: حسين سليم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولى، 1404 هـ – 1984م)

ابن ماجه نيز اين روايت را با اندکي اختلاف نقل کرده است: در ميان مردم به سنت پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم رفتار مي کند و اسلام را به طور کامل در روي زمين پياده مي کند.(السجستاني الأزدي،  ابوداود سليمان بن الأشعث (متوفاى 275هـ)، سنن أبي داود، ج 4   ص 107 تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر)

ابن  قيم و ابن حجر نیز اين روايت را نقل کرده اند.(الزرعي الدمشقي الحنبلي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أبي بكر أيوب (مشهور به ابن القيم الجوزية ) (متوفاى751هـ)، المنار المنيف في الصحيح والضعيف ، ج 1   ص 145 تحقيق : عبد الفتاح أبو غدة ، ناشر : مكتب المطبوعات الإسلامية – حلب، الطبعة : الثانية ، 1403هـ؛ الهيثمي، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر (متوفاى973هـ)، الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2   ص 476 تحقيق عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م)

شارحين اين روايات نيز اشاره کرده‌اند که اين شخص، مهدي عَلیهِ السَّلام مي باشد که طبق شريعت  صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم عمل مي‌کند.

ملا علي قاري در اين خصوص گويد: مهدي در بين مردم به شريعت پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم عمل مي کند.(ملا علي القاري، نور الدين أبو الحسن علي بن سلطان محمد الهروي (متوفاى1014هـ)، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج 10   ص 94 تحقيق: جمال عيتاني، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2001م)

عظيم آبادي نيز قريب به اين تعبير را ذکر کرده و می گوید: مهدي در بين مردم به سنت عمل مي کند يعني اينکه مردم را عمل به روايات و پيروان آن مي گرداند.(العظيم آبادي، محمد شمس الحق (متوفاى1329هـ)، عون المعبود شرح سنن أبي داوود، ج 11   ص 255 ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الثانية، 1995م)

·         طبراني روايتي را چنين نقل مي کند: مردي از امت من خروج مي کند که به سنت من سخن مي گويد.(الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاى360هـ)، المعجم الأوسط، ج 2 ص 15  تحقيق: طارق بن عوض الله بن محمد،‏عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني، ناشر: دار الحرمين - القاهرة – 1415هـ)

بنابراين وقتي مهدي موعود عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف ظهور کند، به همان قرآن نازل شده بر پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم و به سنّت ايشان در بين مردم عمل خواهد کرد و دين اسلام را آشکار مي کند.

مراد، تجديد احکام تعطيل شده قرآن و سنت و اسلام است؛

پيرايه هائى كه در طول تاريخ اسلام توسط حکام جور، فاسق و نالايق و ديگران به اسلام بسته شده است، دين مبين اسلام را طورى نشان داده است كه اگر حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف بخواهد آن ها را از اسلام دور كند و حقيقت قرآن و اسلام را آشكار سازد، مردم گمان خواهند کرد که حضرت، يك قرآن و اسلام جديدى را آورده است؛ در صورتي که حضرت برنامه هاي همان اسلامي را به اجرا مي گذارد که جدش رسول خدا صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم آن را از طريق وحي آورده بود. همچنانکه در روايات نيز به اين امر اشاره شده است.

در دعاها و روايات مربوط به امام زمان عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف، امام به عنوان تجديد کننده ی احکام تعطيل شده قرآن که مردم به آن عمل نمي‌کنند، معرفي شده است که در اين صورت مراد از کتاب جديد يعني زنده کردن احکام قرآن است. همچنين بيان شده است که حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف  فرسودگي را از اسلام بر طرف کرده و اسلام را زنده و آشکار مي کند.

در دعايی معروف و معتبر به نام دعای عهد که ابن المشهدي نيز آن را  نقل کرده است، به اين مسئله چنين اشاره شده است:

" واجعله مفزعا للمظلوم من عبادك ، وناصرا لمن لا يجد ناصرا غيرك ، و مجدّدا لما عطل من احكام كتابك ، و مشيدا لما ورد من اعلام دينك و سنن نبيك صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم، واجعله اللهم ممن حصنته من بأس المعتدين " پروردگارا! او را پناه بندگان ستمديده ات و ياور مردمى كه جز تو ياورى ندارند قرار ده! او را بفرست تا احكام تعطيل شده كتابت (قرآن) را تجديد و آثار دينت و سنت هاى پيغمبرت را محكم كند و او را از خطر وجود دشمنان، در پرتو لطف خود نگاهدار!(المشهدي الحائري، الشيخ أبو عبد الله محمد بن جعفر بن علي (متوفاى610هـ)، المزار،- ص 665 ، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة : الأولى ، رمضان المبارك 1419هـ؛ الكفعمي، متوفاي( 905 ) المصباح  552، بيروت، ناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ : الثالثة، سال چاپ : 1403 - 1983م؛ بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏53 ؛ ص327)

همچنين در روايتي از پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم در اين خصوص چنين آمده است: دوازدهمين فرزندم از نظرها پنهان مى گردد و ديده نمى شود و زمانى بر پيروان من خواهد آمد که از اسلام جز نام و از قرآن جز نقشى باقى نماند. در اين هنگام خداوند بزرگ به او (مهدي عَلیهِ السَّلام) اجازه مى‏ دهد و اسلام را با او آشکار و تجديد مى‏کند.(الخزاز القمي الرازي ، أبي القاسم علي بن محمد بن علي، كفاية الأثر في النص على الأئمة الاثني عشر ، ص15، تحقيق: السيد عبد اللطيف الحسيني الكوه كمري الخوئي، ناشر: انتشارات ـ قم، 140هـ)

و در دعاي که از امام زمان عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف نيز نقل شده است، چنين آمده: خدايا دين محو شده ی خودت را بوسيله ی امام مهدي عَلیهِ السَّلام تجديد كن و احکام کتابت را که‏ تغيير پيدا کرده است، بوسيله ی ايشان احياء کن و احکام تغيير يافته ات را بوسيله ی ايشان آشکار كن تا دين تو به حالت نخست بازگردد  در حالى به دست او ، دين، با طراوت،  جديد و صحيح و عارى از كژى و بدعت باشد.(الطوسي، الشيخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علي بن الحسن ، مصباح المتهجد، ص 408 ، بيروت، مؤسسة فقه الشيعة - لبنان چاپ  الأولى ، سال چاپ : 1411 - 1991 م)

شيخ طوسي در جاي ديگر از امام رضا عَلیهِ السَّلام چنين نقل مي کند: خدايا بلادهايت را از وجود آلوده آنان (کفار، جبارين،ملحدين) پاك كن، و با محو ايشان بندگانت را تشفي بده، و مؤمنان را به وجود آن حضرت عزيز گردان، و روش هاى رسولان و احكام كهنه ی پيامبران را به او زنده كن، و به وسيله ی او آنچه را از دينت محو شده و از قانونت تغيير يافته، تجديد فرما، تا دينت را به وجود او بازگردانى، و بر دو دست او جديد و تازه و خالص و صحيح نمايى كه كجى در آن ديده نشود و بدعت و پيرايه اى همراهش نباشد، تا اينكه با عدالتش تاريكي هاى‏ نابرابرى را روشن كنى.(الطوسي، الشيخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علي بن الحسن ، مصباح المتهجد، ص 410، بيروت، مؤسسة فقه الشيعة - لبنان چاپ  الأولى ، سال چاپ : 1411 - 1991 م)

در دعايي که در غيبت امام عصر عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف خوانده مي شود که شيخ صدوق نيز آن را نقل مي‌کند، چنين آمده است:

" وَتُطَهِّرَ مِنْهُمْ بِلَادَكَ وَ اشْفِ مِنْهُمْ صُدُورَ عِبَادِكَ وَ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَى مِنْ دِينِكَ‏ وأَصْلِحْ‏ بِهِ‏ مَا بُدِّلَ‏ مِنْ‏ حُكْمِكَ‏ وَ غَيِّرْ مِنْ سُنَّتِكَ حَتَّى يَعُودَ دِينُكَ بِه‏ " شهرهاي خود را از وجود (جباران و کافران) پاك کن و سينه ی بندگانت را تشفّى ده و دين محو شده ی خودت را به دست حضرت عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف تجديد كن و احكام‏ تبديل شده و سنت تغيير يافته ی خود را با و جود او اصلاح كن تا دين تو بر برگردد.(الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاى381هـ)، كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2 ؛ ص514، تحقيق: علي اكبر الغفاري، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ( التابعة ) لجماعة المدرسين ـ قم، 1405هـ)

در زيارتنامه ی امام حسن عسگري عَلیهِ السَّلام نيز به اين امر اشاره شده است که فرزند آن حضرت با زدودن فرسودگي از اسلام در حقيقت اسلام ناب را تجديد مي کند و پرده از کهنگي قرآن بر مي‌دارد؛

علامه مجلسي از سيد بن طاووس در اين خصوص چنين نقل مي کند:

" السلام عليك يا أبا الإمام المنتظَر ، الظاهرة للعاقل حجته ، والثابتة في اليقين معرفته المحتجب عن أعين الظالمين ، والمغيب عن دولة الفاسقين ، والمعيد ربنا به الاسلام جديدا بعد الانطماس ، والقرآن غضا بعد الاندراس " درود بر شما اي پدر امام منتظَر که براي خردمند حجت او عيان است و شناخت و معرفت او يقينا ثابت است. همان كسي كه از ديده ی ستمکاران نهان و از دولت و حکومت فاسقان غايب شده است. همان شخصي كه پروردگار ما به وسيله اش دين اسلام را پس از محو شدن و قرآن را پس از كهنه گى تازه می گرداند.(المجلسي، محمد باقر (متوفاى 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 99 ص 67، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403هـ - 1983م)

در روايتي ديگر اشاره شده است که وقتي حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف به امر جديد دعوت مي کند، اين جديد بودن،  به لحاظ غربت اسلام است که غريب مي‌شود؛

نعماني چنين نقل کرده است که ابو بصير از كامل و از امام باقر عَلیهِ السَّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمودند: قیام کننده ی ما وقتی که قيام كند مردم را به امر نوينى دعوت خواهد نمود همان گونه كه رسول خدا صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم دعوت فرمود، و اسلام غريبانه آغاز شد و باز همچنان كه غريبانه آغاز شده بود، غريب خواهد گرديد، و خوشا به حال غريبان.(النعماني ،محمد بن إبراهيم ،(متوفاي 380)،‌ كتاب الغيبة، ص ص 336، تحقيق : فارس حسون كريم، قم ناشر : أنوار الهدى ، سال چاپ : 1422، چاپ : الأولى)

شيخ مفيد روايتي را از امام‏ صادق عَلیهِ السَّلام نقل مي‌کند که فرمودند: وقتى قیام کننده قيام کند، مردم را از نو به اسلام فراخواند و آنان را به امرى که کهنه و فرسوده گرديده و عامه مردم از آن گمراه شده‏ اند، رهنمون سازد. قیام کننده، مهدى ناميده شده است زيرا مردم را به امر گمشده اي راهنمايى مى‏کند؛ و بدين جهت قیام کننده ناميده شده است که براي اقامه حق قيام مي كند.(الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري البغدادي (متوفاى413 هـ)، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج 2 ص 383، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1414هـ - 1993 م)

در يکي از ادعيه ی مربوط به امام زمان روحی و ارواح العالَمین لَهُ الفِداه اشاره شده است که حضرت قرآني را که احکامش تغيير  پيدا کرده است، زنده مي کند:

" اللهم ! جدد به ما امتحى من دينك وأحي به ما بدل من كتابك وأظهر به ما غير من حكمك حتى يعود دينك به وعلى يديه غضا جديدا خالصا مخلصا لا شك فيه وَ لَا شبهة معه ولا باطل عنده ولا بدعة لديه‏ " بار خدايا!به دست او آنچه از دينت فراموش شده را تازه گردان، و آنچه‏ از معانى كتابت تغيير يافته را زنده كن، و آنچه از احكامت دگرگون شده را آشكار ساز، تا دينت به وسيله او و به دست او شاداب،نوين،ناب و بى آلايش گردد آنچنان كه شكى در آن نبوده و شبه اى با آن نباشد، و باطل و بدعتى‏ همراه آن نماند.(الطوسي، الشيخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علي بن الحسن ، مصباح المتهجد،  - ص 408 ، بيروت، مؤسسة فقه الشيعة - لبنان چاپ  الأولى ، سال چاپ : 1411 - 1991 م؛ الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاى381هـ)، كمال الدين و تمام النعمة، ج‏ 2 ؛ ص 514 تحقيق: علي اكبر الغفاري، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ( التابعة ) لجماعة المدرسين ـ قم، 1405ه)

زنده کردن قرآن با برگرداندن رأي نادرست بر قرآن؛

در برخي روايات ما آمده است، امام عصر عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف  با برگرداندن راي و افکار نادرست مردم به کتاب الهي، قرآن را زنده مي‌کند:

امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام می فرمایند: و [حضرت مهدی عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف] رأى را به قرآن بر مى‏گرداند (مردم را از بكار بستن انديشه هاى نادرست نهى و به رجوع به قرآن وا مى دارد تا به دستور كتاب خدا رفتار نموده و مخالف آن را دور اندازند) زماني كه مردم قرآن را به رأى و انديشه (خود) مبدّل كرده باشند (از قرآن چشم پوشيده امور را طبق انديشه نادرست خود انجام دهند).(نهج البلاغه خطبه 138)

بنابراين مراد از آوردن قرآن جديد ، اصلاح افكار نادرست مردم بر اساس تعاليم قرآن است.

مراد از تجديد قرآن، قرائتي است که در زمان پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم مرسوم بوده است؛

در زمان صدر اسلام، پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم و اهل بيت و يا حتي صحابه نيز قرائت خاصي داشتند، لذا اين احتمال وجود دارد که علاوه بر موارد فوق، وقتي حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف ظهور کند، قرائت صدر اسلام را در بين مردم رواج دهد چنانچه علماي اهل سنت نيز به اين نوع قرائات اشاره کرده‌اند. به عنوان نمونه ثعلبی در کشف البیان و قریشی در تفسیر خود و نیز شنقيطي در أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن به این موضوع اشاره کرده اند.

بعد از اينکه مشخص شد قرائت خاص در زمان صدر اسلام متداول بوده است و اين نوع قرائت نيز خللي در معني قرآن ايجاد نمي کرده و تحريف نيز به حساب نمي آيد، لازم است بيان شود که وقتي گفته مي شود حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف قرآن جديدي را مي آورد، يکي از احتمالات در اينجا اين است که حضرت قرائتي را که در زمان پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم مرسوم بوده را آشکار مي کند چون مردمان بعدي با آن قرائت مأنوس نيستند لذا فکر مي کنند اين قرآن جديدي است.

خواندن قرآن با شأن نزول؛

در روايات نقل شده است در زمان پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم وقتي قرآن نازل مي شد، صحابه سعي مي کردند قرآن را به همراه شأن نزول قرائت کنند همچنان درباره ی آيه ی تبليغ که در شأن حضرت امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام نازل شده است، اين چنين بوده است که نام حضرت را نيز در کنار خود آيه قرائت مي کردند لذا احتمال دارد مراد از کتاب جديدي که امام زمان عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف مي آورد، قرأت قرآن همراه با شأن نزول است که در زمان پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم مرسوم بوده است.

سيوطي در اين خصوص اين چنين راويت مي کند: ما در زمان رسول خدا صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم این آیه را چنین قرائت می کردیم:

" يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ [ ان عَلیّاً مَولَی اَلمؤمِنین ] وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ " اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن [ که همانا علی مولا و صاحب اختیار مؤمنین است ] و اگر نكنى پيامش را نرسانده اى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه می دارد آرى خدا گروه كافران را هدايت نمى‏كند(مائده67).(السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاى911هـ)، الدر المنثور، ج 3   ص 117، ناشر: دار الفكر - بيروت – 1993)

و آلوسی و ابن مردویه نیز به این مطلب اعتراف کرده اند.(الآلوسي البغدادي الحنفي، أبو الفضل شهاب الدين السيد محمود بن عبد الله (متوفاى1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني،  ج 6   ص 193، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت؛ ابن مردويه، أبي بكر أحمد بن موسى الأصفهاني، متوفاي 410، مناقب علي بن أبي طالب (ع) وما نزل من القرآن في علي (ع) ص 240، تحقيق : جمعه ورتبه وقدم له : عبد الرزاق محمد حسين حرز الدين،‌چاپ : الثانية، سال چاپ : 1424 - 1382ش)

همچنين ابن مردويه در جاي ديگر از ابن عباس نقل می کند: در عصر پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم ما این آیه را این چنين قرائت مي کرديم:

" وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ [بِعَلی] وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا " و خداوند آنان را كه كفر ورزيده اند بى آنكه به مالى رسيده باشند به غيظ (و حسرت) برگرداند و خدا (زحمت) جنگ را از مؤمنان [ به وسیله ی امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام ] برداشت و خدا همواره نيرومند شكست ناپذير است(احزاب25).(ابن مردويه، أبي بكر أحمد بن موسى الأصفهاني، متوفاي 410، مناقب علي بن أبي طالب (ع) وما نزل من القرآن في علي (ع) مناقب علي بن أبي طالب (ع) وما نزل من القرآن في علي (ع) - أبي بكر أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني - ص 300 ، حقيق : جمعه ورتبه وقدم له : عبد الرزاق محمد حسين حرز الدين،‌چاپ : الثانية، سال چاپ : 1424 - 1382ش)

سيوطي نيز می گوید: ابن مسعود آيه را چنين قرائت مي کرده است:

" وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ [بِعَلی بن ابی طالب]".(السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاى911هـ)، الدر المنثور، ج 6  ص 590، ناشر: دار الفكر - بيروت1993؛ الآلوسي البغدادي الحنفي، أبو الفضل شهاب الدين السيد محمود بن عبد الله (متوفاى1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج 21 ،ص 175، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت)

بنابراين وقتي گفته مي شود حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف با کتاب جديد مي آيد، احتمال دارد مراد نوع قرائت قرآن همراه با شأن نزول باشد که در زمان پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم مرسوم بوده است نه اينکه حضرت قرآن جديد مي آرودند.

آشکار کردن قرآن حضرت علي عَلیهِ السَّلام که به ترتيب نزول بود؛

در روايات ذکر شده است که وقتي امام زمان عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف ظهور کند، طبق قرآن جدش امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام حکم مي کند لذا وقتي گفته مي شود حضرت با کتاب جديد مي آيد بخاطر اين است که اين قرآن از دسترس مردم دور بوده است و وقتي مردم اين قرآن را مي بينند براي آن ها چيز جديدي است. البته لازم به يادآوري است که قرآن حضرت علي عَلیهِ السَّلام همان قرآن در بين مردم است ولي با ترتب نزول آن.

چنانکه ابن حجر گويد: علي عَلیهِ السَّلام قرآن را طبق ترتيب نزول بعد از رحلت پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم جمع کرد.(العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 9  ص 52، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة – بيروت)

وي همچنين می گويد: همانا مصحف علی عَلیهِ السَّلام به ترتيب نزول بود، به اين صورت که اولش سوره اقرأ سپس مدثر بعد ن و القلم و سپس مزمل بود.(العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 9   ص 42. تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة – بيروت)

ابن سيرين نيز به اين مسئله چنين اعتراف کرده است: به من رسيده است که علي عَلیهِ السَّلام قرآنش را طبق نزول نوشته است اگر اين کتاب يافت شود علوم فرآوان در آن پيدا مي شود.(ابن عبد البر النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاى 463هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب،  ج 3   ص 974، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ؛ الطبري، ابوجعفر محب الدين أحمد بن عبد الله بن محمد (متوفاى694هـ)، الرياض النضرة في مناقب العشرة، ج 2 ، ص 217، تحقيق عيسي عبد الله محمد مانع الحميري، ناشر: دار الغرب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1996م؛ الصفدي، صلاح الدين خليل بن أيبك (متوفاى764هـ)، الوافي بالوفيات، ج 17   ص 167، تحقيق أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى، ناشر: دار إحياء التراث - بيروت - 1420هـ- 2000م)

در منابع شیعه در روايات صحيح نيز به اين امر اشاره شده است که حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف احکام را به روش قرآن حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب عَلیهِ السَّلام اجرا خواهند کرد که چند مورد را ذكر مي نماییم:

·         روايت اول:

سالم ابن سلمه می گوید مردى براى امام صادق عَلیهِ السَّلام چند كلمه از قرآن خواند كه من گوش مى كردم طبق آن روشي كه مردم مى خوانند، نبود. امام صادق عَلیهِ السَّلام به او فرمودند: از اين قرائت خوددارى كن و چنان قرائت كن كه مردم امروزه قرائت مى كنند تا امام قیام کننده عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف ظهور كند و هر گاه حضرت مهدی عَلیهِ السَّلام ظهور كرد، كتاب خدای عزوجل را بر حدّ و قرار خود مى خواند و آن مصحفى را كه امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام نوشته بود بيرون آورد.(الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الكافي، ج 2 ص 633، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش)

·         روايت دوم:

مرحوم طبرسي نيز روايتي طولاني را درباره قرآن حضرت علي عَلیهِ السَّلام نقل کرده است که حضرت مهدی عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف طبق آن حکم مي‌کند. وي مي نويسد: حضرت علي عَلیهِ السَّلام بعد از امتناع عمر از دريافت قرآن، فرمودند: وقتى قیام کننده از اولاد من ظهور نمايد، مردم را بر اساس این قرآن راه برده و سنّت به دست او (كه درود خدا بر او باد) جارى گردد.(الطبرسي، أبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب (متوفاى 548هـ)، الاحتجاج، ج 1 ص 228، تحقيق: تعليق وملاحظات: السيد محمد باقر الخرسان، ناشر: دار النعمان للطباعة والنشر - النجف الأشرف، 1386 - 1966 م)

·         روايت سوم:

جابر می گوید امام باقر عَلیهِ السَّلام فرمودند: هنگامى كه قیام کننده آل محمّد صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم قيام مى كند خيمه هايى براى افرادى كه به مردم قرآن می آموزند بر پا مى شود و آنان قرآن را به ترتيبى كه خداوند نازل فرموده است آموزش مى دهند و حفظ آن در آن روز از اين جهت بسيار دشوار است كه ترتيب آن بر خلاف ترتيب كنونى آيات و سوره ها است.(الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري البغدادي (متوفاى413 هـ)، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج 2 ص 386، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1414هـ - 1993 م؛ المجلسي، محمد باقر (متوفاى 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 52 ص 339، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403هـ - 1983م)

بنابراين اگر گفته مي شود حضرت مهدی عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف کتاب جديد مي آورند، مراد قرآني است که در دست حضرت علي عَلیهِ السَّلام بوده و به ترتيب نزول نوشته شده بود و در آن به تفسير و تاويل آيات نيز اشاره شده بود و در آن علوم فراواني وجود دارد همچنانکه در منابع اهل سنت آمده است.

مراد از آوردن قرآن تاويل آن است؛

اينکه در روايات آمده است که حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف کتاب جديد مي آورند، مراد تاويل قرآن است نه اينکه کتابي بر خلاف قرآن نازل شده بر پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم را بياورند.

البته لازم به ذکر است که تاويل قرآن، از چيزهايي است که مختص به اهل بيت عصمت و طهارت عَلیهِم السَّلام مي باشد همچنانکه در روایتی از پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم درباره ی امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام چنین آمده است:

ابوسعيد خدري نقل مى‏كند: در انتظار تشريف فرمائى رسول اكرم صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم نشسته بوديم. فاصله اى نشد كه پيغمبراكرم صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم از خانه ی يكى از همسرانشان بيرون آمدند. از جاى برخاستيم که ناگهان بند كفش پيغمبر اكرم صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم پاره شد. امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام كفش را گرفت و به وصله زدن آن پرداخت. رسول خدا صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم به حركت خود ادامه دادند و ما همه همراه آن حضرت حركت كرديم. پس از اندك فاصله اى رسول خدا صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم ايستاد و ما هم به پيروى از ايشان ايستاديم. پيغمبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم منتظر آمدن امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام بودند. در اين هنگام، پيغمبر اكرم صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم فرمودند: به راستى يكى از شما براى تأويل قرآن مى جنگد، همانطور كه من براى تنزيل آن جنگيدم. ابوبكر و عمر گفتند: آيا ما همان مردى هستيم كه براى بيان تأويل قرآن مى جنگيم؟ پيغمبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم فرمود: نه، لکن او آن كسي كه كفش مرا وصله مى زند. به ملاقات على عَلیهِ السَّلام رفتيم تا او را به مأموريتى كه در آينده خواهد داشت، مژده دهيم‏ حضرت على عَلیهِ السَّلام به مژده ما توجهى نكرد و گويا اين موقعيت را از خود رسول اكرم صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم شنيده بودند.(الشيباني،  ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 3   ص 82، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر)

زدودن فرسودگي و کهنگي از قرآن و اسلامي که فقط نقش آن باقي مانده است توسط امام زمان عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف؛

در روايات اشاره شده است به اينکه زماني مي رسد که مردم فرامين قرآن و اسلام را ناديده گرفته و از قرآن و اسلام فقط نقش ظاهري آن باقي مي ماند يعني چنان گَرد فرسودگى و کهنگى بر قرآن مي نشيند که گويي قرآني در بين مسلمين نبوده است. لذا وقتي حضرت بقیة الله الاعظم عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف ظهور مي کنند و مي خواهد احکام قرآن را در جامعه ی اسلامي به اجرا گذاشته و فرسودگي را از سيماى قرآن  بزدايند و تعاليم واقعى اسلام را از نو زنده کند، گويا آن حضرت مردم را به  کتاب جديدي  فرا مى خواند که در نزد مردم فراموش شده بوده است.

·         روايت صحيحي را شيخ طوسي رحمَة الله عَلیه چنين نقل مي کند: علاء بن محمد گويد از حضرت باقر عَلیهِ السَّلام پرسيدم: قیام کننده عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف چگونه در ميان مردم رفتار مي كند؟ امام باقر عَلیهِ السَّلام فرمودند: به روش پيغمبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم عمل مي نمايد تا آنكه اسلام را آشكار مي سازد. عرض كردم: روش‏ پيغمبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم چگونه بود؟ فرمود: پيغمبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم آثار كفر جاهليت را از ميان برد و با مردم به عدالت رفتار كرد. قیام کننده هم موقعى كه قيام مي كند هر اعمال نامشروع و بدعتى را كه هنگام صلح و سازش با بيگانگان اسلام در ميان مسلمين مرسوم گشته از ميان مي برد و مردم را به عدالت گسترى رهبرى مي نمايد.(الطوسي، الشيخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460هـ)، تهذيب الأحكام، ج 6 ص 154،  تحقيق : السيد حسن الموسوي الخرسان ، ناشر : دار الكتب الإسلامية ـ طهران ، الطبعة الرابعة،‌1365 ش)

·         در روايتي ديگري از پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم در اين خصوص چنين آمده است: دوازدهمين فرزندم از نظرها پنهان مى گردد و ديده نمى شود و زمانى بر پيروان من خواهد آمد که از اسلام جز نام و از قرآن جز نقشى باقى نماند. در اين هنگام خداوند بزرگ به او [مهدي عَلیهِ السَّلام] اجازه مى‏ دهد و اسلام را با او آشکار و تجديد مى کند.(الخزاز القمي الرازي ، أبي القاسم علي بن محمد بن علي، كفاية الأثر في النص على الأئمة الاثني عشر ، ص15، تحقيق: السيد عبد اللطيف الحسيني الكوه كمري الخوئي، ناشر: انتشارات ـ قم، 140هـ)

اين روايات بر اين امر دلالت دارند که مردم با عمل نکردن به قرآن و دين، باعث غربت و فراموشي اين کتاب آسماني شده اند و وقتي که حضرت مهدي روحی و ارواح العالَمین لَهُ الفِداه احکام قرآن و اسلام را براي مردم اجرا مي کنند، اين امر تازگي دارد نه اينکه قرآن و اسلام جديدي را آورده باشند؟!

بنابراين طبق اين روايات حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف با خود قرآن جديدي غير از قرآن موجود نمی آورند، بلکه مراد، اجراي احکام تعطيل شده ی قرآن، آشکار کردن قرآن حضرت امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام و يا برپا کردن قرائت زمان پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم است. وقتي که حضرت بدعت ها را باطل مي کند و احکام و حدود خدا را به همان گونه اي که صادر شده بود، ظاهر مي نماید، براي مردم چنين برنامه اي تازگي دارد لذا از اين باب است که گفته مي شود حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف کتاب جديد می آورند.

آشکارکردن سنت از بين رفته؛

بعد از رحلت پيامبر اکرم صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم روايات را آتش زده و از بين بردند. ذهبي در اين خصوص از عایشه نقل می کند: پدرم (ابوبكر) احاديث رسول خدا صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم را كه پانصد حديث بود را جمع آوري كرد، شب خوابيد و زياد اين پهلو و آن پهلو مي شد (خوابش نمي برد) عايشه مي گويد من ناراحت شدم، گفتم : آيا مشكلي داري يا خبري به تو رسيده است؟‌ همان زماني كه صبح شد گفت: اي دخترم آن رواياتي كه نزد تو گذاشته بودم بياور. من هم آن ها را آوردم؛  آتش خواست و آن ها را سوزاند!!!(الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج1، ص5 ناشر: دار الكتب العلمية  بيروت، الطبعة: الأولى)

همچنين نقل شده است که ابوبکر مردم را از نقل روايات پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم منع مي کرد: ابوبکر بعد از شهادت پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم مردم را جمع کرد و گفت شما از پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم رواياتي را نقل مي کنيد که در آن اختلاف مي کنيد و مردم بعد از شما نيز اختلاف شديدي پيدا مي کنند؛ بنابراين از پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم چيزي روايت نکنيد و هرگاه کسي از شما سوال کرد بگوييد بين ما و شما قرآن کافي است! پس حلال آن را حلال و حرامش را حرام بدانيد!!!(الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج 1   ص 2،ناشر: دار الكتب العلمية  بيروت، الطبعة: الأولى)

بنابرين وقتي گفته مي شود حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف سنت و يا حکم جديد مي آورد، احتمال دارد همان چيزهايي باشد که نابود شده و از بين رفته است لذا وقتي حضرت، آن ها را نقل مي کند، مردم فکر مي کنند چيز جديدي است.

نتيجه کلي

با اين توضيحات روش شد:

1.       حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف به همان قرآن نازل شده و سنت پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم عمل مي کند.

2.       مراد از کتاب جديد، اجراي احکام تعطيل شده ی قرآن، آشکار کردن قرآن حضرت علي عَلیهِ السَّلام، برپا کردن قرائت زمان پيامبر صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم و يا خواندن قرآن با شأن نزول مي باشد.

3.       آشکار کردن قرآن حضرت امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام که به ترتيب نزول بود.

4.       مراد از آوردن قرآن، تاويلات آن است.

5.       مقصود از اسلام جديد نيز اين است که با ظهور حضرت مهدي عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف، اسلامي که مردم از آن دور مانده‌ بودند، جان تازه بر خود گرفته و در بين مردم آشکار شده و به آن عمل می شود. در حقيقت حضرت، دين اسلام را دوباره بازسازي مي کند نه اينکه دين جديدي غير از دين اسلام بیاورند؛ و با ظهور حضرت مهدي عَلیهِ السَّلام است که سنت، قضاء و حکم شريعت، که بخاطر عمل نکردن به آن ها فرسوده و کهنه و تغيير پيدا کرده بود، به اجرا در آيد تا آنجا که مردم گمان مي کنند چيز جديدي است. به عبارت ديگر انقلاب حضرت مهدى روحی و ارواح العالَمین لَهُ الفِداه يك دگرگونى عميق و اساسى است در جامعه که مردم خيال مى كنند چيز جديدى غير از اسلام است در حالي که حضرت همان اسلام ناب محمّدی را احیا مي کند. 

        

بر گرفته از موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف

 


آرشیو مطالب
Skip Navigation Links

دلنوشته ها
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد

تصاویر سایت
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد