منوی اصلی
Skip Navigation Links

تازه ترین ارسال ها
* چگونه روزه ی خود را به امضای امام زمان برسانیم؟

* حجت زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف و ماه رمضان

* ولادت باسعادت منجی عالم بشریت مهدی فاطمه علیها سلام

سالگرد تخریب سامرا

سلام و تسليت در سالگرد تخریب سامرا بر مولاي غريب شهر غربت زده سامرا، شهر غبار آلود آرزوها، سر من راأها، در محرمي که هنوز رخت عزاي جد مظلومت حضرت سيدالشهداء علیه السلام را بر تن داری و زمزمه زيارت ناحيه مقدسه بر لب، تو اي زاده ي زهرا سلام الله عليها باز هم به عزاي ديگر نشستی و در کربلاي سامره در غم شکستن حرمت خانه تان ...

هنوز داغدار تل زينبي بودي که تل نشين خرابه هاي سامرا شدي و به عزاي غربت خاندانت مبتلا گشتي. سرّ آن چيست که هر آنچه باعث سرور توست، آماج هجوم دژخيم است؟؟؟؟ دشمنانت چه خوب مي دانند دل داغدار و پاي خسته را چگونه زخم بزنند. بريده باد دستان غم رسان بر خاندان مطهر عترت و طهارت.

چند سالی از این واقعه ی تلخ گذشته و به کوری چشم بدخواهان شما ای عزیز دل عسگری! دوباره خانه یتان آباد گشته، اما این غربت هنوز بر جان شما نقشی دارد...

غریبانه در حرم نشسته اي يا در ايوان عسگري يا در سرداب ...؟؟

 کمتر گريه کن کمتر، وجب به وجب اين خاک پاک غمزده تمناي تو را مي کنند و قطعه به قطعه اش ناز قدومت را مي کشد. آه که سالهاست قلم در بيان غربتت رخت ماتم در هم کشيده . درهم گسسته و آواره و ويران ،در ميان تکه هاي اين غربت پنهان گشته ذره اي شده در جستجوي تو.

کجايي اي مولاي غريب شهر غربت زده.......زخم بر زخم پريشت مي زنند، بي تاب انتقام حسيني و در سوز تمناي آواز  اشهد ان عليا ولي الله.

 اما کيست که تو را ياري دهد در طلوع سامرا؟؟؟؟؟؟؟

 آری طلوع سامرا چه خواستنی است! با این دیار غریب نیستی، این جا وطن شماست...

درست است این جا سرزمین پدری شماست شمایی که خاک نشین یتیمی اویی، می بینی که آب و هوای این شهر چقدر به شما می سازد و چقدر تسلیت می دهد. آسمان بالای سر شما شاهد نزول ملائک و روح بوده در شب قدر تولد شما؛ و مات و حیران کنار رفته تا نوزاد آسمانی بر هودجی از بال های فرشتگان فرستاده، مسافر سرادق عرش شود.

اما دریغ که این آبادی در محاصره کسانی است که با حق او بیگانه اند و محبت او به دل نگرفته اند و این خودش تصدیقی دیگر است بر غربت او...

این جا با شما از حیرانی نرجس خاتون می گوید بر ساحل فرات و از چشمان فرسوده اش در جدایی از عزیز دردانه اش، از وجد و هیجان حکیمه خاتون می گوید وقتی قنداقه نوررسیده را به آغوش می کشد و از پدر و مشقتی که از شدائد امروز ما ترسیم کرده است:

آنکسی از همه یتیم تر است که از پدر جدا افتاده است. یتیمی که از امام زمانش به دور افتاده است و نمی تواند به او برسد. (مستدرک الوسایل ج17 ص317)

این جا جایی است که دیگر یقین داری که گذرگاه اوست و او به نیایش، مامش و عمه اش سر می زند. او حتما این جا نفس کشیده است. این دیوارهای غبار گرفته، این چلچراغ آویخته، این سر در رنگ و رو رفته همه و همه او را می شناسند او را بارها دیده اند و سلام کرده اند.

السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه

این جا سرداب است.... سرداب خانه ای او ...

سکوت سرداب را بانگ دعایی شکسته است؛ حاجتی به چراغ نیست. صدا، صدای آشناست. او دارد برای من و توی بی خبر استغفار می کند:

بارالها! شیعیان ما از شعاع خورشید ما گرما گرفته اند. با پرتو آفتاب ما دیده گشوده اند و از باقی طینت ما سرشته اند. در شب ظلمانی ذنوب به اتکا نور ما و امید به برآمدن ما سرگردانند.

معبودا! عصیانشان اگر میان تو و آنهاست دیدگان بخشش بر هم گذار و اگر میان مردمان و آنهاست از آن چه نیکی در کفه ی ماست راضیشان فرما!

مقصودا! مقصد آنان را فردوس قرار بده و به آتش دوزخ دشمن شادشان مپسند...

 ... وای برما! چگونه او صبوری هایش را نثار ما می کند، آن وقت ما جای این که باری از دوشش برداریم دائم بر هفتاد مَن غمش می افزائیم؟؟؟؟ بیا بس کنیم آزردن او را، بیا ترک کنیم رنجش او را ...

زبانم بند آمده از مظلومیت و غربت امامم... فقط می گویم:

الهی به حق علی بن ابیطالب علیه السلام  که طرفه العینی برایت شریک نگزید در گره گشایی گمشده ی ما شتاب کن....


آرشیو مطالب
Skip Navigation Links

دلنوشته ها
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد

تصاویر سایت
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد