در آیات
بسیاری از قرآن به داستان های از پیامبران و قوم هایشان پرداخته شده و خداوند غرض
از بیان آن را اندیشیدن در این آیات و عبرت گرفتن خوانده است:
مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ
الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ. مثل آن گروهى است كه آيات ما
را تكذيب كردند پس اين داستان را [براى آنان] حكايت كن شايد كه آنان بينديشند.
اعراف 176
لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلِي الأَلْبَابِ مَا
كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ
كُلَّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ. به راستى در سرگذشت آنان
براى خردمندان عبرتى استسخنى نيست كه به دروغ ساخته شده باشد بلكه تصديق آنچه [از
كتابهايى] است كه پيش از آن بوده و روشنگر هر چيز است و براى مردمى كه ايمان
مىآورند رهنمود و رحمتى است . یوسف 111
داستان
اشموعیل و قومش که آنها را به طالوت سپرد هم یکی ماجراهایی است که درس های بسیاری
برای دوران ما که دوران غیبت امام زمانمان است دارد:
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِّن قَبْلِكَ مِنْهُم مَّن قَصَصْنَا
عَلَيْكَ وَمِنْهُم مَّن لَّمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ
يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاء أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ
بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ. و مسلما پيش از تو رسولانی
را روانه كرديم برخى از آنان را [ماجرايشان را] بر تو حكايت كردهايم و برخى از
ايشان را بر تو حكايت نكردهايم و هيچ فرستادهاى را نرسد كه بىاجازه خدا
نشانهاى بياورد پس چون فرمان خدا برسد به حق داورى مىشود و آنجاست كه باطلكاران
زيان مىكنند. غافر 78
در
ابتدا به روایت داستان می پردازیم و به تدبر در آن دعوت می نمائیم و در لابهلای
داستان به شباهت های آن با دوران خود اشاره می کنیم:
پس از درگذشت موسى و هارون، قوم
بنىاسرائیل روز به روز ضعیف تر شدند و صندوق عهد را که یادگار حضرت موسی علیه
السلام و بسیار مقدس بود از دست دادند. به بیراهه رفتند و در باتلاق گناه در
غلتیدند و دین خدا را واژگون ساختند و از فرمان پروردگار بیرون شدند.
شباهت: سرگردانی و غرق شدن در
گناهان
امیرالمؤمنین علیه
السلام فرمودند: قیام
کننده ی ما عجل الله تعالی فرجه الشّریف
را غیبتی باشد طولانی، گویا شیعه را می
بینم که در غیبت او جولان می نمایند، مانند جولان چهارپایان در طلب چراگاه و او را
نمی یابند. کسی از ایشان که در دین خود ثابت ماند و دلش به سبب طول غیبت قساوت به
هم نرساند، با من در روز قیامت در یک درجه باشد.(بحارالانوار
ج 51 ص 112 )
امام
کاظم علیه السلام فرمودند: صاحب
این امر غیبتی دارد که در آن معتقدان به امامت هم از اعتقاد خود بر می گردنند. این
چیزی نیست جز امتحانی از جانب خدای عزّوجل که خلق خود را به وسیله آن می آزماید.
(اصول کافی ج2ص132)
ادامه داستان: صندوق
عهد همان صندوقی بود که مادر حضرت موسی، زمانی که به دنیا آمد او را در آن گذاشت و
در رود نیل انداخت و این صندوق در دربار فرعون بود تا این که به دست بنی اسرائیل
رسید و حضرت موسی اشیایی از جمله الواح مقدس که احکام خدا را برآن نوشته بود و زره
خود را در آن می گذاشت و دست به دست میان پیامبران و قوم بنی اسرائیل می گشت.
پیامبر
زمان شان اشموعیل بود او مردم را به انجام خوبی ها فرمان می داد و از اعمال زشت
باز می داشت اما مردم گوش به فرمان او نمی دادند و به گمراهی و سرکشی خود اصرار
داشتند. خداوند نیز به سزای این تبهکاری جالوت را که از بازماندگان مردم مصر بود
بر بنی اسرائیل مسلط کرد.
شباهت: تسلط ستمگران بر آنها
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: شیعه در زمان غیبت، پیوسته هم چون
گلۀ بز خواهد بود که ستمگر نداند بر کدام یک دست گذارد، نه جایگاه بلندی برای آنان
است که بدان پناه برند و نه تکیه گاهی که در کارهای خود به آن تکیه زنند و دل گرم
باشند.( غیبت نعمانی ص 278 )
ادامه داستان: آنها که از این ذلت و در
بدرى خسته شده بودند، گرد آن پیامبر جمع شدند و از وى خواستند که آنها را سر و
سامان دهد و براى آنها فرماندهى تعیین کند که تحت فرمان او با دشمنان خود و جالوت
که بسیار وحشی و خونریز بود بجنگند. تا آن زمان معمول بود که پیامبران در میان بنی
اسرائیل از یک خاندان بودند و پادشاهان از خاندانی دیگر. پس به نزد نبی رفتند و
گفتند: إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي
سَبِيلِ اللّهِ. آنگاه كه به پيامبرى از خود گفتند پادشاهى براى ما بگمار تا در
راه خدا پيكار كنيم.
آن
پیامبر که از سستى و ضعف نفس این گروه آگاه بود به آنها گفت: قَالَ هَلْ
عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ. آن پيامبر گفت
اگر جنگيدن بر شما مقرر گردد چه بسا پيكار نكنيد .
آیا
شما به راستى این آمادگى را دارید؟ و اگر من کسى را به فرماندهى برگزینم شما
واقعاً تحت فرمان او و به دستور او مردانه جنگ خواهید کرد؟ آنها به اعتراض گفتند: قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي
سَبِيلِ اللّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَآئِنَا. چگونه تن به
جنگ ندهیم در حالى به ما ظلم شده و از خانه و کاشانه خود رانده شدهایم؟
با اینکه این قول را به پیامبر دادند ولى
در وقت عمل بسیارى از آنها با بهانههاى واهى از جنگ سر باز زدند و این روش همیشگى
بنىاسرائیل بود و آنها قومى بهانهجو بودند. پس
همان گونه شد که پیامبرشان فرموده بود: فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ
تَوَلَّوْاْ إِلاَّ قَلِيلًا مِّنْهُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ. پس
هنگامى كه جنگ بر آنان مقرر شد جز شمارى اندك از آنان [همگى] پشت كردند و خداوند
به [حال] ستمكاران داناست. بقره 246
ولى
به هر حال پیامبرشان براى آنها فرماندهى انتخاب نمود که نام او طالوت بود:
وَقَالَ
لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا. و
پيامبرشان به آنان گفت در حقيقتخداوند طالوت را بر شما به پادشاهى گماشته است.
اما
مردم اعتراض کردند و گفتند: قَالُوَاْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا
وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ . گفتند
چگونه او را بر ما پادشاهى باشد با آنكه ما به پادشاهى از وى سزاوارتريم و به او
از حيث مال گشايشى داده نشده است.
طالوت چوپان فقیرى بود که از هیچ شهرت و
معروفیتى برخوردار نبود ولى شخص بسیار لایق و کاردانى بود و از لحاظ جسمى و کاردانى
بر دیگران برترى داشت و پیامبر از جانب خدا دستور داشت که طالوت را به فرماندهى
برگزیند: قَالَ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي
الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ
عَلِيمٌ. پيامبرشان گفت در حقيقتخدا او را بر شما برترى داده و او را در دانش و
نيروى بدنى بر شما برترى بخشيده است و خداوند پادشاهى خود را به هر كس كه بخواهد
مىدهد و خدا گشايشگر داناست. بقره 247
ولى
آنها گفتند: طالوت قدرت مالى ندارد و ما از او براى فرماندهى شایستهتر هستیم .ولى پیامبر گفت: خدا او را بر این کار
برگزیده است و او را از لحاظ جسمانى و علم و دانش فزونى داده است و یک نشانه براى
شایستگى او این است که به زودى تابوت عهد
یا همان صندوق مقدسى را که یادگارهاى موسى
و هارون را دارد و مایه آرامش شماست، به شما بازپس مىگرداند:
وَقَالَ
لَهُمْ نِبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ
سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ
تَحْمِلُهُ الْمَلآئِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم
مُّؤْمِنِينَ. و پيامبرشان بديشان گفت در حقيقت نشانه پادشاهى او اين است كه آن
صندوق [عهد] كه در آن آرامش
خاطرى از جانب پروردگارتان و بازماندهاى از آنچه خاندان موسى و خاندان هارون [در
آن] بر جاى نهادهاند در حالى كه فرشتگان آن را حمل مىكنند به سوى شما خواهد آمد
مسلما اگر مؤمن باشيد براى شما در اين [رويداد] نشانهاى است. بقره 248
این
تابوت را دشمنان بنىاسرائیل از آنها گرفته بودند. همانگونه که پیامبر گفته بود،
طالوت صندوق عهد را به آنها برگرداند و آنها فرماندهى او را قبولکردند. پس طالوت به جمع آورى
نیرو پرداخت و آنها را سازماندهى کرد. پس از حرکت لشگر جناب
اشموعیل به نزد طالوت آمد و گفت: خداوند به من وحی کرده است که قاتل جالوت کسی است
که لباس جنگی موسی بر قامت او راست می آید و او یکی از فرزندان ایشا می باشد. ایشا
ده پسر داشت که نه پسر او در سپاه حضور داشتند. پس طالوت زره را یک به یک به تن آنها
نمود اما آن لباس بر قامت هیچ یک از ایشان راست نیامد. پس ایشان از ایشا پرسید:
پسران تو همین ها هستند؟ ایشا پاسخ داد: کوچک ترین ایشان را که داوود نام دارد
گذاشته ام تا از گوسفندان مراقبت کند. پس داوود را حاضر کردند و زره بر تنش راست
آمد. پس سپاه به حرکت خود ادامه داد.
هنگامی که طالوت به عنوان فرمانده لشکر بنی اسرائیل ، سپاهیان
را با خود بیرون برد، به آنها گفت: خداوند شما را با یک نهر آب امتحان میکند،
آنها که از آن بنوشند از من نیستند و آنها که جز یک پیمان با دست خود، بیشتر از آن
نچشند از منند: فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ
مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ
یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ.
شباهت: امتحان الهی
وَ لَنَبلُوَنَّکُم بشَیء مِنَ
الخوفِ وَ الجوعِ وَ نَقصِ مِنَ الاَموالِ وَالاَنفُسِ وَالثّمَراتِ وَ بَشِّرِالصّابِرین.
شما را امتحان می کنیم به چیزی از ترس و گرسنگی و کاستن اموال و خطر جانی و ثمرات
زندگی و نوید بده به آنها که ثابت قدم هستند.بقره155
امام صادق علیه السلام در
ذیل ین آیه فرمودند: قبل از آمدن مهدی، علاماتی برای امتحان مؤمنین خواهد بود. این
امتحان که خداوند می فرماید: به چیزی از ترس، که این ترس بیماری های گوناگون خواهد
بود و گرسنگی، بالا رفتن قیمت ها، کاستن مال، قحطی، خطر جانی، مرگ شایع و زیاد،
نقص ثمرات زندگی و نیامدن باران است. پس در آن موقع به آنها که در عقیده به ما
ثابت می مانند، نوید بده، سپس فرمود: این تأویل آیه است و هیچکس جز آنها که راسخ
در علم هستند تأویل قرآن را نمی دانند و ماییم راسخان در علم.( بحارالانوار ج 13 ص 270 )
در اینجا لشکریان طالوت در برابر آزمون بزرگی قرار گرفتند، و
آن مساله مقاومت شدید در برابر تشنگی، و چنین آزمونی برای لشکر طالوت مخصوصا با
سابقه بدی که برای بنی اسرائیل در بعضی جنگها داشتند ضرورت داشت، چرا که پیروزی
هر جمعیتی، بستگی به مقدار انضباط و قدرت ایمان و استقامت در مقابل دشمن و اطاعت
از دستور رهبر و فرمانده دارد.
طالوت میخواست بداند انبوه لشکر تا چه اندازه، فرمان او را
اطاعت میکنند، به ویژه اینکه آنها با تردید و دودلی و حتی اعتراض، رهبری او را
پذیرفته بودند، گر چه در ظاهر تسلیم شده بودند ولی شاید هنوز در باطن، شک و تردید
بر دل های آنها حکومت میکرد، به همین دلیل مامور میشود که آنها را امتحان کند،
تا روشن شود، آیا این سربازان که میخواهند در برابر شمشیر آتشبار دشمن بایستند،
توانایی تحمل مقداری تشنگی را دارند یا نه؟ولی اکثریت آنها از بوته این امتحان
سالم بیرون نیامدند، و فقط 313 نفر پایمردی کردند و طبق دستور فقط جرعه ای آب
نوشیدند، چنان که قرآن میگوید:
فَشَرِبُوا مِنْهُ
إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ. آنها همگی جز عده کمی از آنها، از آن آب نوشیدند.
و نیز گفته اند آنان که جرعه ای آب بیشتر ننوشیدند کاملا سیراب
شدند ولی آن عده که از فرمان سرپیچی کردند هر چه آب می نوشیدند سیراب نمی شدند. (تفسیر صافی ذیل آیه 249 بقره)
شباهت: تعداد یاران و سرداران حضرت
پیامبر اکرم صلی
الله علیه و آله فرمودند: او مهدی عجل
الله تعالی فرجه الشّریف را در طالقان کنزهایی است که از طلا و نقره
نیست، بلکه اسب هایی بسیار زیبا و مردانی کاردان و کارساز، که خداوند 313 نفر به
تعداد اهل بدر از دورترین شهرهای دنیا گرد می آورد.(روزگار
رهایی، ج1، ص 430، ح 515 نشر آفاق 1376)
پیامبر اکرم صلی
الله علیه و آله و سلم فرمودند: پس پناه دهنده ای به حرم الهی پناه
می آورد و مردم همانند کبوترانی که از چهار سمت به یک سو هجوم می برند نزد او جمع
می شوند تا اینکه نزد آن حضرت 313 نفر گرد می آیند که برخی از آنان زن هستند که بر
هر جبار و جبارزاده ای پیروز می شوند. (معجم الاحادیث امام مهدی، ج
1، ص 500، ح 340)
و به این ترتیب، دومین
تصفیه در ارتش طالوت انجام یافت، زیرا تصفیه اول همان بود که به هنگام اعلام بسیج
عمومی گفته بود کسانی که تجارت یا بنای نیمهکاره و امثال آن دارند، همراه من
نیایند.
سپس میافزاید:هنگامی که او (طالوت) و افرادی که به وی ایمان
آورده بودند (و از بوته آزمایش سالم به در آمدند)، از آن نهر گذشتند گفتند: فَلَمَّا
جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ
بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ.امروز ما (با این جمعیت اندک) توانایی مقابله با جالوت و
سپاهیان او را نداریم.
این جمله به خوبی نشان میدهد که همان گروه اندک ، سیصد و
سیزده نفر که از آزمایش تشنگی سالم به در آمدند همراه او حرکت کردند، ولی همانها
نیز وقتی فکر کردند که به زودی در برابر ارتش عظیم و نیرومند جالوت قرار میگیرند
فریادشان از کمی نفرات بلند شد و این سومین مرحله آزمایش بود، زیرا تنها گروه
کوچکتری از این گروه اندک، اعلام آمادگی و وفاداری کامل کردند، چنان که قرآن در
ادامه این آیه میفرماید:
قالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ کَمْ
مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ
مَعَ الصَّابِرِینَ. آنها که میدانستند
خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز رستاخیز و وعدههای الهی ایمان داشتند) گفتند:
چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا بر گروههای عظیمی پیروز شدند و خداوند
با صابران (و استقامت کنندگان) همراه است.
این جمله به خوبی نشان میدهد کسانی که ایمان راسخ به روز
رستاخیز داشتند به بقیه هشدار دادند که نباید به کمیت جمعیت نگاه کرد، بلکه باید
یقین و ایمان به وعده الهی را در نظر گرفت، زیرا بسیار شده که جمعیت کم از نظر
نفرات، اما با کیفیتی بالا، از جهت ایمان و اراده و تصمیم و متکی به عنایات الهی
به اذن اللَّه بر جمعیت های انبوه پیروز شدند.
باید توجه داشت که یظنون در اینجا به معنی یعلمون میباشد،
یعنی کسانی که به رستاخیز، یقین داشتند و وعدههای الهی را در مورد پاداش مجاهدان
راستین میدانستند (زیرا ظن در بسیاری از موارد به معنی یقین به کار میرود و اگر
آن را به معنی گمان هم بدانیم باز بی تناسب نخواهد بود زیرا مفهوم آیه چنین میشود
که گمان به رستاخیز تا چه رسد به علم و یقین، انسان را در برابر اهداف الهی مصمم
میسازد همانگونه که گمان به منافع، در کارهای مهم همچون کشاورزی و تجارت و صنعت
صاحبان آنها را مصمم میکند.درباره اینکه چرا به روز قیامت، روز لقای پروردگار
گفته شد.
شباهت: یقین مومنین به وعده های الهی
امام حسین علیه السلام فرمودند: او مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف غیبتی دارد که در آن مردم بسیاری از دین برمی
گردند و گروهی دیگر بر دین حق (اسلام) ثابت باشند. برخی از روی سرزنش به آنها می
گویند، اگر راست می گویند زمان ظهور امام شما چه وقت است؟! آگاه باشید! آنها که در
غیبت وی با تحمل رنج ها و تکذیب بی دینان بر عقیده ی خود ثابت می مانند، مثل کسانی
هستند که با شمشیر در رکاب رسول خدا جهاد کردند.(بحارالانوارج13ص356)
ادامه داستان: در آیه بعد، مساله رویارویی دو لشکر
مطرح شده، میفرماید: وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا
أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ
الْکافِرِینَ. به هنگامی که آنها (لشکر طالوت و بنی اسرائیل) در برابر جالوت و
سپاهیان او قرار گرفتند گفتند:پروردگارا! صبر و استقامت را بر ما فرو ریز و گامهای
ما را استوار بدار، و ما را بر جمعیت کافران پیروز گردان . برزوا از ماده بروز، به
معنی ظهور است، و از آنجا که وقتی انسان در میدان جنگ، آماده و ظاهر میشود، ظهور
و بروز دارد به این کار، مبارزه یا براز میگویند.این آیه میگوید: هنگامی که
طالوت و سپاه او، به جایی رسیدند که لشکر نیرومند جالوت، نمایان و ظاهر شد، و در
برابر آن قدرت عظیم صف کشیدند، دست به دعا برداشتند و از خداوند سه چیز طلب کردند،
نخست صبر و شکیبایی و استقامت، در آخرین حد آن، لذا تعبیر به أَفْرِغْ عَلَیْنا
صَبْراً کردند که از ماده افراغ به معنی ریختن آب یا ماده سیال دیگر از ظرف، به
طوری که ظرف کاملا خالی شود، نکره بودن صبر نیز تاکیدی به این مطلب است.تکیه بر
ربوبیت پروردگار ربنا و تعبیر به افراغ که به معنی خالی کردن پیمانه است، و تعبیر
به علی که بیانگر نزول از طرف بالا است و
تعبیر به صبرا که در این گونه موارد دلالت بر عظمت دارد، هر کدام نکتهای در بر
دارد که مفهوم این دعا را کاملا عمیق و پر مایه میکند. دومین تقاضای آنها از خدا
این بود که گام های ما را استوار بدار تا از جا کنده نشود و فرار نکنیم، در حقیقت
دعای اول جنبه باطنی و درونی داشت و این دعا جنبه ظاهری و برونی دارد و مسلما ثبات
قدم از نتائج روح استقامت و صبر است.سومین تقاضای آنها این بود که ما را بر این
قوم کافر یاری فرما و پیروز کن که در واقع هدف اصلی را تشکیل میدهد و نتیجه نهایی
صبر و استقامت و ثبات قدم است.
شباهت: دعا کردن و اثر آن
در حديثي كه غيبت حضرت مهدي عجل الله تعالي
فرجه الشريف در آن ياد شده راوي مي گويد: عرض كردم شيعيانت چه كار كنند؟ فرمود:
بر شما باد به دعا كردن و انتظار فرج كشيدن که فرج شما در آن است. (مهج الدعوات 332)
و هرکس آن حضرت را یاری نماید در حقیقت خدای
عزّوجل را یاری نموده و خداوند در قرآن چنین می فرمایند:
وَ
لِیَنصُرن الله مَن یَنصُره انّ الله لقَویٌّ عَزیزٌ. و به تحقیق که خداوند یاری
می کند کسی که او را یاری نماید. همانا خداوند در انتهای قدرت و و توانایی
است.حج40
به یقین خداوند چنین بندگانی را تنها نخواهد گذاشت هر چند عدد
آنها کم و عدد دشمن زیاد باشد، لذا در آیه بعد میفرماید: فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ
اللَّهِ. آنها به فرمان خدا سپاه دشمن را شکست دادند و به هزیمت واداشتند.
و داوود جوان کم سن و
سال و نیرومند شجاعی که در لشکر طالوت بود، جالوت را کشت:
وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ.
در اینجا چگونگی کشته شدن آن پادشاه ستمگر به دست داوود جوان و
تازه کار در جنگ، تشریح نشده ولی همانگونه که در شرح داستان آمد با فلاخنی که در
دست داشت، یکی دو سنگ آن چنان ماهرانه پرتاب کرد که درست بر پیشانی و سر جالوت
کوبیده شد و در آن فرو نشست و فریادی کشید و فرو افتاد، و ترس و وحشت تمام سپاه او
را فرا گرفت و به سرعت فرار کردند گویا خداوند میخواست قدرت خویش را در اینجا
نشان دهد که چگونه پادشاهی با آن عظمت و لشکری انبوه به وسیله نوجوان تازه به
میدان آمدهای آن هم با یک سلاح ظاهرا بی ارزش، از پای در میآید.سپس میافزاید:
وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَهُ
مِمَّا یَشاءُ.خداوند حکومت و دانش را به او بخشید و از آنچه میخواست به او تعلیم
داد.
شباهت: امدادهای غیبی
حدیث قدسی: قسم به عزت و
جلالم که دینم را به وسیله ایشان ظاهر می کنم و کلمه ام را به وجود آنان بلند می
کنم و زمین را به آخرینشان پاک می کنم و مشارق و مغارب زمین را ملک او و بادها را
در تصرف و تسخیر او قرار می دهم و گردن های سخت را برای او رام می گردانم و او را
بر وسایل پیروزی مسلط می گردانم و با لشکریانم کمکش می کنم و با فرشتگانم مددش می
رسانم تا دعوت مرا بلند و خلق مرا بر توحید من جمع سازد. سپس ملک او را استمرار می
دهم و حکومتش را به دست توانای خود دست به دست تا روز قیامت ادامه می دهم. (کمال
الدین، ج1، ص 254)
پیامبر اکرم صلی
الله علیه و آله و سلم فرمودند: (در مورد عزیمت سپاه سفیانی به مکه)
خداوند جبرئیل را می فرستد و به او می فرماید: برو و نابودشان ساز. سپس جبرئیل با
پای خود بر زمین می زند و خداوند همه آنها را در کام زمین فرو می برد. جز دو نفر
از اهل جهینه کسی زنده نمی ماند.(الملاحم و الفتن ص 49)
حضرت علی علیه
السلام فرمودند: در آخر الزمان و زمان شدت روزگار و جهالت
مردان، خداوند مردی را بر می انگیزد که او را با فرشتگانش تأیید می کند و یارانش
را محافظت می کند و او را با آیات و معجزات یاری می کند و بر سرتاسر زمین مسلط می
گرداند، تا همگان در برابر او خواه ناخواه تسلیم شوند. زمین را با قسط و عدالت و
نور و برهان پر می کند، طول و عرض جهان به تسلط او در می آید و در روی زمین کافری
نمی ماند جز اینکه ایمان می آورد و شخص ناشایستی نمی ماند جز این که به صلاح و
تقوی می گراید. (روزگار رهایی، ص 469، منتخب الاثر، ص 487)
ادامه داستان:ضمیر در این دو جمله به داوود بر
میگردد که در واقع فاتح این جنگ بود.گر چه در این آیه تصریح نشده که این داوود
همان داوود، پیامبر بزرگ بنی اسرائیل، پدر سلیمان است، ولی جمله آتاهُ اللَّهُ
الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا یَشاءُ، نشان میدهد که او به مقام
نبوت رسید زیرا اینگونه تعبیرات معمولا درباره انبیای الهی است به خصوص که شبیه
این تعبیر در آیه 20 سوره (ص) در باره داوود آمده است، وَ شَدَدْنا مُلْکَهُ وَ
آتَیْناهُ الْحِکْمَةَ:پایه حکومت او را محکم ساختیم و به او دانش و تدبیر دادیم.
از روایاتی که در تفسیر این آیه نقل شده، نیز به روشنی استفاده
میشود که او همان داوود، پیامبر بنی اسرائیل است.این تعبیر ممکن است اشاره به علم
تدبیر کشورداری و ساختن زره و وسائل جنگی و مانند آن باشد که داوود در حکومت بسیار
عظیم خود به آن نیاز داشت زیرا خداوند هر مقامی را که به کسی میسپارد آمادگی های
لازم را نیز به او میبخشد.
شباهت: حکومتی چون داوود
رسول خدا صلی
الله علیه و آله و سلم فرمودند:همواره از خدا فرمان می برد و هرگز
گول خویشاوندی را نمی خورد. سنگ روی سنگ نمی گذارد. در تمام دوران حکومتش جز به
هنگام اجرای حدود الهی کسی را مورد ضرب قرار نمی دهد. خداوند همه ی بدعتها را به
وسیله ی او نابود می سازد و همه ی فتنه ها را به دست او از میان بر می دارد.(روزگار
رهایی ج2 ص604 ح797، الملاحم و الفتن ص 108)
و در پایان آیه به یک قانون کلی اشاره کرده، میگوید:
وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ
لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْعالَمِینَ. و اگر
خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند سراسر روی زمین فاسد و از ظلم
پر میشود، ولی خداوند نسبت به تمام جهانیان، لطف و احسان دارد. خداوند نسبت به
جهانیان لطف و مرحمت دارد که جلو همهگیر شدن و همگانی شدن فساد را در روی زمین
میگیرد.
شباهت: برچیدن ظلم و فساد توسط آن حضرت
ابنعباس نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: پس از من خلفا و اوصیا و حجتهای الهی
دوازده نفرند که اول آنان برادرم و آخرین ایشان فرزند من است. عرض کردند: ای رسول خدا، برادر شما کیست؟ فرمود: علی علیه السلام گفتند: فرزند شما کیست؟ فرمود: مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف کسی که زمین را پر از عدل و داد میکند، همانگونه
که پر از ظلم و جور شده باشد.( کمالالدین
باب24 ح27)
امام صادق علیه السلام فرمودند: روابط نامشروع، مشروبات الکلی و ربا خواری از بین می رود و
مردم به
عبادت و اطاعت روی می آورند. امانتها را به
خوبی رعایت می کنند، اشرار مردم نابود می شوند و افراد صالح باقی می مانند. (منتخب الاثر ص 474 و روزگار رهایی ج 2 ص 600 ح
787)
|