منوی اصلی
Skip Navigation Links

تازه ترین ارسال ها
* بیعت کردن و دفاع امیرالمومنین

* آتش زدن درب خانه وحی

* هتک حرمت حضرت زهرا س

* ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها

* چگونه زینت امام زمان باشیم؟

* برنامه های مهدی فاطمه عجل الله تعالی فرجه الشّریف در دوران ظهور

* شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها

* شهادت امام حسن عسگری علیه السلام

مصلح بزرگ آسمانی

انتظار ظهور یک مصلح بزرگ آسمانی، و امید به آینده و استقرار صلح و عدل جاویدان، امری فطری و طبیعی است که با ذات و وجود آدمی سروکار داشته و با آفرینش هر انسانی همراه است و زمان و مکان نمی شناسد و به هیچ قوم و ملتی اختصاص ندارد بلکه نقطه اشتراک همه ی اقوام زمین است. از این رو، همه ی افراد طبق فطرت ذاتی خود مایلند روزی فرا رسد که جهان بشریت در پرتوی ظهور رهبری الهی و آسمانی و با تأیید و عنایت پروردگار، از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات یافته، شورش و بلوا در جهان پایان پذیرد و انسان ها از وضع فلاکت بار موجود نجات یابند و از نابسامانی و ناامنی و تیره روزی خلاص شوند و سرانجام به کمال مطلوب و زندگی شرافتمندانه نایل آیند.

به همین دلیل در تمام ادیان و مذاهب مختلف جهان از مصلحی که در آخرالزمان ظهور خواهد نمود و به جنایات و خیانت های انسان ها خاتمه خواهد داد و شالوده ی حکومت واحد جهانی را بر اساس عدالت و آزادی واقعی بنیان خواهد نمود، سخن به میان آمده و تمام پیامبران و سفیران الهی در این زمینه به مردم با ایمان جهان نویدهایی داده اند.

صرف نظر از عقیده و ایمان که پایه ی این آرزو را تشکیل می دهد، هر فرد علاقه مند به سرنوشت بشریّت، و طالب تکامل معنوی وقتی که از همه نا امید می شود و می بیند که با وجود این همه ترقّیات فکری و عملی شگفت انگیز، باز متأسفانه بشریت غافل و بی خبر، روز به روز خود را به سوی فساد و تباهی می کشاند و از خداوند بزرگ بیشتر دوری می جوید، و از اوامر او بیشتر سرپیچی می کند؛ پس در این حال بنا به فطرت ذاتی خود متوجه درگاه خداوند بزرگ می شود، و از او برای رفع ظلم و فساد یاری می جوید؛ از این رو در همه ی قرون و اعصار آرزوی یک مصلح بزرگ جهانی در دل های خداپرستان وجود داشته است. و این آرزو نه تنها در میان پیروان مذاهب بزرگ مانند زرتشت، یهود، مسیح و اسلام سابقه دارد بلکه آثار آن را در کتب قدیم چینیان و عقاید هندوها و در بین اهالی اسکاندیناوی و حتی در میان مصریان قدیم و بومیان و حتی مکزیک و نظایر آنها نیز می توان یافت.

تنها تفاوتی که در روایات این مذاهب و مکاتب وجود دارد درباره ی نام آن بزرگوار است: مسلمانان او را "مهدی موعود منتظر" و پیروان سایر ادیان و مکاتب وی را " مصلح جهانی" یا "مصلح غیبی" "رهاننده ی بزرگ" "نجات بخش آسمانی" و یا "منجی اعظم" می نامند. ولی درباره اوصاف کلی، برنامه های اصلاحی، تشکیل حکومت واحد جهانی بر اساس عدالت و آزادی، و ظهور او در آخرالزمان اتفاق نظر دارند.

عقیده به ظهور منجی الهی که با مضامین مختلف در کتب آسمانی تمامی مذاهب آمده و از آینده ای درخشان بشریت خبر می دهد، نشانگر این واقعیت است که همه آنها در واقع از منبع پرفیض وحی سرچشمه گرفته اند.

بنابراین، به رغم افکار بیمارگونه ی کوته نظران کج اندیش که می پندارند مسئله ی مهدویت و انتظار ظهور یک رهبر بزرگ آسمانی در پایان جهان، از مختصات مسلمانان و از عقاید خاص شیعیان دوازده امامی است، این عقیده اختصاص به شیعیان ندارد بلکه این یک اعتقاد مشترک است که همه ی امت ها و ملت ها و ادیان و مکاتب، فلاسفه، دانشمندان و اندیشمندان واقع بین در این عقیده و مرام با هم شریکند.

پس جنگ با مهدویت جنگ با تمام ادیان است. و شبهه افکنی و هجوم هجمه های رسانه ای علیه مهدویت علی الخصوص تشیع (تنها مذهب با عقیده ای کامل و جامع در مسئله منجی موعودو مکتب انتظار)، یک حرکت کاملا مغرضانه است و جنگ با عدالت، امنیت و انسانیت و تمامی نیکی هاست.

و اما در این بخش ما از بین تمامی مذاهب و مکاتب موجود، به حقیقت عقاید مسیحی و یهودی می پردازیم چرا که بیشترین شبهه افکنی را در این زمینه نموده و در میان مذاهب دیگر از پیروان بیشتری برخوردار هستند.

وجه اشتراک عقاید مسیحیان و مسلمانان در مورد منجی موعود

مسیحیان به شخصی به نام " son of man "یا "پسر انسان" معتقدند که برای اصلاح جامعه بشری و تشکیل حکومت جهانی می آید. قبل از آمدن او دنیا پر از ظلم و جور می شود و سراسر جهان را ظالمین و ستمگران احاطه می کنند او جمیع مردم را به راستی ها هدایت می کند و ظلم و ستم را از روی زمین محو می کند، در زمان او ثروت زمین را استخراج می کند و حکیمان پر ارزش می گردند و همه خداشناس می شوند او به پیامبری عیسی شهادت می دهد حضرت عیسی با او خواهد آمد و مردم مسیحی قبل از دیگران به حقانیت او شهادت می دهند و بسیاری از مردمی که از دنیا رفته اند در آن موقع بیدار می شوند و به دنیا برمی گردند.

در جاي‌جاي كتاب‌هاي اناجيل چهارگانه (انجيل مَتي، انجيل لوقا، انجيل مَرقُس و انجيل يوحنّا) بشارات مختلفي پيرامون منجي موعود و خصوصيّاتش آمده است، به خصوص بخش مكاشفة يوحنّا كه تصويري از آينده و وقايع آخرالزّمان را ارائه مي‌دهد. حضرت مسيحدر آخرين روزهاي زندگي خويش، به ياران و شاگردان خود توصيه‌ها و سفارش‌هاي بسياري درباره ی بازگشت خود به زمين نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بيداري و آمادگي نموده است.

انجيل لوقا، فصل 12، بندهاي 35 - 36:كمرهاي خود را بسته، چراغ‌هاي خود را افروخته بداريد و شما مانند كساني باشيد كه انتظار آقاي خود را مي‌كشـند كه چه وقت مراجعت كند، تا هر وقت آيد و در را بكوبد، بي درنگ براي او باز كنند. پس شما نيز مستعدّ باشيد، زيرا در ساعتي كه گمان نمي‌بريد، پسر انسان ميآيد.

انجيل متي، فصل 24، بندهاي 27 و 30 و 35 - 36  و 45:همچنان‌كه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر مي‌شود، پسر انسان نيز چنين خواهد بود...، آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پديدار گردد و در آن وقت جميع طوايف زمين سينه‌زني كنند و پسر انسان را ببينند كه بر ابرهاي آسمان با قوّت و جلال عظيم مي‌آيد...آسمان و زمين زايل خواهد شد، امّا سخن من هرگز زايل نخواهد شد، امّا از آن روز و ساعت هيچ كس اطّلاع ندارد حتّي ملائكه ی آسمان... بنابراين شما نيز حاضر باشيد، زيرا در ساعتي كه گمان نبريد پسر انسان ميآيد.

و نیز مصداق آیات انجیل متیفرمایشی ست از امیرالمومنین علی علیه السلامکه فرمودند: خداوند تعالی مردمی را برای یاری او گرد می آورد، همچنان که پاره های ابر گرد آمده است و به هم می پیوندند. خداوند دل های آنان را به هم نزدیک می کند، آنها از هیچ کس ترسان نمی شوند و از اینکه کسی بدان ها بپیوندد، شادمان نمی گردند. (معجم احادیث الامام مهدی، ج 3، ص 100)

انجيل مَرقُس، فصل 13، بندهاي 24 – 36: از آن روز و ساعت، غير از پدر [خدا]، هيچ كس اطّلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر [مسیح] هم، پس بر حذر و بيدار شده دعا كنيد؛ زيرا نمي‌دانيد آن وقت كي شود...پس بيدار باشيد؛ زيرا نمي‌دانيد در چه وقت صاحب خانه مي‌آيد، در شام يا نصف شب يا بانگ خروس [خوان] يا صبح. مبادا ناگهان آمده و شما را خفته يابد.

و این مطلب طبق حدیثی از حضرت صاحب امرعَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریفتأیید می گردد که حضرت فرمودند:امر ما به طور ناگهانی فرا می رسد در شرایطی که بازگشت و توبه سودی نبخشیده و پشیمانی از گناه و زشت کازی، او را از کیفر عادلانه ی ما رهایی نخواهد داد.(احتجاج طبرسی ج2ص569)

انجيل يوحنّا، فصل 12، بندهاي 27 ـ 29: و به او قدرت بخشيده است كه داوري هم بكند، زيرا پسر انسان است و از اين تعجّب مكنيد؛ زيرا ساعتي مي‌آيد كه در آن جميع كساني كه در قبور هستند آواز او را خواهند شنيد و بيرون خواهند آمد، هر كه اعمال نيكو كرد براي قيامت، حيات داده شده و هركه اعمال بد كرد به جهت قيامت، داوري می شود.

بسی جای شگفت است در کلام الله مجید نیز چنین آمده است که: " وَ استَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَّكانٍقَرِيبٍ. يَوْمَ يَسمَعُونَ الصيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِك يَوْمُ الخُروج."  گوش فرا ده و منتظر ندا باش روزی که ندا کننده از مکانی نزدیک ندا در می‌دهد روزی که آل صیحه را که حق است می‌شنوند و آن روز، روز بیرون شدن همه از قبرها است.ق41 _42

در بصائر الدرجات روایت شده کهامام صادقعلیه السلامفرمودند: روزی که ندای حق را می‌شنوند آن روز قیام‌کننده ما ولی‌عصر عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف ظهور می‌فرماید و مراد از یوم الخروج روز رجعت است، منادی آن بزرگوار را به اسم قیام‌کننده و اسم پدرش ندا کند. (تفسیر جامع ج۶ ص ۴۳۲، مؤلف سیّد ابراهیم بروجردی،انتشارات کتابخانه صدر)

مكاشفة يوحنّا، فصل 12، بندهاي 1 ـ 5:و علامتي عظيم در آسمان ظاهر شد، زني كه آفتاب را در بر دارد، ماه زير پاهايش و بر سرش تاجي از دوازده ستاره است و آبستن بوده، از درد ناله و از عذاب زاييدن فرياد بر مي‌آورد... پس پسر نرينه را زاييد كه همة امّت‌هاي زمين را به عصاي آهنين حكم‌راني خواهد كرد و فرزندش به نزد خدا و تخت او ربوده شد...

رساله‌ي پُولس به روميان، فصل 15، بند12:و آنكه براي حكم‌راني امّت‌ها مبعوث شود، اميد امّت‌ها بر وي خواهد بود.

كتاب اعمال رسولان، فصل 1، بندهاي 9 ـ 11:همين عيسي كه از نزد شما به آسمان بالا برده شد، باز خواهد آمد، همان طوري كه او را به سوي آسمان روانه ديديد.

در بیان این مطلب می توان به آیه ای از قرآن کریم اشاره کرد که خداوند فرمودند: " وَ اِن مِن اَهلِ الکِتابِ اِلّا لَیُؤمِنَنَّ بِه قَبلَ مَوتِه وَ یَومَ القِیـمةِ یَکُونُ عَلَیهِم شَهیداً " و هیچ کس از اهل کتاب نیست جز آن که پیش از مرگ به وی ایمان خواهد آورد و در روز قیامت او بر نیک و بد آنان گواه خواهد بود.نساء159

علی بن ابراهیم ذیل آیه فوق از شهر بن حوشب روایت کرده که گفت :حجاج به من، در قرآن آیه‌ای است که مرا حیران کرده! گفتم امیران کدام است ؟ این آیه را بیان کرد و گفت: به خدا قسم من عدۀ زیادی یهودی و نصرانی را گردن زدم و هر قدر چشم می‌اندازمندیدم که لب‌هایآن‌ها حرکت نماید و اظهار ایمان و اقرار به توحید کند! گفتم : مراد از آیه این‌طور نیست، گفت: پس مراد چیست؟ گفتم که حضرت عیسی در زمان ظهور قیام‌کننده آل محمّد صلی‌الله علیه و آله به زمین فرود می‌آید و پشت سر حضرت حجت عجل الله تعالی فرج الشریف نماز می‌گذارد و باقی نمی‌ماند یهودی و نصرانی مگر آن که ایمان می‌آورند، گفت: وای بر تو از کجا این سخن را می گوئی و از کجا آورده؟ گفتم این معنی را امام باقر علیه‌السلامبه من خبر داد. گفت: به خدا قسم این خبر را از سر چشمه پاکیزه و صاف آوردی و همین‌طور است .( تفسیر جامع ج2 ص139 ، مؤلف سیّد ابراهیم بروجردی، انتشارات کتابخانه صدر)

با توجه به اسناد و مدارک مذکور، " پسر انسان " همراه با "  son of God" یا " پسر خدا " که همان حضرت مسیح است هردو در یک راستا قدم برداشته و دین حق را برپا کرده و ظلم را از بین برده و حکومت عادلانه ی جهانی را برقرار می کنند که مسیحیان طبق روایات دین خود از اولین کسانی هستند که با آن حضرات همراه می شوند.

وجه اشتراک عقاید یهودیان و مسلمین در مورد منجی موعود:

یهودیان مصلح آخرالزمان را با نام "شیلو" می شناسند و معتقدند که او از نسل حضرت داوود است. لازم به تذکر است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف نیز از طرف مادر به حضرت داوود می رسد که اگر چه تأخیر نماید ولی می آید و همه ملت ها را نزد خود جمع می کند و تمام قوم ها را برای خویشتن فراهم می آورد در اصل بر این عقیده اند در آن روز خداوند خواهد آمد و بر تمامی زمین پادشاهی می کند و در آن روز قوم ها را جمع می کند تا به جنگ اورشلیم روند و آنها شهرها را می گیرند آنگاه خداوند به جنگ با آن قوم ها می روند و تمامی مقدسان با او می آیند و در آن روز خورشید و ماه و ستارگان دیگر نور نخواهند داد ولی همه جا روشن خواهد بود. مردم تنها او را خواهند پرستید و در اورشلیم ، امنیت ساکن خواهند شد. یهودیان مانند مسیحیان به بازگشت حضرت عیسی معتقدند.

در میان کتب دینی یهود، آیات مربوط به منجی کمتر دستخوش تحریف ودستبرد متخاصمان قرار گرفته است.برخی این امر را ناشی از گرایش شدید یهودیان به منجی دانسته آنچنان که "هارامبام" (موشی بن میمون) از بزرگان و اکابر یهود می گوید:"هر فرد یهودی که به ماشیح معتقد نباشد و یا چشم به راه آمدنش نباشد منکر بیانات موسی و سایر پیامبران بنی اسرائیل است.(نشریه بینا- نشریه کلیمیان ایران- سال اول (1378 )شماره 4)

برخی نیز خنثی بودن و عدم دخالت این آیات ، در زندگی خاخام ها و حاکمان یهود را عامل در امان ماندنشان از تحریف می دانند .عده ای بر این عقیده هستند که آنچه یهودیان را در تمام برهه های تاریخ پر فراز و نشیبشان هماره متحد نگاه داشته اعتقاد ایشان به ظهور منجی (ماشیح) بوده است  برخی دیگر نیز این امر- مصون ماندن نسبی آیات مربوط به آخر الزمان- را از معجزات الهی می پندارند .

دلیل هرچه باشد نتیجه این است که در میان کتب دینی یهود و پیامبران بنی اسرائیل شاهد فراز های بسیاری هستیم که به موضوع آخر الزمان ، نشانه ها ، و شخص موعود اختصاص دارد و حتی در برخی کتب مانند زبور حضرت داوودعلیه السلام مسائل آخر الزمانی و نشانه های منجی یک سوم این کتاب را در بر گرفته است.

تعدادی از این آیات ، به ظهور حضرت مسیح علیه السلام  دلالت داشته و با شخص ایشان تطابق فراوان دارد لیکن در بررسی شکلیو محتوایی برخی آیات عهد عتیق به مواردی بر می خوریم که به طرز عجیب و باور نکردنی با مسائل مربوط به منجی شیعیان حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف همخوانی کامل دارد.به گونه ای که جای هیچ تردیدی را برای هر انسان منصفی باقی نمی گذارد.

از اسفار پنجگانه تورات در سفر(sefr) پیدایش آمده است:

"خداوند بر ابراهیم ظاهر گشته گفت: به ذریه تو این زمین را می بخشم ،تمام این زمین را که می بینی به تو و ذریه تو تا به ابد خواهم بخشید)." باب 12- فراز7)

آیاتی از این دست سبب شده است تا برخی یهودیان ،  تمامی زمین را ارث پدری خود دانسته و اندیشه های صهیونیستی مستخرج از این آیات تجاوز به دیگر سرزمین ها را جایز بشمارد.

در آیه ای دیگر خداوند علاوه بر اشاره به وراثت زمین به صالحان در آخر الزمان سخن از ذریه کثیر ابراهیم عَلیهِ السَّلاممی کند:

و در جایی دیگر خطاب به ابراهیمعلیه السلام داریم:تورا بسیار بارور گردانم و امتهای بسیار از تو پدیدار کنم ،پادشاهان از تو بوجود آیند.عهد خود را در میان خویش و تو و ذریه ی بعد تو استوار گردانم که نسل بعد از نسل جاودانی باشد "

ودر فرازی دیگر خداوند خطاب به حضرت ابراهیم اورا پدر امتها می نامد: "نام تو بعد از این آبرام  خوانده نشود، بلکه نامت آبراهیم خواهد بود زیرا تو را پدر امتهای فراوان گردانیدم."(باب17-فراز20) و (باب18-فراز18)

وراثت زمین و عهد معهود

 در این آیات خداوند متعال وعده حکمرانی ذریه حضرت ابراهیم بر جهان را می دهد و در آیه بعدی آنرا عهدی بین خود و ابراهیم عَلیهِ السَّلام معرفی می نماید.

به راستی عهد میان حضرت ابرهیم و خداوند متعال چیست؟ در خواست این نبی الهی از خدا چه بوده است؟ وراثت زمین به ذریه ی او؟

بی شک بهترین راه پاسخ به چنین سوالاتی نگاه به کلام الله مجید است چنانکه قرآن برخی موارد فوق را تایید نموده و پرده از رازی بزرگ برمی دارد، آنجا که در تأیید آیه سوم :"تورا پدر امتهای فراوان گردانیدم "

می فرماید:"...مله ابیکم ابراهیم و هو سمئکم المسلمین من قبل و فی هذا ..از آیین پدرتان ابراهیم پیروی کنید ،خداوند شمارا در کتابهای پیشین ودر این کتاب مسلمان نامید". حج78

ولی نکته بسیار بسیار مهم در آیه چهارم است که سخن از عهدی بین خدا و ابراهیمعَلیهِ السَّلاممی رود، این موضوع به طرز عجیبی در قرآن پاسخ داده شده است چنانکه می خوانیم:

" و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمت فاتمهن  قال انی جاعلک لناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین"

"هنگامی که پروردگار ابراهیم،اورا با دستوراتی آزمود و او به طور کامل از عهده آنها برآمد،خداوند به او فرمود:من تورا امام و پیشوای مردم قرار دادم.ابراهیم گفت:از دودمان و ذریه من نیز امامانی قرار بده ، خداوند فرمود عهد من به ستمکاران نمی رسد"(بقره 124)

پس در واقع " عهد"  بین حضرت حق و پیامبرش رسیدن افرادی خاص از ذریه ابراهیم عَلیهِ السَّلام به مقام امامت است که شامل ستمکاران نمی شود، چرایی پاسخ خداوند نسبت به در خواست حضرت ابراهیم مبنی بر امام قرار دادن ذریه اش را می بایست اینگونه واکاوی نمود.

نسب آن حضرت

پسران حضرت ابراهیم دو تن بودند،یکی اسحاق که از همسرش ساره ، و دیگری اسماعیل که از کنیزی به نام هاجر بود ، دلیل ازدواج حضرت ابراهیم با هاجر نازایی ساره بود که البته خداوند بعد ها حاجت ساره را نیز مستجاب نموده و از او اسحاق به دنیا آمد.

یهودیان خود را از نسل اسحاق می دانند چراکه لقب فرزند اسحاق ، یعنی یعقوب "اسرائیل به معنای بنده خدا" بود لذا بنی اسرائیل یعنی فرزندان یعقوب.

در ضمن یهودیان فرزند  حضرت ابراهیم را که وسیله آزمایش او قرار گرفت (قربانی شدن) اسماعیل نمی دانند بلکه معتقدند  اسحاق بوده است که به چنین مقامی نائل گشته.این در حالی است که رسول الله و امیر المؤمنین و به تبع آن ائمه و سادات  از نسل اسماعیل عَلیهِ السَّلامهستند.

حال سؤالی که پیش می آید این است که کدام دسته از ذریه حضرت ابراهیم عَلیهِ السَّلامهستند که به سبب ستمکاری مقام والای امامت که خدا در قرآن آن را بالاتر از پیامبری می داند را از دست داده و این مقام به  آنها نمی رسد؟ ودیگر اینکه این دلایل را چون از قرآن است برای بحث با یهودیان کافی ندانید لیکن پاسخ به این دو مسئله را در کنب یهود جستجو می کنیم ، آیه ای که دل هر انسان حقیقت طلبی را با نور الهی منور ساخته و لرزه بر اندام و بنیانهای فکری دشمنان اهل بیت عَلیهِ السَّلام می اندازد:

" اما در مورد اسماعیل تقاضای تورا اجابت فرمودم ،اینک او را برکت داده بارور گردانم، او را بسیار کثیر گردانم و12 امام از وی پدید آیند و امتی عظیم از وی بوجود آورم"(فصل 17 آیه 20 از کتاب پیدایش تورات)

آری تقاضای حضرت ابراهیم مبنی بر نائل آمدن افرادی از ذریه ایشان به مقام امامت اینگونه در خود تورات پاسخ داده می شود ،و جالب تر اینکه  کلمه امام در قرآن مجید ۱۲ مرتبه  تکرارشده است! کدام انسان جوینده معرفت وحقیقت است که  با این دلایل به حقانیت تشیع پی نبرد؟

آری خداوند عهدش با ابراهیم و پاسخ به خواست او را در ذریه ی اسماعیل قرار داد و جالب اینجاست که با آوردن عبارت" ... و امتی عظیم از وی بوجود آورم " مشخصا به اسلام عزیز اشاره می فرماید چراکه تعداد کل یهودیان جهان (فرزندان اسحاق) تنها 14 میلیون نفر تخمین زده می شود در حالی که امت مسلمان با یک میلیارد و نیم نفر انسان پس از مسیحیت بیشترین پیروان در جهان را به خود اختصاص داده و حتی اگر تعداد شیعیان جهان (تقریبا 200 میلیون نفر) را در نظر بگیریم باز هم شاهد فاصله ای آشکار هستیم.

مگر نه اینکه خدا در تورات خطاب به ابراهیم فرمود :"به سوی آسمان بنگر، ستارگان را بشمار، اگر خواهی  ذریه تو نیز چنین خواهد بود "

گویا این آیه در تورات تفسیر سوره کوثر است . آری کلامی نورانی تورات و قرآن منشا یکسان دارد  و البته اشاره به حقانیت تشیع و ظهور امام زمان فقط به سِفر پیدایش مربوط نمی شود چنانکه در دیگر کتب عهد عتیق نشانه های فراوان آخر الزمانی داریم که عینا  مصادیق آنها در آیات و روایات اسلامی نیز موجود است.

گفتنی است نسب حضرت حجت از سمت مادر بزرگوارشان نرجس خاتون به شمعون ابن هممون صفا می رسد که وی پسر عمه حضرت مریم مادر حضرت عیسی عَلیهِ السَّلام بوده است و جالب اینکه هردو این بزرگواران از نسل داوود پیامبر عَلیهِ السَّلام بوده اند.

نام آن حضرت

 "امیر عظیمی که برای پسران تو ایستاده نامش "ایستاده" است خواهد برخاست... بسیاری از آنان که در خاک خوابیده اند،بیدار خواهند شد..."( کتاب دانیال نبی فصل 12 - 1،12)

در این آیه به وضوح به لقب حضرت بقیه الله  به نام "قیام کننده " به معنی "ایستاده" اشاره می شود و در ادامه نیز رجعت مومنان هنگام ظهور امام زمان عَلیهِ السَّلام مطرح می گردد.

صلح و آرامش و امنیت و عدالت زمان ظهور

امام حسن مجتبی عَلیهِ السَّلام میفرمایند: در هنگام ظهور درندگان با هم به سادگی خواهند زیست (و التسلعت السباع) و بز شاخدار به بز بدون شاخ حمله نخواهد کرد و...

 "و نهالی از تنه "یسی"( از نام های پدر حضرت داوود) بیرون آمده ،شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین ،به راستی حکم خواهد نمود...کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت .... گرگ با بره سکونت خواهد نمود و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر با هم و طفل کوچکی آنها را خواهد راند... در تمامی کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهند کرد،زیرا که جهان از معرفت خدا پر خواهد شد". (کتاب اشعیای نبی فصل11 بندهای 1 تا 10)

پس از ظهور بر روی زمین کور،فلج و زمینگیری باقی نخواهد ماند. (وفور سلامتی).( بحارالانوار ج 53 ص 62)

 "جمیع سلاطین او را تعظیم خواهند کرد و جمیع امتها او را بندگی خواهند نمود.زیرا چون مسکینی استغاتثه کند،او رهایی بخشد و جان های مساکین را نجات خواهد داد."(  مزمور 72  بند های 11و13)

 "اسم او تا ابد بماند،اسمش چون آفتاب باقی بماند،در او مردمان برکت خواهند یافت و تمامی قبایل او را خجسته خواهند گفت، و نام او تا ابد متبرک باد و تمامی زمین از جلالش پر شود."( مزمور 72  بند های17و19)

 "امتها شادی و ترنم خواهند کرد زیرا که قوم ها را به انصاف حکم خواهد کرد،آنگاه زمین محصول خود را خواهد داد،اما صالحان شادی کنند و در حضور خدا به وجد آیند و به شادمانی خرسند شوند.

او قوم تورا به عدالت داوری خواهد نمود. و مساکین تو را به انصاف ،مساکین قوم را دادرسی خواهد کرد و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد. در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود.

 او حکمرانی خواهد کرد از دریا تا دریا و از نهر تا اقصی نقاط جهان،فراوانی غله در زمین برقله کوه ها خواهند رسید، اهل شهر ها مثل علف زمین نشو و نما خواهند کرد،جمیع امتهای زمین او را خوشحال خواهند خواند."( مزمور 149  بند 7)

انتظار و یاران آن حضرت

در عیون الاخبار ج 1 ص 134آمده است حضرت حَیقوق نبی که در تویسرکان مدفون است از منتظران سرسخت حضرت حجت بوده و شعار دائمش "اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم " بوده است. ایشان در کتاب خود که شامل سه باب است با مضامینی واضح به رستگاری مؤمنین و بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان خاتم النبیّن بشارت می دهند.

 "از  کتاب حیقوق نبی : اگر چه تاخیر نماید، برایش منتظر باش زیراکه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود... بلکه جمیع امت ها را نزد خود جمع می کند و تمامی قوم ها را برای خویشتن فراهم می آورد."

امام رضا عَلیهِ السَّلام نیز در مجلس مأمون از جاثِلیق که ازعلما و بزرگان قوم یهود بوده است،

امام رضا عَلیهِ السَّلامسؤال می فرمایند: آیا سخن او را درباره ظهور حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم در تورات دیده ای؟ گفت آری و تصدیق می کنم.گفتنی است پیکر مطهر آن نبی بزرگ و منتظر حضرت صاحب الزمان عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریف به شکلی معجزه آسا در سال ۱۳۷۲ (ه.ش) در جریان حفاری های چند تن یهودی در مرقد مطهرشان در تویسرکان سالم نمایان شد. 

 "آنان که بسیاری را به راه عدالت رهبری می کنند(یاران امام زمان)، مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالإباد. اما تو ای دانیال کلام را مخفی دار کتاب را تا زمان آخر مهر کن بسیاری به سرعت "تردد" خواهند کرد."( کتاب دانیال نبی فصل 12-3و4)

 "خوشا به حال آنان که انتظار کشند"( کتاب دانیال نبی فصل 12-12)

پیامبر اکرم صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم فرمودند:افضل الاعمال أمتی انتظار الفرج: انتظار فرج از بهترین اعمال امت من است. (کمال الدین ص644)

سلطنت زمین

"یَهُوَه صبا یوت چنین می گوید: یک دفعه دیگرآسمانها و زمین و دریا و خشکی را متزلزل خواهم ساخت و تمامی امت ها رامتزلزل خواهم ساخت و آنگاه  فضیلت جمیع امت ها خواهد آمد ... این خانه را از جلال خود پر خواهم ساخت."( کتاب حجی نبیفصل 2 بندهای 6 تا 9)

 "سلطنت و جلال و ملکوت به او داده شده تا جمیع قوم ها و امت ها و زبانها او را خدمت کنند.سلطنت اوجاودانی و بی زوال است و ملکوت او زایل نخواهد شد."( کتاب دانیال نبی فصل 7- 12 و14)

 

ظهور و آخر الزمان در زبور

شاید بیشترین اشارات به ظهور و آخر الزمان را باید در زبور حضرت داوود عَلیهِ السَّلام جستجو نمود تاجایی که از 150 بخش آن 35 و برخی 55 بخش را مربوط به آخر الزمان می دانند.لذا بی سبب نیست که خداوند متعال در کلام الله مجید هنگام اشاره به سرنوشت مؤمنان در آخر الزمان توجه ما را به زبور جلب می نماید:

" و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون "و به راستی در زبور پس از تورات  نوشتیم که بنگان صالح ما وارثان زمین خواهند بود"(انبیاء 105)

 لذا جای شگفتی ندارد اگر مضمون همین آیه قرآن را در مزامیر زبور هم ببینیم:

"  شروران منقطع خواهند شد اما منتظران خدا وارث زمین خواهند گشت ، بعد از اندک زمانی شروری نخواهد بود و حلیمان وارث زمین خواهند گشت و میراث آنها خواهد بود تا ابد الإباد. خداوند صالحان را تأیید می کند ، خدا روزی کاملان را می داند و روزی ایشان خواهد بود ، تا ابد نسل شروران منقطع شده صالحان وارث زمین خواهند شد و در آن تا ابد سکونت خواهند نمود ، جان او در نیکویی شب را به سر خواهد برد و ذریه او وارث خواهند شد."(مزمور 37  بند های 9-11-12-17-18-27-29)

"و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را انصاف و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت. در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود و حکمرانی خواهد کرد از دریا تا دریا و از نهر تا اقصای جهان."( مزمور 72  بند های 2و4و7و8)

 "برای خداوند منتظر باش ، قوی شو، او دلت را تقویت خواهد کرد...ای همگان که برای خدا انتظار می کشید منتظر خدا باش طریق اورا نگه دار تا تو را به وراثت زمین بر افرازد."( مزمور 69  بند 3 ، 130  بند 5و6)

وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ. و ما بر آن هستيم که بر مستضعفان روی زمين نعمت دهيم و آنان را پيشوايان سازيم و وارثان گردانيم. قصص5

تفسیر

منجی و مصلح آخرالزمان در دین اسلام و تشیع مردی است از تبار رسول اکرم، خاتم النبیین صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ و سَلّم  که اهل سازش و مسالمتبوده و در میان مردم به عدالت رفتار می نمودنه با کشتار !حجت بن الحسن العسگری که دوازدهمین از نسل پاک نبی است نیز به روش و سیره ی جدش رفتار خواهد کرد. و اینهمان خصلت و ویژگی منجی آخرالزمان است که در تمامی ادیان آسمانی بیان شده است.

امام صادق علیه السلام  به صراحت به اين مطلب اشاره فرموده است: به خدا قسم!... ناهماهنگى و اختلاف مذاهب و اديان از بين مى رود و فقط يك دين در سراسر گيتى حكومت مى كند ؛ چنان كه خداى تبارك و تعالى فرموده است: به راستى دين در نزد خدا، اسلام است.ابى بصير مى گويد: كه به امام صادق علیه السلام  عرض کردم: در دوره ی ظهور حضرت مهدىعجل الله تعالی فرجه الشریف با اهل ذمه (يهود و نصارا)چگونه رفتار مى شود؟

امام صادق علیه السلام فرمودند:با آنان از سرآشتى و مسالمت رفتار مى كند ؛ همان گونه كه پيامبر صلی الله علیه وآله  با آنان از سر مسالمت رفتار كرد )يسالمهم كم سالمهم رسول الله).( بحار الانوار ،ج52،ص376،381)

به هر حال از ظاهر اينها به دست مى آيد كه يهود و نصارا نيز در عصر ظهور وجود دارند و تحت حكومت حضرت مهدىعجل الله تعالی فرجه الشریف زندگى مى كنند.امام با كافرانى كه از ظلم و جور و فساد دور هستند و پذيراى حكومت دادگستر ايشان هستند، همانند سيره پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله  از سرمسالمت رفتار مى كند و از آنان جزيه (ماليات مخصوص) مى گيرد و به تدريج با برقرارى عدل و فراگيرى آن در سراسر زمين و از بين بردن باطل ها و بدعت ها و آشكار شدن نشانه ها و آيات حق، حجت هاى روشن الهى بر مردم، تمام مى شود و ديگر جاى هيچ عذرى براى كفر و شرك باقى نخواهد ماند و در آن دوره مردم مسلمان خواهند شد و كفر و شرك مصداق روشن ظلم و تجاوز از حق خواهد بود كه جايى در حكومت الهى مهدىعجل الله تعالی فرجه الشریف ندارد و بايد از اساس حذف گردد.

امام باقر علیه السلامفرمودند: وقتى مهدی قيام كند، ميان اهل تورات به تورات و ميان اهل انجيل به انجيل حكم مى كند و ميان اهل زبور به زبور و ميان اهل قرآن به قرآن... (بحار الانوار ج 52 ص 351)

مى توان گفت اينها مربوط به مراحل آغازين ظهور است، ولى تكامل بشر به حدى مى رسد كه همگان موحد و مسلمان مى شوند و يا حداقل آنان از عقايد شرك آلود خود (مانند تثليث و اين كه خدا پسر دارد و...) دست بر دارند تا مدتى تحت حكومت اسلامى به زندگى خود ادامه مى دهند.(برگرفته از کتاب مهدویت دوران ظهور)

در روایـات مـربـوط به ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده كه هیچ خانه ای در شهر و بیابان نمی ماند مـگـر ایـنـكه توحید در آن نفوذ می كند , یعنی اسلام به صورت یك آیین رسمی همه جهان را فرا خواهد گرفت و حكومت به صورت یك حكومت اسلامی درمی آید , و غیر ازقوانین اسلام چیزی بر جـهـان حـكومت نخواهد داشت و یا هیچ مانعی ندارد كه اقلیتی ازیهود و نصاری در پناه حكومت حـضـرت مهدی با شرایط اهل ذمه وجود داشته باشد زیرا حضرت مهدی مردم را به اجبار به اسلام نمی كشاند , و توسل او به قدرت و نیروی نظامی برای بسط عدالت و برانداختن حكومت های ظلم که دشمن بشریت و آزادی هستند همچون دجال و سفیانی می باشد که در روایات و احادیث مسلمانان به ویژگی های دشمنان مهدی موعود و بشریت اشاره شده است.

دجال

هنگامی که سخن از دجال به میان می آید، معمولا طبق یک سابقه ی ذهنی عامیانه، فقط ذهن ها متوجه شخص معین یک چشمی می شود که با جثّه ی افسانه ای تا مرکب افسانه ای تر، با برنامه ای مخصوص به خود پیش از انقلاب بزرگ مهدی، ظهور خواهد کرد.

ولی همان گونه که از ریشه ی لغت دجال، که به معنی دروغگویی و حقه بازی است از یک سو و از منابع حدیث از سوی دیگر استفاده می شود؛ دجال منحصر به یک فرد نیست بلکه عنوانی است کلی برای افراد پرتزویر و حیله گر که برای کشیدن توده های مردم به دنبال خود از هر وسیله ای استفاده می کنند و بر سر راه هر انقلاب سازنده ای که در ابعاد مختلف صورت می گیرد ظاهر می شوند.

در حدیث معروفی که از صحیح ترمذی نقل شده می خوانیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:هیچ پیامبری نبود مگر بعد از نوح، قوم خود را از فتنه ی  دجال بر حذر داشت، من نیز شما را بر حذر می دارم. سپس پیامبر صفات او را برای ما بیان کرد و گفت شاید پاره ای از آنها که مرا دیده اند یا سخن مرا شنیده اند عصر او را درک کنند. (صحیح ترمذی ص 42)

مسلما انبیای پیشین به مردم عصر خود نسبت به فتنه دجالی که در آخرالزمان آشکار می شود و هزاران سال با آنها فاصله دارد هشدار نمی دادند، بلکه به احتمال قوی اشاره دارد به طاغیان و فریبکاران خطرناک هر عصری همچون بنی امیه و افرادی همانند معاویه است که در لباس "خال المؤمنین" و عنوان "کاتب وحی" به مکر و فریب و تزویر و بیرون راندن مردم از صراط مستقیم به سوی آداب و سنن جاهلیت و زنده کردن نظام طبقاتی و حکومت استبدادی و خودکامه و روی کار آوردن ناصالحان چاپلوس و جنایتکاران بی باک و کنار زدن صلحا و فضلا و مردان لایق، پرداختند.

جالب توجه این که در پاره ای از احادیث آمده است : پیش از ظهور مهدی علیه السلام 30 دجال ظهور خواهد کرد.(سنن ابی داوود)

حتی در اناجیل نیز اشاره به ظهور دجال شده است:  شنیده اید که دجال می آید الحال هم دجالان بسیار ظاهر شده اند .( رساله ی دوم یوحنا باب 1، جمله 6 و 7) و این عبارت نیز تعدد دجال ها را تأکید می کند.

در حدیث دیگری می خوانیم که پیامبر  اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: رستاخیز بر پا نمی شود مگر آن که شصت نفر دروغگو ظهور خواهند کرد که همه ادعای نبوت می کنند. (بحارالانوار ج 52 ص 209)

گرچه در این روایت عنوان دجال به میان نیامده ولی اجمالا از آن برمی آید که مدعیان دروغین و فریبکاران در آخرالزمان محدود به یک نفر و یا چند نفر نخواهد بود . این ها دجالانی هستند که همه ی پیامبران امت خویش را از آنها برحذر داشتند و نسبت به نقشه های فریبنده ی آنها هشدار دادند. منتهی پیش از ظهور مهدی علیه السلام و آن انقلاب عظیم و وسیع و راستین، هر قدر زمینه های فکری و روانی و اجتماعی در سطح جهانی آماده تر می گردد فعالیت این دجالان که یکی بعد از دیگری ظهور می کنند افزایش می یابند؛ تا در پیشرفت زمینه های انقلابی وقفه ایجاد نمایند و به هزار حیله و فن برای منحرف ساختن افکار دست بزنند. البته هیچ مانعی ندارد که یک دجال بزرگ در رأس همه ی آنها باشد و اما نشانه هایی که در بعضی از روایات برای او ذکر شده بی شباهت به تعبیرات سمبولیک و اشاره و کنایه نیست؛ مثلا از روایتی که مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار از امیرالمومنان علی علیه السلام نقل کرده چنین استفاده می شود که او دارای صفات زیر است:

1-       او یک چشم بیشتر نداردکه در میان پیشانی اش همچون ستاره صبح می درخشد! اما همین چشم خون آلود است، گویی با خون ترکیب شده!

2-       او الاغ (مرکب) سفید تندروی دارد که هر گام او یک میل است و به سرعت زمین را طی می کند!

3-       او دعوی خدایی می کند و هنگامی که دوستان خود را به گرد خویش می خواند صدای او را تمام جهانیان می شنوند.

4-       او در دریاها فرو می رود و خورشید با او حرکت می کند، در پیش روی او کوهی از دود و پشت سرش کوه سفیدی قرار دارد که مردم آن را مواد غذایی می بینند.

5-       به هنگام ظهور او مردم گرفتار قحطی و کمبود مواد غذایی هستند... (بحارالانوار ج 52 ص 192)

شک نیست که ما مجاز نیستیم به هر مفهومی از مفاهیم مذهبی که در قرآن یا منابع حدیث وارد شده شکل سمبولیک و کنایی بدهیم ولی در ذیل حدیث بالا که پیرامون نشانه های دجال است تفسیر جالبی برای این موضوع دیده می شود که نشان می دهد این تعبیر جنبه ی کنایه دارد. چرا که راوی حدیث صعصعه بن صوحان می پرسد که این که امیرالمؤمنان علی علیه السلام در پایان سخنش پیرامون دجال و مانند آن فرمودند: از حوادثی که بعد از آن رخ می دهد از من نپرسید... منظورش چه بود؟ صعصعه در پاسخ می گوید: آن کس که حضرت مسیح پشت سر او نماز گزارد دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و نهمین نفر از فرزندان حسین بن علی علیه السلام است و او است خورشیدی که از غروبگاه خود طلوع خواهد کرد! (بحارالانوار ج 52 ص 195)

بنابراین تعجبی ندارد که دجالی که با صفات بالا مشخص شده نیز جنبه ی سمبولیک داشته باشد. بعید نیست دجال با آن صفاتی که گفته شد اشاره به فریبکاران و رهبران مادی ستمگر در دنیای ماشینی باشد؛ زیرا: اولا، آنها یک چشم دارند و چشم اقتصاد و زندگی مادی است، آنها فقط به یک بعد می نگرند و آن بعد منافع مادی ملت خویش است؛ و به هزار گونه نیرنگ و تزویر برای رسیدن به این هدف متوسل می شوند؛ آنها دجالانی هستند فریبکار که چشم معنوی و انسانی را از دست داده اند. اما همین یک چشم مادی آنها بسیار پرفروغ است.

ثانیا، مرکب هایی در اختیار دارند که بسیار تند و سریع السعیر است و کره ی زمین را در مدت کوتاهی دور می زند.

ثالثا، آنها عملا مدعی الوهیتند و مقدرات مردم جهان را به دست خویش می دانند.

سفیانی کیست؟

امام صادق علیه السلام فرمودند:  فرزند هند جگر خوار از وادی یابس ( دره  خشک) خروج می کند او مردی است چهار شانه و بد قیافه دارای سری بزرگ..  بر صورت او اثر آبله پیداست وقتی او را می بینی می پنداری که یک چشم دارد نامش عثمان و پدرش عنبسه است. او از فرزندان ابوسفیان است وارد سرزمین قرار و معین (شام) می شود و بر بالای منبر آنجا قرار می گیرد.( بحار الانوار ج ۵۲ - ص ۲۰۵،عصر ظهور علی کورانی ص ۱۱۶ و ۱۲۶،کمال الدین ج ۲ ص ۶۵۱)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: مردی از دل دمشق خروج می کند که به او سفیانی می گویند و همه ی پیروانش از نژاد کلب هستند. به قدردی خون می ریزد که نوبت به شکافتن شکم زنان و سربریدن کودکان می رسد. تیره قیس در برابرش قیام می کنند. همه را می کشد و کسی نمی تواند از خود دفاع کند. آنگاه مردی از تبار من در حرم خروج می کند.  این خبر به سفیانی می رسد. سپاهی را برای رویارویی بسوی او می فرستد چون این سپاه به سرزمین بیداء ( وسط مکه و مدینه) می رسند زمین همه ی آنها را فرو می برد که گزارش گری نمی ماند. (روزگاررهایی ص1082،بحارالانوار ج52ص 186)

امام صادق علیه السلام فرمودند: سفیانی خبیث ترین مردم و کبود و سرخ و ارزق است و می گوید :خدایا خون من،خون من. سپس می گوید: آتش! و از خباثتش آن است که کنیزی را که از او صاحب فرزند است زنده زنده درگور می کند از ترس آنکه مبادا مکانش را نشان دهد. (کمال الدین ج2 ص557)

امام باقر علیه السلام فرمودند: اگر سفیانی را ببینی، پلیدترین انسان را دیده ای. او دارای رنگی بور و سرخ و بسیار کینه ای است. هرگز سر به بندگی خدا  فرو نیاورده و مکه و مدینه را ندیده است. می گوید: پروردگارا انتقام من با آتش است.( بحارالانوار ج 52ص354)

امام صادق علیه السلام فرمودند: ما و ابوسفیان دو خانه ایم که دشمنی ما بر سر خداست. ما گفتیم خداوند راست گفت و آنها گفتند خدا دروغ گفت. ابوسفیان به جنگ پیامبر برخاست و معاویه فرزند ابوسفیان به جنگ علی بن ابی طالب رفت و یزید پسر معاویه به نبرد با حسین بن علی علیه السلام  پرداخت و سفیانی به مصاف با قیام کننده علیه السلام برخیزد. (بحار الانوار ج52ص190)

خروج سفیانی

امام صادق علیه السلام فرمودند:  خروج سفیانی از امور حتمی است. و خروج او در ماه رجب بوده از آغاز خروج تا پایان عمرش ۱۵ ماه است. ۶ ماه تمام جنگ می کند هنگامیکه بر مناطق ۵گانه تسلط پیدا کرد ۹ ماه حکومت می کند و یک روز هم اضافه نمی شود.(مناطق ۵ گانه : دمشق- حمص- اردن- حلب- قنسرین). (روزگار رهایی - ص ۱۲۹)

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: برای آن نشانه هایی است...خروج سفیانی با پرچم سرخ، که فرمانده اش مردی از قبیله (بنی کلب)است. (بحار الانوار ج52ص273)

در بعضی از روایات رنگ پرچم سفیانی را سرخ عنوان کرده اند که نشانه سیاست خونین اوست. سفیانی در حالی که نصرانی شده، صلیب بر گردن، از سرزمین رومیان می آید او رئیس گروه است. یعنی او در اصل مسلمان بوده، سپس مسیحی شده و از سرزمین غرب وارد شام گشته و حرکت خود را آغاز می کند.(غیبت طوسی ص278)

امام صادق علیه السلام فرمودند: گویا من سفیانی(یا رفیق او) را می بینم که در زمین های  سرسبز شما در کوفه اقامت گزیده و منادی او ندا می دهد،هر کس سر یک تن از شیعیان علی را بیاورد هزار در هم پاداش اوست، در این هنگام همسایه بر همسایه حمله برده و می گوید: این شخص از شیعیان است. سپس گردن او را می زند و هزار درهم جایزه می گیرد، آگاه باشید که در آن روز، فرمانروایی شما به دست حرامزادگان خواهد افتاد و گویا هم اینک (شخص نقاب دار) را می بینم.  پرسیدم :شخص نقابدار کیست؟ فرمودند: مردی است از شما که سخن شما را می گوید، نقاب می پوشد، شما را گرد آورده و می شناسد امّا شما او را نمی شناسید و مردان شما را یکایک با عیبجویی بدنام می کند، آگاه باشید که او زنا زاده ای بیش نیست. (بحار الانوار ج52ص215)

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند:هر کس به نام های :محمّد، علی،حسن، حسین، جعفر،موسی، فاطمه، زینب، مریم، خدیجه، سکینه ورقّیه باشد، سفیانی برای دشمنی آل محمّد صلی الله علیه واله آنها را از دم شمشیرمی گذراند.(بشارة السلام ص219، الزام ناصب ص199)

امام باقر علیه السلام فرمودند:سفیانی در روز جمعه خروج می کند و بر فراز منبر دمشق قرار می گیرد، واز مردم بیعت می گیرد که هرگز با او مخالفت نکنند چه بخواهند و چه نخواهند آنگاه به سوی غوطه حرکت می کند و پنجاه هزار جنگ جو در اطراف او گرد آیند وآنگاه سه پرچم به اهتزاز درآید:1- پرچم ترک ها وعجم ها، که پرچم سیاه است. 2- پرچم بنی عباس که پرچم زرد است. 3- پرچم سفیانی، که پرچم سرخ است. سفیانی برآنها چیره می شود پس از آنکه شصت هزار نفر از آنها را از دم شمشیر می گذراند، آنگاه به سوی "حمص"می رود و از فرات عبور می کند و عازم "رقّه"و"سبأ"می شود. (رقّه ازشهرهای سوریه در شمال این کشور و سبأ از شهرهای یمن است). (بشارة السلام ص192)

ذو قربات می گوید :موقعی که سفیانی به مصر رسید لشکری به سوی آن کسی که در مکه است می فرستد و آن شهر را بیشتر از واقعه حرّه خراب می کنند تا وقتی که به بیداء (سرزمین بین مکه و مدینه )برسند و زمین آنها را در خود فرو می برد و آنها را زنده به گور می سازد .(الفتن لا بن حماد ج1ص328 ح938)

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: در اثنایی که مردمان شرق و غرب سرگرم کشمکش هستند سفیانی از یابس ( بیابانی خشک ) بر آنها حمله می برد تا آن که وارد دمشق می شود، آن گاه دو لشگر فراهم نموده یکی را به شرق و دیگری را به مدینه می فرستد چون لشگر به زمین بال جز سرزمین لعنت شده که بغداد است می رسند بیش از سه هزار نفر را به قتل می رسانند و افزون از صد زن را مورد تجاورز قرار می دهند و سیصد جوان از بنی عباس را می کشند. سپس مانند سیل به کوفه می ریزند و حوالی آن را ویران می سازند سپس از آن جا بیرون آمده روی به شام می آوردند. در آن وقت لشگری با پرچم هدایت بیرون آمده لشگر سفیانی را دنبال می کنند تا به آنها می رسند و تمام آنها را به قتل می رسانند. به طوری که یک نفر را باقی نمی گذارند  تا خبری از آنها ببرند و اسیران و آن چه به غارت برده اند را آنها می گیرند. لشگر دوم به مدینه آمده 3 شبانه روز دست به تاراج می زنند سپس روی به مکه می آورند وقتی به بیدا ( بیابانی بی آب و علف واقع در بین مکه و مدینه که به مکه نزدیک تر است) رسیدند خداوند جبرئیل را می فرستد و می فرماید: برو و آنها را نابود گردان.جبرئیل هم با پای خود ضربه ای به زمین می زند و با آن ضربت خداوند آنها را در زمین فرو می برد و جز دو نفر از قبیله جهینه کسی از آنها باقی نمی ماند و این است آن وحشتی که خدا می فرماید: " و لو تری اذ فزعوا ..."  (بحارالانوار ج 13 ص953 تا 955)

بنابراین سفیانی در اعتقاد و روایات تشیع دشمن درجه اول منجی آخرالزمان است و  فردی ست بسیار خونریز که به کشتار مردم بی گناه اقدام می کند و برای جنگ با مهدی موعود لشکر کشی می کند و در آخرالامر توسط  سپاهیان منجی موعود و به اذن پروردگار از بین می رود.

شبهه افکنی های اخیر بر ضد مهدویت و منجی آخرالزمان

بسیاری سعی بر این دارند که به خیال خام خود با شبهه افکنی شباهت هایی را میان فرقه های افراطی و التقاطی و منحرف و تروریسم  با منجی آخرالزمان و سپاهیانش بیان کنند. ما در این مقاله احادیث و روایاتی آورده ایم که در آن مشخصات مهدی منتظر و اهداف ایشان و  ویژگی های دشمنان منجی موعود بیان شده است . حال قضاوت تطبیق روایات با حقایق امروز  با شما؟

فرقه ضاله ی داعش

اما حرکت داعش جنگی بر ضد مهدویت است که به دنبال تخریب چهره تشیع برای نسلهای آینده می باشد، در حالی که داعش ساخته ی دست صهیونیسم است و اسلام از اقدامات داعش مبراست. فرقه داعش تصویری غلط از دین اسلام در ذهن دارد. این افراد به دست روحانیون و علمای دینی آموزش ندیده‌اند بلکه معلومات خود را از کتاب‌های مختلف و به صورت پراکنده جمع آوری کرده‌اند و هرگز نتوانسته‌اند به درک درستی از اسلام دست یابند. سپس این اطلاعات پراکنده را آنگونه که خود مایل‌اند، شکل بخشیده‌اند و مردم را به اسم دین به قتل می‌رسانند در حالی که اسلام از اینگونه رفتارها دور است.

به صلیب کشیدن و سر بریدن با شمشیر و روایات هولناک زنان رقه از جنایات داعش که منجر به کشته شدن هزاران تن و آوارگی هزاران شهروند عراقی گشته و  یا روایت تکان دهنده ی دختر ایزدی از کشتار داعش و سربریدن همزمان سربازان سوری و ترورهای وحشتناک و بی اساس داعش در شهرهای عراق و سوریه و حمله به زنان و قتل و غارت و تجاوز و .... که گوشه ای از جنایات این گروهک تروریستی است. آیا این گروه شباهتی به منجی  بشریت دارند یا دشمنان آن

  نحوه پیدایش داعش

 گروه “دولت اسلامی در عراق” در ۱۵ اکتبر ۲۰۰۶ و پس از نشست شماری از گروه‌های مسلح در عراق شکل گرفت. در این نشستابوعمر البغدادیبه عنوان سرکرده آن تعیین شد. این گروه از زمان تشکیل در سال ۲۰۰۶ عملیات و حملات تروریستی بسیار را در عراق برعهده گرفت. پس از هلاکت  ابوعمر البغدادی، ابوبکر البغدادی به عنوان جایگزین وی معرفی شد. با روی کار آمدن ابوبکر البغدادی، دامنه عملیات و حملات این گروه تروریستی وسعت گرفت و همزمان با آغاز بحران در سوریه، عناصر این گروه در سوریه نیز فعال شدند. تشکیلجبهه النصرهدر سوریه گروه “جبهه النصره لاهل الشامدر اواخر سال ۲۰۱۱ و با آغاز بحران و جنگ در سوریه به عنوان شاخه گروهدولت اسلامی در عراقتشکیل شد و به سرعت به یکی از گروه‌های مطرح در این عرصه تبدیل گشت. عناصر جبهه النصره در حال قتل سوریها سرانجام در ۹/۰۴/۲۰۱۳ ابوبکر البغدادی سرکرده “دولت اسلامی در عراق” در پیامی صوتی ادغام “جبهه النصره” و “دولت اسلامی در عراق” را اعلام کرد تا بدین ترتیب گروهدولت اسلامی در عراق و شامشکل بگیرد.

هدف از تأسیس داعش پس از تشکیل گروه توحید و جهاد” به سرکردگی “ابومصعب الزرقاوی” در سال ۲۰۰۴ و بیعت او با اسامه بن لادن” سرکرده سابق “القاعده”، این گروه به شاخه سازمان القاعده در عراق تبدیل شد. این گروه با گسترش عملیات خود به یکی از قدرتمندترین گروه‌های تروریستی در عراق تبدیل شد، تا اینکه الزرقاوی در سال ۲۰۰۶ در اظهاراتی ضبط شده به صورت مصور از تشکیل “شورای مجاهدین” به سرکردگی عبدالله رشید البغدادی” خبر داد.

پس از هلاکت زرقاوی در سال ۲۰۰۶ “ابوحمزه المهاجر” به عنوان سرکرده این گروه تعیین شد. در پایان آن سال نیز گروه دولت اسلامی عراق” به ریاست “ابوعمر البغدادی” تشکیل شد. داعش در نیمه دوم سال ۲۰۱۳ نزدیک به ۱۴۰۰ خانه را در عراق منفجر و ویران کرد. طی این حملات ۱۹۹۶ نفر کشته و ۳۰۲۱ نفر زخمی شدند. عناصر داعش در ۲۰ خرداد ۹۳ در اقدامی بی سابقه به موصل مرکز استان نینوا یورش برده و ظرف چند ساعت این شهر را تصرف کردند. آنان همچنین چند روستا در صلاح الدین را تحت کنترل خود در آوردند. سلاح ها و مهمات و تجهیزات کشف شده از عناصر داعش بیانگر گستردگی حمایت های خارجی از این گروه تروریستی در عراق است. دولت عراق بارها عربستان را به حمایت از این تروریستها در عراق متهم کرده است.

عناصر داعش در سوریه در مناطقی از استانهای “رقه”، “حلب”، “حومه لاذقیه”، “ریف دمشق”، “دیرالزور”، “حمص، حماه”، “حسکه” و “ادلب” پراکنده هستند اختلاف داعش و جبهه النصره از کجا شروع شد ایمن الظواهری با آغاز اختلافات و درگیری‌ها بین عناصر جبهه النصره و داعش در سوریه، سرانجام “ایمن الظواهری” سرکرده القاعده تصمیم “ابوبکر البغدادیرئیس گروه دولت اسلامی در عراق برای ادغام گروه خود با جبهه النصره را لغو کرد.

الظواهری تأکید کرد که فعالیتهای “دولت اسلامی در عراق” فقط به عراق منحصر شود. ولی این موضوع برای سرکرده داعش خوشایند نبود، به صورتیکه البغدادی، در نواری صوتی اعلام کرد که با درخواست ایمن الظواهری، برای لغو گروه داعش و جدایی از جبهه النصره، مخالف است. وی گفت: “گروه دولت اسلامی عراق و شام تا زمانی که نبض ما می‌زند و خون در رگ‌هایمان جاریست باقی خواهد ماند و ما حاضر به عقب نشینی و چانه زدن نیستیم.”

عناصر گروه داعش مانند “جبهه النصره” از بی رحم ترین تروریستهای حاضر در سوریه و عراق هستند. فیلم‌ها و تصاویر منتشر شده از جنایتهای این گروه تروریستی موجب شد که حامیان گروه‌های مسلح در سوریه مدعی شوند که از این گروه حمایت نمی‌کنند. حتی برخی گروه‌ها نیز برای افزایش دریافت حمایتهای بین المللی خود را مخالف این گروه جلوه داده و با داعش وارد جنگ شده‌اند. با توجه به گستردگی کمک‌های مالی، تسلیحاتی و لجستیکی که با آغاز جنگ در سوریه به این کشور سرازیر شده است؛ تلاش گروه‌های مسلح به ویژه داعش برای دستیابی هرچه بیشتر به این کمکها و سلطه بر گروه‌های دیگر شدت گرفت که این امر موجب آغاز جنگ و درگیری گروه‌های مسلح با یکدیگر شد. اما با وجود اعلام برائت حامیان گروه‌های مسلح از داعش و جبهه النصره، کمکهای حامیان خارجی همچنان به دست این دو گروه می‌رسد. این کمکها در قالب حمایتهای مالی، تسلیحاتی، لجستیکی، اطلاعاتی، آموزشی و غیره از سوی حامیانی مانند عربستان و قطر و ترکیه به همراه چند کشور غربی، موجب ادامه جنگ و ویرانی در سوریه شده است.

تابعیت و هویت اعضای داعش پس از کشف اجساد و یا دستگیری اعضای این گروه تروریستی نشان می دهد که بیشتر این تروریستها با همکاری برخی طرفهای منطقه ای از عربستان، لیبی، یمن و چند کشور دیگر جمع آوری و سازماندهی شده اند. سلاح و مهمات و تجهیزات این گروه نیز بیانگر حمایت گسترده مالی و تسلیحاتی طرفهای منطقه‌ای مانند عربستان و قطر از این گروه تروریستی است.

اما به حقیقت در پشت پرده ی فرقه داعش چه کسانی هستند؟

گروهک داعش یکی از ثروتمندترین گروههای تروریستی در دنیا به ویژه پس از سیطره بر شهر موصل،غارت پولهای بانکی و صرافی ها و نهادهای دولتی محسوب می شود. منابع مالی داعش از سوی برخی کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی، قطر،کویت و امارات تأمین می شود.

منابع فرانسوی از مشارکت عناصر گروهک تروریستی منافقین در جنگ علیه دولت عراق در کنار گروه تکفیری داعش و  دست داشتن دو کشور فرانسه و آمریکا در جنگ سری در خاورمیانه پرده برداشتند. نشست‌های گسترده‌ و متعددی در پاریس با حضور بیش از ۶۰۰ شخصیت از کشورهای عضو ناتو برای بحث و تبادل نظر درباره بحران عراق برگزار شده بود که در میان آنها رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا مشاهده می‌شد. سرکرده گروهک تروریستی منافقین در این نشست از عملیات‌ گروه تکفیری داعش در عراق حمایت کرد.

250 شرکت اسپانیایی در اقدامی که قاعدتا با هماهنگی سازمان اطلاعاتی این کشور است، از جریانات معارض و تروریست در سوریه حمایت می کنند که این حمایت ها به صورت های مختلفی مانند ارسال کمک های مالی، تجهیزات مخابراتی و حتی تجهیزات ظریف الکترونیکی با کاربری نظامی می باشد.

بازتاب‌ جنگ عربستان علیه بلوک مقاومت  دست کم از ده سال پیش با شکل دادن به جوخه‌های ترور در عراق دنبال شده که در ادامه نقش‌آفرینی فعال امنیتی عربستان طی 3 سال گذشته علیه سوریه به نمایش گذاشته است.

 درگیری‌های داخلی در عراق محصول اقدامات مشترک عربستان، ترکیه، اردن، قطر و رژیم صهیونیستی است که با هدف ترساندن عراق از یکی شدن با جبهه مقاومت (حزب الله) و دور کردن آن از ایران صورت می‌گیرد.

با تآکید بر بین‌المللی بودن بحران سه استان غرب عراق این نزاعی است که از چندی قبل میان آمریکا و بلوک مقاومت از یک سو و آمریکا و روسیه از سوی دیگر جریان دارد و پیش از این در دو حوزه سوریه و اوکراین خود را به شکل عریان‌تر به نمایش گذاشته است. بحران کنونی عراق، یک بحران ترکیبی است که در آن شاهد سطحی از توافق و همکاری داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی به چشم می‌خورد و لذا نباید فریب تغییر لحن‌ها میان سران داعش، سران سعودی و... و سران آمریکا را خورد بلکه باید به نتیجه و راهبرد این سه دسته نگاه کرد که در «لزوم تغییر سیاست عراق» به هم می‌رسند.

"علي عاشور" پژوهش گر عرب در کتاب خود "ماذا قال علي عليه السلام عن أخر الزمان" (علي عليه السلام در مورد آخر الزمان چه گفت؟ در بخشي از اين کتاب به نقل از مولاي متقيان آمده است:‌ در آخر الزمان در کشوري که (امارک) يعني آمريکا نام دارد،‌ قوم يهود نفوذ مي کنند و بر حکام آن تأثير مي گذارند. در آخر الزمان اين کشور (آمريکا) از نظر علمي در جهان پيشتاز خواهد بود و از نظر اقتصادي هم ثروت بسيار زيادي خواهد داشت. در آخر الزمان در امارک (آمريکا)انواع لذت ها و نعمت ها وجود دارد اما دين حکام آن نزديک به پرستيدن شيطان است. بيشتر مردمش پيرو حضرت مريم عذراء (مسيحي) هستند اما يهود بر آنان مسلط است. امارک (آمريکا) در جهان مي تازد و بر نقاط مختلف جهان مسلط مي شود و به کشتار مردم دست مي زند اما فتنه در کشور آنان رخ خواهد داد و بعد عذاب الهي بر آنان نازل خواهد شد. و در نهايت حضرت مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف ظهور خواهند کرد و مانند نوري از ابرها در آمريکا هم فرود خواهند آمد و در آنجا با همه ظالمان مبارزه خواهند کرد.

آری! این پرچم های سیاه داعش توسط یهود و سعود و امریکا حمایت می شود و با تلاش گسترده سعی بر این دارند که ناحق را حق جلوه دهند تا هم خود را از جنایات داعش و هر گروه تروریستی ضد اسلام  بری بدانند و در کنار آن خود را محق جلوه دهند و طوری وانمود کنند که منافعشان توسط شیعه و امام تشیع در خطر است.در صورتی که حقیقت امر این است که دشمنی یهود و ناصبی و وهابیت و حامیان آنها در طول تاریخ با پیامبر حق و اولیاء و امامان شیعه ثابت شده است .

علت این همه ترس دشمنان از مکتب تشیع و انتظار ازهمین روست که امام شیعه بساط جور و انسان کشی و سلطه را برخواهد چید و هر آن کس که چون سفیانی رفتار می کند و یا حامی سفیانی ؛ دشمن منجی موعودست  را از بین خواهد برد. همه ی مبارزات و تلاش های دشمنان نشان دهنده ی حق بودن ظهور منجی موعود است و این پروسه ی برنامه ریزی شده و زمان بندی شده حاکی است که دشمنان حق بیدارند و در تلاش!!!

امیرالمؤمنین علی علیه السلام امام اول شیعه دوازده امامی در مورد داعش می فرمایند: زمانی که پرچم های سیاه را دیدید از جای خود حرکت نکنیدبه این معنا که دعوت آنان باطل است و نباید به کمک آنان بشتابید – سپس قومی ضعیف ظاهر می شوند که قلب هایشان مانند براده های آهن سخت است، آنها وفادار به هیچ عهدی نیستند، به حق فرا می خوانند در حالیکه از آن نیستند، اسامی شان، کنیه و نسبت هایشان از نام شهرها گرفته شده؛ تا اینکه در بین خود اختلاف نظر پیدا می کنند و  خداوند اهل حق – هر کسی که بخواهد- را ظاهر می سازد.( احقاق الحق و ازهاق الباطل ج 29 ص410)

نام هایشان کنیه است و نسبت‌هایشان از شهرها گرفته شده. ما نام‌هایی چون ابوبکر، ابویاسین، البغدادی، البصری، اللیبی و المصری را در میان اعضای این گروه می‌یابیم.

سید خراسانی

در علائم ظهور و بيان اتفاق هايي که نزديک ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالی فرجه الشّریف پيش مي آيد، در روايات سخن از شخصيتي است که به " سيد خراساني " معرفي شده است.

احاديث متذکر اين مطلب است که دو شخصيت در ايران قبل از ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالی فرجه الشّریف ظهور مي کنند و در قيام حضرت و آماده سازي شرايط سهيم هستند . بنا بر مفاد روايات، ايرانيان با دشمنان خود در جنگ هستند . جنگ طولاني مي شود تا اين که سيد خراساني با تقاضاي مردم و اصرار و پافشاري آنان، حکومت مي يابد در حالي که به حکومت رغبتي ندارد . نيروهايش را يک جا کرده و دوست خود شعيب بن صالح را به فرماندهي آن ها منصوب مي کند . به کمک هم جنگ را در سراسر ايران و عراق و ترکيه اداره مي کنند . براي هجوم گسترده به فلسطين آماده مي شوند در اين حال سيد خراساني با نفوذ سفياني در عراق مواجه مي گردد و در قرقيسا با آنان درگير مي شود بعد خراساني و شعيب با سپاهشان به امام ملحق مي شوند و شعيب فرمانده سپاه امام مي گردد. در مورد خراساني اجمال است که فرد معيني است يا منظور فرمانده و حاکم خراسان در زمان ظهور حضرت مي باشد . ظاهرا نام شخص معيني باشد که هاشمي و از ذريه امام حسن يا امام حسين است. رواياتي دلالت دارد که چهره روشن دارد . بر گونه راست يا دست راستش خالي مي باشد.

اما شعيب بن صالح يا صالح بن شعيب جواني لاغر و گندمگون است که محاسن کم پشتي دارد . داراي بينش و يقين و عزم است و جنگاور مي باشد. بنا به بعض روايات اهل سمرقند و بنا به رواياتي ديگر اهل ري است و... (بحار الانوار ،ج52 و عصر الظهور، شيخ علي كوراني عاملي ، ص 238 - 245 )

روايات سيد خراساني و دوستش شعيب بن صالح به کثرت روايات سيد يماني نيست. ظهور او هم از علامات پنجگانه اي که قبل از قيام مهدی موعود حتما اتفاق مي افتد ،ذکر نشده است.

اين روايات خيلي پراکنده و مجمل هستند و بسياري با قرينه بر سيد خراساني حمل مي شود. بعضي به شرح زير است:
امام صادق  علیه السلام فرمودند :  سفياني و يماني و خراساني در يک روز و يک ماه و در یک سال ظهور مي کنند . پرچمي از پرچم يماني به هدايت نزديک تر نيست.(بحارالانوار ج 52 ص210)

 امام باقر  علیه السلام فرمودند: پرچم هاي سياه که از خراسان خروج کرده اند، به کوفه وارد مي شوند و با ظهور مهدي بيعت خود با او را اعلام مي نمايند. (بحارالانوار ج 52 ص217)

حتما بني فلان حاکم مي شوند . بعد از حاکميت دچار تفرقه و تشتت شده تا اين که خراساني و سفياني بر آن ها خروج مي کنند . خراساني از مشرق و سفياني از مغرب در يک سال و ماه و روز خروج مي کنند.  بر ورود به کوفه از هم سبقت مي گيرند. بني فلان را نابود مي کنند . واي بر کساني که با اين دو گروه درگير شوند(هلاک مي شوند و شکست مي خورند) پرچمي از پرچم يماني هدايتگر نيست زيرا او مردم را به اطاعت امام زمان دعوت مي کند. (بحارالانوار ج 52 ص 231   -232)

 

 


آرشیو مطالب
Skip Navigation Links

دلنوشته ها
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد

تصاویر سایت
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد