منوی اصلی
Skip Navigation Links

تازه ترین ارسال ها
* چگونه روزه ی خود را به امضای امام زمان برسانیم؟

* حجت زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف و ماه رمضان

* ولادت باسعادت منجی عالم بشریت مهدی فاطمه علیها سلام

ترجیح پست به امیرالمومنین

ترجیح پست به امیرالمومنین علیه السلام  و عاقبت آن

سلمان می گوید: علی علیه السلام  فرمود: همه مردم بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  مرتدّ شدند جز چهار نفر مردم بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به منزله هارون و تابعینش و به منزله گوساله و تابعینش شدند. پس علی علیه السلام شبیه هارون و عتیق شبیه گوساله و عمر شبیه سامري است.

از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که می فرمود: قومی از اصحابم از صاحبان شخصیت و مقام نسبت به من براي عبور از پل صراط می آیند. وقتی آنان را دیدم و آنان مرا دیدند و آنان را شناختم و آنان مرا شناختند، ایشان را از نزد من جدا می کنند.

می گویم: پروردگارا، اصحابم، اصحابم! گفته می شود: نمی دانی بعد از تو چه کرده اند.  وقتی از ایشان جدا شدي به عقب برگشتند. من هم می گویم: دور از رحمت خدا باشند.

از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که می فرمود: امّت من سنّت بنی اسرائیل را مرتکب خواهند شد بطوري که قدم جاي قدم آنان می گذارند و تیر به همان جا که آنان زدند می زنند، و وجب به وجب و ذراع به ذراع و باع به باع  کارهاي آنان را انجام خواهند داد، تا آنجا که اگر داخل سوراخ حیوانی شده باشند اینان نیز همراه آنان داخل می شوند.  تورات و قرآن را یک نفر از ملائکه در یک ورق  با یک قلم نوشته است، و مثل ها و سنّت ها در آنان و اینان به یک صورت جاري شده است.

سپس سلمان رو به من کرد و گفت: این قوم بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مرتدّ شدند مگر آنان که خداوند به وسیله آل محمد علیهم السّلام حفظشان کرد.

عهدشکنی هاي امت نسبت به اهل بیت علیهم السّلام

ابان بن ابی عیّاش می گوید: امام باقر علیه السّلام پس از تأیید حدیث سلیم فرمود: ما اهل بیت چقدر از ظلم قریش و متحدشدنشان بر علیه ما و کشتنشان ما را دیده ایم، و چه ها که شیعیان و محبّین ما از مردم دیده اند! پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  از دنیا رفت در حالی که در باره حق ما اقدام فرموده بود و به اطاعت ما فرمان داده و ولایت و دوستی ما را واجب کرده بود، و به مردم خبر داده بود که ما صاحب اختیارتر از خود آنها بر ایشانیم، و دستور داده بود که حاضرانشان به غائبان برسانند.

آنان بر علیه علی علیه السّلام متحد شدند. آن حضرت هم با آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره او فرموده بود و عموم مردم شنیده بودند در مقابل آنان استدلال کرد.

گفتند: درست می گویی، پیامبر صلی اللَّه علیه و آله این را فرموده است، ولی آن را نسخ کرده و گفته: ما اهل بیتی هستیم که خداوند عزوجل ما را بزرگوار داشته و انتخاب کرده و دنیا را براي ما راضی نشده است، و خداوند نبوّت و خلافت را براي ما جمع نمی کند)! چهار نفر هم به سخن او گواهی دادند: عمر و ابو عبیده و معاذ بن جبل و سالم مولی ابی حذیفه.  اینان مسأله را بر مردم مشتبه کردند و مطلب را بر آنان راست جلوه دادند و ایشان را به عقب برگرداندند، و خلافت را از معدنش و آنجایی که خدا قرار داده بود خارج کردند. بر علیه انصار با حق ما و دلیل ما استدلال کردند و خلافت را براي ابوبکر منعقد کردند.  ابوبکر هم آن را به عمر برگرداند تا در مقابل کار او تلافی کرده باشد.

امیر المؤمنین علیه السّلام رو به مردم کرد و فرمود: منزلت مرا در میانتان و آن طور که مرا می شناسید به من خبر دهید، آیا من نزد شما راستگو هستم یا دروغگو؟ گفتند: بلکه صدّیق صدوق هستی. بخدا قسم نه در زمان جاهلیّت و نه بعد از اسلام تو را به دروغگوئی نشناخته ایم.

حضرت فرمود: قسم به خدایی که ما اهل بیت را به نبوّت کرامت داد و محمد صلی اللَّه علیه و آله را از ما قرار داد، و بعد از او به ما کرامت فرمود که ما را امامان مؤمنین قرار داد، از قول پیامبر صلی اللَّه علیه و آله کسی جز ما نمی تواند ابلاغ نماید و امامت و خلافت جز در ما صلاحیّت ندارد، و خداوند با ما اهل بیت براي احدي از مردم نصیب و حقّی در خلافت قرار نداده است.

رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله خاتم پیامبران است که بعد از او رسول و نبیّی نیست. خداوند انبیاء را تا روز قیامت با پیامبر صلی اللَّه علیه و آله خاتمه داد، و با قرآن کتابها را تا روز قیامت خاتمه داد. ما را بعد از محمّد صلی اللَّه علیه و آله خلفاء در زمین و شاهدان بر مردم قرار داد، و اطاعت ما را در کتابش واجب کرد و ما را با خود و پیامبرش در اطاعت در چند آیه قرآن قرین قرار داد.

خداوند محمد صلی اللَّه علیه و آله را پیامبر و ما را جانشینان بعد از او در میان خلقش و شاهدان بر خلقش قرار داد، و اطاعت ما را در کتاب منزلش واجب کرد و سپس خداي عز و جل به پیامبرش دستور داد که این مطلب را به امتش برساند. او هم طبق دستور خداوند به آنان ابلاغ نمود.

کدامیک از این دو سزاوارتر به نشستن در مقام و جاي پیامبرند؟ شما از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شنیدید که وقتی مرا براي ابلاغ سوره برائت فرستاد فرمود: صلاحیت ندارد از قول من مطلبی را برساند بجز خودم یا کسی که از خودم باشد. شما را بخدا قسم می دهم آیا این مطلب را از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شنیدید؟

گفتند: آري بخدا قسم، ما شهادت می دهیم که این مطلب را از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله آن هنگام که تو را براي سوره برائت فرستاد شنیدیم.

حضرت فرمود: رفیق شما ابوبکر صلاحیت نداشت که از قول پیامبر صلی اللَّه علیه و آله نوشته اي بقدر چهار انگشت را برساند و جز من براي ابلاغ آن صلاحیت پیدا نکرد!  کدامیک از این دو سزاوارتر به مقام و جاي اویند؟ آنکه پیامبر صلی اللَّه علیه و آله بخصوص نامبرده که از اوست یا آن کسی که بخصوص تعیین شده که از پیامبر نیست

سپس علی علیه السّلام رو به جمعیت کرد و فرمود: تعجب است از قومی که می بینند سنّت پیامبرشان کم کم و دسته دسته تبدیل و تغییر می یابد و با این همه راضی می شوند و انکار نمی کنند بلکه در دفاع از بدعتها غضب می کنند و کسانی را که ایراد بگیرند و آن را انکار کنند سرزنش می نمایند.

سپس قومی بعد از ما می آیند و بدعت و ظلم و از پیش خود ساخته هاي او را تابع می شوند و بدعتهاي او را سنّت و دین می شمارند و به وسیله آن به پیشگاه پروردگار تقرّب می جویند.

و فرمود : وقتی پیامبر صلی اللَّه علیه و آله از دنیا رفت مردم به ابوبکر تمایل نشان دادند و با او بیعت کردند در حالی که من مشغول غسل و دفن آن حضرت بودم. سپس به قرآن مشغول شدم و با خود قسم یاد کردم که عبا بر دوش نیندازم مگر براي نماز تا آنکه همه قرآن را در یک کتاب جمع کنم، و این کار را انجام دادم.

سپس فاطمه را سوار کردم و دست دو پسرم حسن و حسین را گرفتم، و احدي از اهل بدر و سابقه داران از مهاجرین و انصار را فراموش نکردم مگر آنکه آنان را درباره حقّ خود قسم دادم و به یاري خویش دعوت نمودم. ولی از همه مردم جز چهار نفر نداي مرا اجابت نکردند که سلمان و ابو ذر و مقداد و زبیر بودند. همراه من کسی از اهل بیتم نبود که با کمک او بجنگم و قوّت بگیرم. حمزه در روز احد و جعفر در روز موته کشته شده بودند.

من بین دو نفر احمق بد خلق ذلیل حقیر عاجز یعنی عباس و عقیل ماندم که این دو با کفر فاصله کمی داشتند لذا مرا مجبور کردند و بر من غالب شدند. من هم سخنی را که هارون به برادرش گفته بود گفتم: اي پسر مادرم، این قوم مرا ضعیف شمردند و نزدیک بود مرا بکشند.

پس من از هارون نیک پیروي کرده و با عهد پیامبر صلی اللَّه علیه و آله حجّتی قوي در دست دارم.

امیرالمومنین علیه السلام  فرمود: تعجب است!  تعجب بسیار از جاهلان این امت و گمراهان و راهنمایان و کشانندگان آنان به آتش، چرا که آنان از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شنیدند که بارها فرمود: هیچ امّتی امور خود را بدست کسی نمی سپارند که در میان ایشان داناتر از او باشد مگر آنکه کارشان همچنان رو به سقوط می رود تا به آنچه ترك کرده اند بازگردند. مردم قبل از من امر خود را بدست سه نفر سپردند که هیچ کدام از آنان قرآن را جمع آوري نکرده بود و

نه ادّعا داشت که به کتاب خدا و سنت پیامبرش علم دارد. در حالی که یقینا می دانستند که من داناترین آنان به کتاب خدا و سنّت پیامبرش و فقیه ترین و قرائت کننده ترین آنها نسبت به کتاب خدا، و بهترین قضاوت کننده به حکم خدا هستم، و هیچ کدام از آن سه نفر سابقه نیک و تحمل سختیها با پیامبر صلی اللَّه علیه و آله را در همه جنگهایش نداشتند. آنان بخاطر ترس و پستی و تمایل به زندگی نه تیري انداختند و نه نیزه اي زدند و نه شمشیري کشیدند، در حالی که می دانستند پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شخصا جنگید و ابیّ بن خلف و مسجع بن عوف را کشت، و آن حضرت از شجاعترین مردم و شدیدترین آنها در برخورد با دشمن و سزاوارتر از همه به این کار بود.

و همچنین یقینا می دانند که در میان مردم کسی نبود که جاي مرا بگیرد، و هیچ کس جز من به جنگ شجاعان نمی رفت و قلعه ها را فتح نمی کرد، و هیچ گاه بر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله مشکلی پیش نمی آمد و یا کاري و تنگنایی و کار پیچیده اي آن حضرت را ناراحت نمی نمود مگر آنکه می فرمود: برادرم علی کجاست؟ شمشیرم کجاست؟ نیزه ام کجاست؟ آنکه غم و غصه را از روي من می برد کجاست؟ و مرا پیش می فرستاد. من هم پیش می رفتم و جان خود را فداي او می نمودم، و خداوند بدست من ناراحتی را از روي آن حضرت زایل می نمود. خداوند عزوجل  و پیامبرش بر من منت و انعام دارند که مرا به این امر اختصاص داده و موفّق فرموده اند.

در تمامی این روایات و احادیث این نکته بسیار واضج و روشن است که مردم آن زمان بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم افراد پست را به یگانه ی عالم حضرت امیرالمومنین علیه السلام  ترجیح دادند و با افکار جاهلی افرادی را که هیچ گونه صلاحیتی در امور نداشتند را به جای وصی بر حق پیامبر نشاندند و عاقبت امت اسلامی را به منجلاب کشیدند و حق را باطل معاوضه نمودند.

این دوران غیبت امام زمان علیه السلام  هم نشات گرفته از همین افکار جاهلی است که مردم با ترجیح پست هر لحظه به غیبت امام زمان خود می افزایند چرا که تا زمانی که مردم قدر و منزلت امام بر حق را ندادند و در دنیای پوچ خود غرق باشند هرگز به بهشت واقعی که همان سر بر نهادند به دستورات امام است نخواهند رسید دورانی که از زیر پا مخلوقات خدا گنج ها آشکار می شود.


آرشیو مطالب
Skip Navigation Links

دلنوشته ها
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد

تصاویر سایت
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد