منوی اصلی
Skip Navigation Links

تازه ترین ارسال ها
* چگونه روزه ی خود را به امضای امام زمان برسانیم؟

* حجت زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف و ماه رمضان

* ولادت باسعادت منجی عالم بشریت مهدی فاطمه علیها سلام

حضرت زینب سلام الله علیها قافله سالار اسرای کربلا


حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام برای احیای اسلام و تشيّع قیام کردند. طبق گواهی تاریخ، پس از شهادت ایشان، طولی نکشید که ریشه بنی‌اميّه خشکید و اسلام عزیز باقی ماند. از این جهت، تردیدی وجود ندارد که بقای اسلام و احیای تشيّع مرهون شهادت امام حسین علیه السلام است. امّا باید توجه داشت که پس از شهادت امام حسین علیه السلام  نوبت به امام سجّاد علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها و اهل بیت امام رسید که با اسارت خود،‌ موج شهادت و وقایع جانسوز کربلا را سراسری کنند.

در واقع، اگر قضیه اسارت رخ نمی‌داد، موج کربلا در جهان منتشر نمی‌شد. پس از اسارت نیز موج شهادت، با عزاداری عالم‌گیر شد و همیشه باقی خواهد ماند.

حضرت زینب سلام الله علیها با تلاش و فداکاری فراوان، سفر اسارت را بسیار خوب اداره کرده، به ثمر رسانیدند. از این جهت، تشيّع، مرهون زحمات آن بانوی بزرگوار است.

البته در این میان نباید از نقش اساسی امام سجّاد علیه السلام در بقای تشيّع غافل شد؛ چراکه آن حضرت در مدّت سی ‌و چهار سال بعد از شهادت اباعبدالله علیه السلام برای احیا و پرورش حرکت حسینی تلاش کردند و در آن دوران، تشيّع را در بین مردم جا انداختند و باعث شدند که شجره طیبه قرآن، به بار بنشیند. امّا در روز عاشورا مصلحت تشيّع در بیماری امام سجاد علیه السلام بود؛ زیرا بیماری، مانع شهادت ایشان و عامل باقی ماندن امامت شد.

به هر حال، حضرت زینب سلام الله علیها در دوران اسارت، قافله سالار کاروان اسرا بودند و زیر نظر ولایت امام سجاد علیه السلام، اهداف اسارت را دنبال کردند.

قافله سالاری کاروان اهل بیت علیه السلام و به ثمر نشاندن خون شهدای مظلوم کربلا، لیاقت خاصّی می‌طلبید که حضرت زینب سلام الله علیها از آن لیاقت برخوردار بود. در حقیقت، حضرت زینب سلام الله علیها برای پیروزی در وظیفه خطیر و عظیمی که بر عهده داشت و نیز برای نتیجه گیری از شهادت و اسارت، نیازمند برخورداری از فضائل نیکوی ایمان و صبر بود. به عبارت دیگر، قافله سالار اسرای کربلا باید به صفاتی همچون صبر، گذشت، وفا، اخلاص، ایثار و از جمله شجاعت، متصّف باشد و زینب مظلومه سلام الله علیها  چنین بود. ایشان، قضیه کربلا و وظایف خویش را در دوران طفوليّت، از مادر گرامی خویش حضرت زهرا سلام الله علیها آموخته بود.

مثلاً طبق آنچه در برخی مقاتل آمده است، حضرت زهرا سلام الله علیها پیراهنی که با دست مبارک خود، رشته و بافته و دوخته بودند، به زینب دادند که وقت وداع، به برادر بدهد و از طرف مادر، زیر گلوی او را نیز ببوسد. امیرالمؤمنین علیه السلام نیز دختر خویش را از واقعه کربلا آگاه ساخته بودند. پس، حضرت زینب سلام الله علیها از کودکی برای این حرکت سرنوشت‌ساز تربیت شده و برای سربلندی در این میدان، آماده شده بود و با اطلاع قبلی و با بصیرت کامل به کربلا آمده، خالصانه برادر خویش را همراهی کرد.

شجاعت، سه مرتبه یا سه معنا دارد؛ مرتبه اوّل شجاعت، نترسیدن از دیگران به خصوص نترسیدن از افراد زورگو و قدرتمند است. مرتبه دوّم شجاعت كه بالاتر از معناى اوّل است، تسلّط بر هوى و هوس و نفس امّاره است. امّا بالاتر از این دو مرتبه، معناى سوّم شجاعت است؛ به این معنا كه انسان در جزر و مدّ روزگار خودش را نبازد. زینب مظلومه سلام الله علیها از هر سه مرتبه شجاعت، در حدّ اعلای آن برخوردار بودند. در مجلس ابن زیاد، وقتی اسرا وارد مجلس شدند، حضرت زینب سلام الله علیها در گوشه‌ای از قصر نشستند که در دید نامحرم نباشند. ابن زیاد رو به سوی ایشان کرد و گفت: دیدی خدا با شما چه کرد؟ حضرت زینب سلام الله علیها برخاست و با شدّت فراوان فرمود:

مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِیلًا هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَ سَيَجْمَعُ اللَّهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلْجُ يَوْمَئِذٍ ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ يَا ابْنَ مَرْجَانَة (بحار الانوار، ج 45، ص 116)

ایشان به بیان ساده فرمود: تو نمی‌فهمی! ما در این مسافرت، چیزی جز خوبی ندیدیم. اگر شهادت برادرم و اسارت ما و صحنه‌های توهین آمیز توست، به جز خوبی چیزی نیست، زیرا شهادت و اسارت، سرنوشت ما بود و ریشه شما را خواهد سوزاند. تشيّع برای همیشه احیاء خواهد شد، امّا تو به زودی خواهی مرد. پس، منتظر باش ببین چه کسی رسوا می‌شود؟ مادرت به عزایت بنشیند!

ابن زیاد از این کلمات شجاعانه حضرت زینب سلام الله علیها به اندازه‌ای عصبانی شد که دستور قتل حضرت زینب را داد، امّا مشيّت الهی اقتضا نکرد و نيّت شوم او عملی نشد.

در مجلس یزید هم حضرت زینب سلام الله علیها با شجاعت تمام، خطبه بسیار کوبنده‌ای خواند. آن جلسه به عنوان جشن پیروزی ترتیب داده شده بود، امّا سخنان قاطع حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجّاد سلام الله علیها یزید را رسوا کرد و پیروزی ظاهری او را به شکستی مفتضحانه مبدّل ساخت.

حضرت زینب سلام الله علیها در مجلس یزید، در ابتدای سخنان خود بعد از حمد الهی، خطاب به یزید ‌فرمود: تو فکر می‌کنی که خداوند ما را ذلیل و تو را عزیز کرده است؟ هرگز چنین نیست؛ زیرا خدا به تو مهلت داده است که هرچه می‌خواهی ظلم کنی تا عذاب خود را زیاد کنی. پس، صبر کن و عاقبت خود را ببین. سپس آیه شریفه «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذینَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ»( آل عمران / 178)

 را قرائت کرد. در بخش دیگری از خطبه نیز می‌فرماید:  ای یزید! تو دشمن پیامبری. تو و کسانی که تو را بر حکومت نشاندند، به زودی خواهید فهمید که ظالمان چه جایگاه بدی دارند. هرچند مجبورم با تو سخن بگویم، امّا تو در نزد من خوار و کوچکی!( بحار الأنوار، ج‏45 ؛ ص134)

برخورداری از شجاعت، حتی در مرتبه اوّل آن، این توان را به انسان می‌دهد که پس از تشخیص وظیفه، به آن وظیفه عمل نماید و هراسی از موانع انجام وظیفه نداشته باشد. حضرت زینب سلام الله علیها چنین بود؛ یعنی شناخت وظیفه و عمل به وظیفه در سیره ایشان، به خصوص در مدّت اسارت به خوبی مشهود بود. که در همه ی حالات وظیفه ی خود را در مقابل امام خود انجام می دادند و داغدار بودن و ظلم ستمکاران ، ایشان را از  وظیفه ی خود بازنداشت.

در این مسئله ما هم به عنوان شیعه و پیروی اهل بیت علیه السلام  که در دوران غیبت امام خود به سر می بریم باید حضرت زینب علیه السلام  را الگوی خود قرار دهیم و با انجام وظایف خود یار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف باشیم.

مرتبه دوّم شجاعت، یعنی غلبه بر هوای نفس نیز در شخصيّت حضرت زینب سلام الله علیها تجلّی بارزی داشت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند: شجاع‌ترین مردم کسی است که متّقی باشد: «أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاه‏»( امالی الصدوق، ص 21)

به تعبیر آن نبيّ گرامی، شجاع‌ترین مردم کسی است که بر نفس خود مسلّط باشد؛ به همه واجبات مخصوصاً به نماز اهميّت دهد و در عمل به مستحبّات به خصوص نماز شب، انس با قرآن و خدمت به خلق خدا کوشا باشد و از گناهان و حتّی مکروهات اجتناب ورزد. چنین کسی با مداومت بر عبادت، به مقام عبوديّت نائل خواهد شد.

حضرت زینب سلام الله علیها به مقام عبوديّت رسیده بود و چنان در آن مقام پیش رفته بود که امام حسین‌ علیه السلام  هنگام خداحافظی، از او خواستند که در نماز شب‌های خود، به آن حضرت دعا کند. و در لحظه ی خروج از کربلا در روز یازدهم ، زینب سلام الله علیها کنار پیکر غرقه به خون برادر رفت، با حالتی خاص دست به زیر پیکر مطهر حسین علیه السلام  برد و عرضه داشت: خدایا این اندک قربانی را از ما قبول فرما. (بحار ج45)

انسان در سایه تقوا، به امنيّت دل و آرامش درونی دست می‌یابد. قرآن شریف در سوره انعام، با طرح یک سؤال و ارائه پاسخ روشن آن، نکته دقیقی را به بشريّت می‌آموزد. ابتدا می‌پرسد: چه کسی استحقاق دارد که امنیت دل پیدا کند؟ سپس پاسخ می‌دهد: کسی که ایمان را زیربنا و تقوا را روبنای ساختمان دین خود قرار دهد. به تعبیر دیگر، کسی که با اعتقاد راسخ، تقيّد به ظواهر شرع دارد؛ یعنی به انجام واجبات و مستحبّات اهميّت می‌دهد و از محرّمات و مکروهات اجتناب می‌ورزد، به آرامش درون، امنيّت دل و اطمینان قلبی خواهد رسید و هدایت الهی نصیب او می گردد:

فَأَيُّ الْفَریقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ، الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» انعام، 81 و 82

حضرت زینب سلام الله علیها از مصادیق این آیه شریفه به شمار می‌رود. ایشان با ایمان قوی و تقوای مثال زدنی، مشمول هدایت خاصّ الهی بود و از این جهت، در آن بحران سخت، پیروز میدان شد.

در این جا هم باید پیروی حضرت زینب علیه السلام  باشیم و در این آخرالزمان پر از فتنه و گناه از طریق تقوا به خدا پناه برده و یار و یاور امام زمانمان باشیم تا بتوانیم در مراحل سخت به وظایف خود خوب عمل کنیم چرا که والاترین مرتبه از مراتب شجاعت، آن است که انسان در جزر و مدّ روزگار خودش را نبازد و در رویارویی با پیروزی‌های بزرگ یا هنگام رخ دادن مصیبت و بلا و در مواجهه با بحران، شخصيّت خود را حفظ کند و صبر و استقامت داشته باشد.

طبق روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دنیا مانند دریایی متلاطم و عمیق است و مخلوقات بسیاری در آن غرق می‌شوند: «الدُّنْيَا بَحْرٌ عَمِیقٌ قَدْ غَرِقَ فِیهَا خَلْق كَثِیرٌ(تفسیر الامام العسكرى(ع)، ص431)
امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در بیان ویژگی‌های دنیا، آن را خانه‌ای پیچیده شده در بلا و مصیبت توصیف می‌فرمایند: «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ»

 اساساً خاصيّت دنیا این است که روزی طبق مراد و خواسته انسان است و روزی هم بر خلاف میل او خواهد چرخید. باید توجه داشت که جزر و مدّ دریای زندگی در بسیاری از موارد، امتحان بندگان است؛ زیرا اساساً نوع بشر حتماً امتحان می‌شود: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ، وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذینَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبینَ» العنكبوت‏ / 3-2

در این میان، انسان شجاع کسی است که در دریای موّاج و متلاطم دنیا، خویشتن را نبازد و خود را حفظ کند؛ و به اهل بیت علیه السلام  پناه ببرد و خود را بسازد یعنی در کنار ترک گناه و محرمات ایمان خود را قوی کند چرا که ایمان سبب قوت دل و صبر و شکیبایی در مقابل بلاها می شود ما باید بتوانیم حضرت زینب سلام الله علیها را سرمشق خود قرار داده و دستی برای امام خود باشیم.

اما متأسفانه بسیاری از انسان‌‌ها چنین نیستند. قرآن کریم، انسان را ناشكیبا و كم‏طاقت توصیف می‌کند و می‌فرماید: هرگاه شر و صدمه‏اى به انسان برسد و در موضع سختی و بلا واقع شود، بی‌تاب می‌شود و عجز و لابه می‌کند و اگر خیری نصیب او گردد و در رفاه باشد، بخل می‌ورزد:

إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً، إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً، وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً، إِلاَّ الْمُصَلِّین.( المعارج‏ / 22-19    (

نوع انسان سبک‌سر است، یعنی در جزر و مدّ روزگار مثل پَر کاهی، خودش را به حرکت موج‌ها سپرده و به هر سویی پرتاب می‌شود؛ مگر کسی که جداً به مقام عبودیت رسیده باشد، مگر کسی که جداً مانند حضرت زینب سلام الله علیها از نماز شب استفاده کرده و پیروی امامش باشد. امتحان الهی برای همه، اعمّ از پیر و جوان و زن و مرد، به شکل‌های گوناگون وجود دارد. اگر انسان در امتحان خود را نبازد و استقامت کند، پیروز می‌شود و می‌توان گفت: شجاع است. البته لطف و امداد الهی و هدایت خداوند نیز برای پیروزی در امتحان، لازم است. انسان باید همّت و تلاش خود را ضمیمه عنایت پروردگار کند تا موفق شود.

در روز یازدهم محرم هم وقتی افراد لشکر دشمن برای سوار کردن زنان و کودکان و بردن آنها به کوفه آمدند، حضرت زینب سلام الله علیها به آنها تشر زد و اجازه نداد نزدیک زنان و دختران شوند. سپس، گرچه مشقّت داشت، امّا برای رعایت حیا و عفّت، خود ایشان با کمک امّ کلثوم، زنان و کودکان را سوار بر مرکب کردند. افزون بر این، برای تحریک عواطف و بیدار شدن کوفیان، نحوه قرار گرفتن آنها در مرکب را طوری طراحی و برنامه ریزی کردند که هر کودک یتیم در دامن یکی از زنان بنشیند.

امام حسین علیه السلام  به خاطر دین خدا، از همه چیز خود، حتّی از بچه شیرخوار خود گذشت، جوانان عزیز باید با الگوگیری از ایشان، به خاطر امام زمان خود، دست کم از هوی و هوس‌ خود بگذرند و گناه نکنند؛ شجاعت شگفت‌آور حضرت زینب سلام الله علیها باید در زندگی شیعیان جاری شود و همه در شناخت وظیفه و عمل به وظیفه و اطاعت از امام از همدیگر سبقت بگیرند.


آرشیو مطالب
Skip Navigation Links

دلنوشته ها
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد

تصاویر سایت
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد