ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
زمین
را بیارایید و دست بیافشانید و عنبر بسوزانید. هلهله کنید ، ثانیه ها را در عطر
شکوفه های عشق بپیچید. که سبزترین باغ بهار خدا، از راه می رسد؛ قدم هایش را شکوفه
باران کنید! تا یازدهمین فصل کتاب شیعه، با دست های سبز مردی از
تبار ملکوت، ورق خواهد خورد. مردی از تبار نور قدم بر چشم های زمین می نهد تا جهان مصفا شود.
صفا
آورده ای پسر فاطمه، نور هدی ، فاضل،
امين، نقي، طاهر، ناطق عن الله، مؤمن بالله، مرشد الي الله، علاّم، ولي الله،
خزانة الوصيّين، مهتدي، مضيء، شافي، شفيع، سخي ... و نور ولایت بر زمین افشانده ای...
ولادت
پیام آور آیینه و روشنی ، ولی حق، یازدهمین حلقه از منظومه نور، یازدهمین آیه از
سوره عترت، شکوه آسمان، عظمت زمین، صداقت ایمان ، روح حماسه، چکاد
بلند آفتاب، چهره ی روشن ایستادگی، سیمای بلند فرزانگی، پگاه پرتبسم ایمان، سراج
راه هدایت، طلیعه خورشید ولایت که بهار از نامش شکوفا و عشق از یادش لبریز است
بر یگانه خلف صالحش، حجت بن الحسن علیه
السلام تهنیت باد و بر یاوران صدیقش.
با
نام "حَسَن"، باب حُسن
دوازدهم کتاب امامت نگاشته شد و این، مژده ای است برای هر که چشم به راه
روشنی مانده است. چیزی نمانده به سرزدنِ یگانه گوهر عشق و اتمام حجت. از هم اکنون،
دنیا چشمان پرفروغش را به انتظار می نشیند، تا شب های بی ستاره ی غیبت انسان را در
نور ماه آخرین حجت غرق کند و دست های تنها و وامانده ی بشریت را بگیرد و تا خدا
بالا بکشد.
تاریخ ولادت نور
امام
حسن عسکری علیهالسلام در
سال ۲۳۲ ه.ق در مدینه منوره چشم بر جهان گشودند. در مورد روز و ماه میلاد این امام
همام، روایتهای مختلفی وارد شده است که به ذکر چند نمونه بسنده میکنیم: علامه
مجلسی رحمه الله علیه روز هشتم ماه ربیع
الثانی را نامی تر از دیگر حکایات میداند و برخی، شب چهاردهم و گروهی دهم همین
ماه را یادآور میشوند.
سيماي امام حسن عسکري عليه السلام
آن
حضرت از نظر جسماني و ظاهري، داراي صورتي زيبا و با هيبت بود؛ به طوري که هر کس را
به خود جذب مي کرد. در وصف آن حضرت گفته اند: «او مردي گندمگون، خوش قامت، زيبا
چهره، خوش اندام و جوان بود و شکوه و جلال مخصوص و شکل نيکويي داشت.
القاب و کنیه ی امام علیه السلام
القاب حضرت امام
حسن عسکري عليه السلام
داراي القاب متعدّد بود که هر يک نشانه اي از کمالات بي کران درياي فضايل وجودي آن
حضرت است. القاب آن بزرگوار عبارت است از:
صامت؛ خاموش بودن و جز ياد و ذکر خداوند،
تعليم و تربيت و هدايت کردن، لب نگشودن.
هادي؛ هدايت کننده به راه راست.
خالص؛ پاک از هر پليدي و آلايش.
زکي؛ پاک نهاد و پاک سرشت.
سراج؛ چراغ راهِ هدايت جويان در تيرگي ها.
تقي؛ پرهيزگار.
عسکري؛ منسوب به عسکر(لشکر(
"عسکري"
از مشهورترين القاب آن حضرت است؛ همان طور که امام هادي عليه
السلام را به اين لفظ
لقب داده اند. عسکر محله اي بوده در شهر سامرا که لشکرگاه و محل توقف سپاه خلفاي
عباسي در آنجا قرار داشت. خلفاي عباسي براي زيرنظر داشتن فعاليتهاي فرهنگي، علمي و
سياسي امام هادي عليه السلام ،
آن حضرت را در سال 236هـ .ق. از مدينه به سامرا انتقال و در محله عسکر سکونت دادند
و به اين خاطر به آن حضرت و فرزندش امام حسن عليه
السلام " عسکري " گفته اند. از ديگر القاب آن حضرت، که در روايات معصومين عليهم
السلام نيز آمده است، عبارت است از: فاضل،
امين، نقي، طاهر، ناطق عن الله، مؤمن بالله، مرشد الي الله، علاّم، ولي الله،
خزانة الوصيّين، مهتدي، مضيء، شافي، شفيع، سخي و...
نسب شریف امام علیه السلام
پدر
ایشان،امام علی بن محمد النقی علیه السلام معروف به امام هادی علیهالسلام
میباشند. مادر امام حسن عسکری علیهالسلام
به نامهای سوسن ،سلیل و حُدَیِث ذکر شدهاند.
هنگامی
که این بانوی ارجمند به افتخار همسری امام هادی نائل شد، امام در وصف او چنین
فرمودند: سلیل، مسلول من الافات و العاهات و الارجاس والانجاس؛ سلیل، بیرون کشیده
شد از هر آفت و نقص و پلیدی و ناپاکی است. سپس به او فرمودند: سیهب الله حجته علی
خلقه یملاء الارض عدلأ کما ملئت جورا ؛ به زودى خداوند
حجت بر خلقش را عطا مىکند که سراسر زمین را همان گونه که پر از ظلم و جور شده، پر
از عدل و داد کند. از این روى ایشان را "جدّه" (جدهى امام مهدی عجل
الله تعالی فرجه الشریف) مىخواندند.
این بانوى بزرگ چونان ملکه اسلام، در مدینه مىزیست
و زنان بزرگان عرب و مشایخ علماء پیرامون وى جمع شده و از ایشان بهره مىبردند.
سوسن، زینبی سلام الله علیها
دیگر روایت شده پس از شهادت امام حسن عسکرى علیهالسلام
شخصی به نام « احمد بن ابراهیم» که از شیعیان خالص و مقرب بود، نزد حضرت حکیمه (
خواهر امام هادی علیهالسلام )
آمد و در ضمن سؤالاتی پرسید: فرزند امام حسن علیهالسلام
کجاست؟ حکیمه خاتون فرمود: او پنهان است. احمد گفت: الی من تفزع الشیعه؛ بنابراین
شیعیان به چه کسی پناهنده شوند و مراجعه کنند؟ حکیمه خاتون فرمودند: به جدّه، مادر
امام حسن عسکرى علیهالسلام
(یعنی سوسن). آن فرد از روی تعجّب گفت: چگونه از کسی پیروی کنم که به زنی وصیت
کرده است؟ حکیمه خاتون فرمودند: همچون پیروى
از امام حسین که در ظاهر به خواهرش زینب وصیّت کرد. از این رو آنچه از علوم و
اخبار از آنِ امام سجاد علیهالسلام بود
به زینب نسبت داده مىشد تا با مخفى نمودن امام سجاد علیهالسلام
جان امام حفظ شود.
شما
قومى هستید که با روایات سر و کار دارید. آیا به شما روایت نشده که ارث نهمین
فرزند امام حسین علیهالسلام (حضرت
مهدی عجل الله تعالى فرجه الشریف)
در حال حیاتش تقسیم مىگردد ؟ (یعنى: آیا به شرایط سخت
این عصر توجّه نمى کنی که جعفر کذّاب ادعاى امامت بعد از امام حسن علیهالسلام
میکند و مى گوید: امام حسنعلیهالسلام
پسر ندارد و وارث او من هستم، و ارث او را تصاحب مىنماید و طاغوتیان از او
طرفدارى مىکنند. در چنین شرایطى همچون شرایط امام حسین علیهالسلام
و امام سجاد علیهالسلام
چارهای جز وصیّت به یک بانوی استوار و شایسته نیست. شیخ صدوق پس از نقل این مطلب
میگوید: این ماجرا بیانگر نهایت عظمت مقام و کمال حضرت سوسن علیها
سلام است که
بین امام مهدی علیه السلام و
مردم واسطه شده و شایستگی حمل اسرار امامت و وصایت را (همچون زینب کبری
علیها سلام) یافته است. اوضاع سیاسی اجتماعی به هنگام
میلاد امام علیه السلام در
حالی پای به عرصه گیتی نهاد که عباسیان زمام امور حکومتی را در اختیار داشته و
امپراتوری بزرگ اسلام را، با الهام گیری از خونریزیها و بلندپروازیهای هارون به
پیش میراندند. سفاکان عباسی ـ که خود را خلیفه پیامبر و عموزادههای امامان مظلوم
میدانستند ـ در ایجاد رعب و سختگیری بر ائمه علیهمالسلام
از هیچ ظلمی کوتاهی نمیکردند، به شکلی که امامان هم عصر با ایشان، بیشتر دوران
امامت خویش را در سیاه چالهای کینه عباسی سپری میکردند. جلادان عباسی، در زمان
حیات امام حسن عسکری علیهالسلام
فشار ظلم و عصیانگری را به سر حد خود رسانده و امام
علیه السلام را پیش از امامت، بارها به زندان افکندند. امام
حسن عسگری علیهالسلام
همیار با وفای پدر بودند. امام حسنعلیهالسلام
در سن دو یا چهار سالگی، به همراه پدر، از مدینه به تبعیدگاه سامرا، هجرت نمود و
تا آخر عمر در همان جا زیست. حضرت، حدود بیست سال
هم دوش پدر، برای رسیدن به اهداف و آرمانهای مقدس وی تلاش نمودند. ایشان بازوی
پرتوان و غمخواری دلسوز برای پدر در موضع گیریها علیه طاغوتها بودند و در پاسخگویی
به سؤالات و رونق دادن فقه جعفری و ارتباط با شیعیان و ارشاد ایشان سهم به سزایی ایفا
میکردند.
روایاتی از دوران کودکی امام علیه السلام
-
روزی
امام هادی علیهالسلام در
کنار چاهی مشغول به نماز بودند. امام حسنعلیهالسلام
به درون چاه افتادند. خانمها صدا به شیون بلند کردند. پس از پایان نماز، امام به
ایشان فرمودند: باکی نیست. آنها مشاهده کردند آب از قعر زمین بالا آمد تا به سر حد
چاه رسید. امام حسن عسگریعلیهالسلام
بالای آب آمده و با آب بازی میکردند. به این ترتیب امام از چاه نجات یافتند.
-
روزی
بهلول، امام حسن عسکری علیهالسلام را
که در آن هنگام کودک بودند در کنار کودکانی که مشغول بازی بودند،در حال گریه و
حزن دید. بهلول پنداشت که گریهی امام به خاطر نداشتن وسایل بازی کودکانه میباشد.
نزدیک آمد و به حضرت عرض کرد: برای تو آن وسایل را که با آن بازی کنی فراهم میکنم.
امام حسن عسگری علیهالسلام فرمودند: یا قلیل العقل ما للَّعب خُلقنا؛ ای
کم عقل،ما برای بازی آفریده نشدهایم.
بهلول:
پس برای چه آفریده شدهایم؟
امام حسن عسگری علیهالسلام فرمودند: برای علم و عبادت.
بهلول:به
چه دلیلی برای علم و عبادت آفریده شدهایم؟
امام حسن عسگری علیهالسلام فرمودند: خداوند در قرآن میفرماید: افحسبتم انما
خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون ؛ آیا میپندارید که شمارا بیهوده آفریدهایم
و شما به سوی ما بازگشت نمیکنید.
بهلول:
از شما تقاضا میکنم مرا موعظه و نصیحت کنید.
امام
حسن علیهالسلام با حال ملکوتی مخصوصی با
خواندن اشعاری او را مواعظه نمودند. در این هنگام حالش منقلب شد و بیهوش شدند. وقتی
بهوش آمدند، بهلول عرض کرد: با اینکه تو
کودک هستی و گناهی بر عهدهی تو نیست، چرا اینگونه از خود بیخود شدی؟
امام حسن عسگری علیهالسلام فرمودند: ای بهلول! این سخن را نگو، من مادرم را
دیدم با هیزمهای بزرگ آتش روشن میکرد، ولی همانها را با روشن کردن هیزمهای کوچک،
آغاز نمود. من ترس آن دارم که از هیزمهای کوچک اهل دوزخ شوم!
بهلول: پسر جان! تو را شخصی حکیم و آگاه میبینم،مرا به طور مختصر موعظه کن. امام
حسن عسگری علیهالسلام این
اشعار عبرت انگیز را به عنوان موعظه خواند: اری الدنیـا تجـهز باِنـطِلاق
مُشَـمِّرهً عـلی قـدم و سـاق فلا الدّنیا بـبـاقِـَیـه لِـحَــی ولا حیُّ علی
الدنـیـا بـبـاق کأن الموت و الحَدثان فیهـا الی نفس الَفتی فَرَساً سُبـاق فیـا
مغرور بالدّنـیـا رُوَیـداً و منها خُذ لنفسک بالـوثاق؛
" دنیا را مینگرم که آماده ی گذشتن و رفتن است و دامن را بالا
زده و با شتاب حرکت میکند. نه دنیا برای زنده، پایدار است و نه زنده برای دنیا
باقی است. گویی مرگ و حوادث ناگوار در دنیا همچون اسب سبقت گیرنده به سوی (گرفتن)
جان جوان میدودند. پس ای مغرور و دلباخته دنیا! آرام گیر و از دنیا برای آخرتت
توشهی استواری برگیر ."
دوران امامت
امامت حسن عسکری از سال ۲۵۴ آغاز شد و تا سال ۲۶۰ ادامه یافت (۶ سال).
امام حسن عسگری علیهالسلام با چند خلیفه عباسی هم عصر بود: معتز عباسی،۲۵۲- ۲۵۵. مهتدی عباسی،۲۵۵- ۲۵۶.معتمد عباسی، ۲۵۶- ۲۷۹.
خلفای عباسی همواره امامان شیعه را تحت فشار و
محدودیت قرار میدادند و این فشارها در دوران امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهما سلام در سامرا به اوج رسید به طوری که این سه امام
بزرگوار عمر کوتاهی داشت. با این حال فشارها و محدودیتها برای امام حسن عسکری علیهالسلام به این جهت که در آن دوران شیعه به صورت یک قدرت عظیم در عراق درآمده بود ( و این باعث میشد
حاکمین جبار عباسی احساس خطر کنند) بیش از دیگران بود. همچنین دودمان عباسی، طبق
روایات فراوان و متواتر میدانستند، مهدی عجل الله تعالی فرجه
الشریف که از بین برنده حکومتهای باطل و
برپاکننده حق است، فرزند امام حسن عسکری علیهالسلام خواهد بود. این موضوع باعث شده بود
تا حکومت عباسی به شدت وی را تحت کنترل قرار دهد. به طوری که امام حسن علیهالسلام را مجبور کرده بودند، هر دوشنبه و پنجشنبه در دربار حاضر شود. همچنین معتز به این مقدار هم کفایت نکرده و او را زندانی کرد و حتی نقشه
قتل امام حسن عسکری علیهالسلام را کشیده بود.
ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان:
در زمان وی، شیعیان در مناطق مختلف گسترش یافته بودند. این
گسترش و پراکندگی باعث شد تا امام حسن عسکری علیهالسلام
شبکه ارتباطی وکالت و نصب را در مناطق مختلف راهاندازی
کنند.
حمایتهای مالی از شیعیان:
یکی دیگر از موضعگیریهای او حمایت مالی از شیعیان، بویژه از
یاران خاص، بود. چرا که شیعیان تحت فشار دستگاه حکومت بودند.
آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت:
از آنجا که غایب شدن امام و رهبر هر جمعیتی یک حادثه نامأنوس
است و باور و تحمل آن برای مردم دشوار است، پیامبر و امامان پیشین به تدریج مردم را
برای این موضوع آماده میکردند؛ به ویژه امام هادی علیهالسلام
و امام حسن عسکری
علیهالسلام
که به زمان غیبت نزدیک میشدند. امام حسن عسکری علیهالسلام
بر تولد مهدی عجل الله تعالی فرجه
الشریف تأکید میکردند
و فضای ارتباطی ایشان با شیعیان (به خاطر محدودیتهای حکومت) حالتی شبیه به غیبت
صغری
را داشت.
فعالیت دیگر وی تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهم شیعه و
استفاده گسترده از آگاهی غیبی برای از بین بردن شکها و تردیدها بود.
اصحاب امام علیهالسلام
شیخ
طوسی
تعداد شاگردان امام حسن عسکری علیهالسلام را بیش از ۱۰۰ نفر ثبت کردهاست.
مشهورترین اصحاب و راویان ایشان عبارتاند از:
ابو عمرو عثمان بن
سعید عَمری (نائب اول مهدی)
احمد بن اسحاق قمی
ابراهیم
بن مهزیار
ابو
هاشم داود بن قاسم جعفری
محمد بن حسن صفار
محمد
بن عثمان
بن سعید عمروی (نائب دوم مهدی)
عبدالله بن جعفر حمیری
احمد
بن محمد بن مطهّر
ابوسهل اسماعیل بن علی
محمد
بن صالح بن محمد همدانی
کلام نور
امام حسن عسگری علیه السلام فرمودند: عالی
ترین مراتب حقیقت را با گامهای نبوت و ولایت بالا رفتیم و طبقات هفتگانه را با
نشانه های جوانمردی نورانی ساختیم، پس ما شیران بیشه ی شجاعت و ابرهای رحمت و
سخاوت هستیم، در این جهان اهل شمشیر و قلم و در آن جهان پرچمدار حمد و دانشیم.
قبیله ما هم پیمانان دینی و جانشینان پیغمبران و چراغهای هدایت در میان امّت و
کلید خزانه های جود و کرم می باشیم.(بحارالانوار ج67ص160)
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: پسرم
مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حجت
خداست بعد از من، هر که بمیرد و او را نشناسد مانند مرده اهل جاهلیت است.(کمال
الدین ج2ص409)
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: فرزندم
م ح م د، امام و حجّت پس از من است. هر که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیت
مرده است. بدانید که او را غیبتی است که جاهلان درباره آن سرگشته شدند و باطل
گرایان به نابودی افتند. کسانی که برای ظهور او زمان تعیین کنند دروغ میگویند. پس
از آن غیبت ظهور میکند گویی پرچمهای سفید را میبینم که در نجف و کوفه برفراز سر
او در اهتزازند.(میزانالحکمه ج 1 ص 335)
مطالب
برگرفته از منتهی
الآمال، شیخ عباس قمی، ج ۲، ص400 تا ۴۱۶، کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص ۴۷۳، جلاء العیون، علامه مجلسی، ص 998، بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۵۰، ص
۲۵۱)
اى
تجلى خدا سيماى تو/ جلوه حق چهره زيباى تو
پرچم
شيعه به دوشت استوار/ اعتدالش از قد رعناى تو
كى
شود اى جرعه بخش عاشقان/ ساغرى مِى نوشم از صهباى تو
اى
دَهُم فرزند دلبند على/ كى شود بوسه زنم بر پاى تو
جانثار
مكتب پاك توايم/ در شب ميلاد پر غوغاى تو
سامرا
امشب ندارد زائرى/ اى فدايت عاشق شيداى تو
ميهمان
بزم ميلاد توايم/ تا بياید مهدى تنهاى تو
شيعه
مىنازد به نام عسگرى/ يا اباالمهدى امام عسگرى
|