منوی اصلی
Skip Navigation Links

تازه ترین ارسال ها
* چگونه روزه ی خود را به امضای امام زمان برسانیم؟

* حجت زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف و ماه رمضان

* ولادت باسعادت منجی عالم بشریت مهدی فاطمه علیها سلام

ولادت حضرت عباس علیه السلام

بشارت دهید فاطمه سَلام الله عَلیها را که یَل امّ البنین، یاور حسین عَلیهِ السَّلام آمد! بشارت دهید علی عَلیهِ السَّلام را که ماه بنی هاشم آمد! بشارت دهید حسن عَلیهِ السَّلام را که پشت و پناه خواهر آمد! بشارت دهید حسین عَلیهِ السَّلام را که علم دار عشق آمد! بشارت دهید زینب سَلام الله عَلیها را که غیرت الله آمد! بشارت دهید ام البنین را که ساقی کربلا آمد! بشارت دهید منتظران را که باب الحوائج آمد...

امروز از آسمان، با لبخند فاطمه سَلام الله عَلیها درّ و گهر می بارد و علی عَلیهِ السَّلام بوسه می زند دو بازوی عباسش را. اسپند بر آتش بریز تا دودش، چشم حسودان را بسوزاند و نظر بد از دو چشم بنی هاشمی این نوزاد دور کند!

خوش آمدی، ای ماه!

خوش آمدی، پهلوان فاطمه، عباس علی، یاور حسین، پشت و پناه زینب! خوش آمدی ابا الفضل!

اینک تو آمده اى. اینک ماه، پشت و پناه خورشید است... اینک دستان شهر آشوبت، دلگرمیِ بی پایان کربلا خواهند شد. فردا تو دریاهای هستی را شرمنده لب های تشنه و دستان شرمنده ات خواهی کرد.

ای ماه نو رسیده ی علی! از همین آغاز، تو مرد به ‌دنیا آمده اى. کودک نیستی انگار، مهیّا برای سرکوب کردن فتنه ها، پا به عالم نهاده ای و علــــی در رخسار نو ظهور تو، خویش را خواهد دید و تو را شایسته ی عرصه های ستیز و نبرد خواهد یافت.

پدر را تماشا کن! تو فرزند تمام رشادت و غیرت خدایی او هستى. او قرار است در تو تجلّی کند، شبیه پدر باش! شبیه ذوالفقاری که باطل را همواره نوید مرگ است و حق را مژده تداوم و تجدید. شبیه سینه ی شکیبایی که اندوه هیچ غریبی را تاب نمی آورد و هیچ مظلومی را تنها رها نمی‌کند. گویا تو علـــی هستی که امروز متولد شده.

تو فرزند امّ البنینی، شیر زنی که بعد از فاطمه سَلام الله عَلیها، به خانه ی علی عَلیهِ السَّلام آمد تا کنیز و غم خوار فرزندان زهرا سَلام الله عَلیهاشود، زنی که حیدر کلید خانه ی خویش را به دست های امین او سپرد، ولی خاکساری اش هرگز نگذاشت که خود را مادر فرزندان زهراسَلام الله عَلیها بنامد؛ آری! این زن، مادر توست. شیرزنی که علی عَلیهِ السَّلام به پشتوانه ی فرزندان غیور او، حسین خویش را به عاشورا سپرد و دلخوش بود که عشق تنها نمی‌ماند. با اینکه زاده ی امّ البنینی اما تو پهلوان فاطمه سَلام الله عَلیها هستی، آن دم که در کنار فرات تو را صدا زد: "پسرم"!

امروز زینب سَلام الله عَلیها به شوق میلاد تو سجده ی شکر می گذارد و تو را دوست می دارد، همان گونه که مادرت را دوست می داشته. زینب، از آتیه ی سرافرازانه ی تو به خوبی خبر دارد؛ زیرا دامان زنی را که تو را به دنیا آورده است، به نیکی می شناسد. 

وقتی زینب سَلام الله عَلیها کنار گهواره ی تو می نشیند تا نگاهت کند؛ وقتی زینب برایت دعا کند؛ وقتی قلب مهربانش روز و شب با تو سخن بگوید و بی‌قرار دیدار دلاوری هایت باشد، وقتی عقیله بنی هاشم تو را در دامان زهرایی خود بپروراند؛ تو عباس خواهی شد؛ شیر یکّه تاز میدان نبرد و همای تیز پرواز آسمان عشق و معرفت. مردی که دانش و حکمت او هم تراز رشادت و دلاوری و غیرت اوست. مردی که در لباس جنگ، با دلی رحیم، یاور تمام بنی هاشم است. مردی که در پس شکوه و هیبت دشمن ستیزش، قلبی به لطافت دریا در سینه ی حسینی اش نهفته دارد. مردی که او را حامی بنی هاشم می‌نامند.

این همه فضیلت و کمال در تو عجیب نیست؛ زیرا دانش و حکمت، میراث خاندان توست و حکمتِ ‌الهی از سینه باب گرامی ات امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام در دل تو جاری شده و این همه معرفت و دانش را در تو آفریده.

تمام دنیا دستان تو را می شناسند. دستانی که از ازل با ثارالله عَلیهِ السَّلام بیعت کرده‌ است؛ دست هایی که تنها برای حمایت از آفتاب به زمین ‌آمده اند برای آنکه پسر خورشید روی زمین باشند. دستانت آیینه ی دستان خدایی مردی ا‌ست که تمام هستی در دست ولایت اوست.

آری! تو فرزند حیدرى، فاتح خیبر؛ ید اللّهی که ذوالفقار را در دست داشت، ولی هرگز دانه ی جویی را به ستم از دهان موری باز نگرفت. پس از دستان او که نان آور خاک بود، دست های تو آب آور زمین شدند و ساقی روزگار.

تو را عشق چنین سرفراز کرده... وقتی که سایه به سایه خورشید، تمام راه های سخت را بپیمایى، وقتی که چشم از خورشید برندارى، وقتی که خویش را وقف او کنى، این گونه خواهی شد؛ که خدا دست هایت را در آغوش می گیرد و آنگاه قدرت بی منتهایش را به دست های تو می بخشد؛ به طوری که تمام درهای بسته، تمام قفل های ناگشودنی و تمام گره های کور، با آن دست ها گشوده خواهد شد.

ای باب الحوائج! حال ما از دستان توانگر و علوی تو می خواهیم تا گره از کار فرج مولایمان حضرت بقیّة الله الأعظم عَجّل الله تَعالی فَرَجهُ الشّریفباز کنی تا بیاید و ابر سیاه غیبت را از آسمان ظلمانی دنیا بزداید و نور الهی اش را عالم گیر کند.

" یا کاشِف الکَرب عَن وَجه الحُســـــــــین اِکشِف کَربی بِحَقّ اَخیکَ الحُســـــــــین "

" اللّهمّ عَجّل لِوَلیکَ الفَرَج "

مختصری از زندگی نامه ی شریف حضرت عباس عَلیهِ السَّلام

حضرت "عباس"، پسر بزرگوار "امير المومنين علي بن ابي طالب عَلیهِ السَّلاممی باشند؛ کنیه ی شریف ایشان، "ابوالفضل" است و در چهارم شعبان سال 26 قمري در مدینه ی منوّره دیده به جهان گشودند.(مستدرك سفينه البحار علي نمازي ج5 ص 211)

مادر گرامي اش حضرت فاطمه بنت حزام، معروف به " اُمّ البنين"، همسر مكرّمه امام علي بن ابي طالب عَلیهِ السَّلام است. حضرت علي عَلیهِ السَّلام از اين بانوي مكرّمه داراي چهار فرزند پسر به نام هاي: عباس، جعفر، عون و عبدالله شد که همگي آنان در روز عاشورا و در ياري امام زمانشان حضرت اباعبدالله الحسين عَلیهِ السَّلام به دست سپاهيان يزيد بن معاويه لَعنة الله عَلیهم به شهادت رسيدند.(الارشاد شيخ مفيد، ص 342؛ منتهي الآمال شيخ عباس قمي، ج1، ص 187)

روايت شد كه امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام روزي به برادرش عقيل بن ابي طالب فرمود: تو به نَسَب هاي عرب دانا مي باشي، همسري برايم برگزين كه فرزنداني بياورد كه همگي دلير، قوي و رزمنده باشند. عقيل پس از تأمل در انساب عرب و زنان و بانوان شايسته، به برادرش امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام پيشنهاد كرد كه با "فاطمه ام البنين" دختر حزام كلبي ازدواج كند، زيرا از پدران وي، شجاع تر و دليرتر در ميان عرب ها كسي نمي شناسد. اميرمومنان عَلیهِ السَّلام نيز به توصيه ی برادرش عقيل با ام البنين علیها سلام ازدواج كرده و از وي داراي چهار فرزند پسر رزمنده و دلير گرديد.(منتهي الآمال، ج1، ص 187)

پس از تولد مبارك حضرت عباس عَلیهِ السَّلام، وي در مكتب پدر مهربان و مادر فهيمش پرورش يافت و به رشد و تكامل رسيد. هم چنين در همراهي برادرانش امام حسن مجتبي عَلیهِ السَّلام و امام حسين عَلیهِ السَّلام، رادمردي و رزمندگي را تجربه كرد. وي در آغاز خلافت پدرش امیرالمؤمنین علی عَلیهِ السَّلام، ده ساله بود و در همين سنين در تمام نبردهاي آن حضرت، حضور فعال داشت و هم چون مردان كارآزموده و رزم آور، با دشمنان پدرش به نبرد مي پرداخت.

پس از شهادت پدرش اميرمؤمنان عَلیهِ السَّلام، لحظه اي از ياري و همراهي برادرانش امام حسن و امام حسين عَلیهِم السَّلام غافل نشد و حفاظت آنان را بر عهده داشت. اوج دليري، فداكاري و وفاداري عباس بن علي عَلیهِ السَّلام در واقعه ی كربلا آشكار گرديد. وي در تمام لحظات سرنوشت ساز واقعه كربلا، در كنار برادرش امام حسين عَلیهِ السَّلام بود و نيرومندترين، دليرترين و انديشمندترين فرمانده سپاه امام حسين عَلیهِ السَّلام به شمار مي آمد و آن حضرت به وي علاقه وافر داشت و از نظرات و ديدگاهايش استفاده مي نمود.

امام زين العابدين عَلیهِ السَّلام نيز كه در واقعه عاشورا حاضر بود و رشادت هاي بي بديل عمويش حضرت عباس عَلیهِ السَّلام را از نزديك مشاهده كرده بود، در فداكاري و مقام معنوي وي فرمودند: " رَحَمَ الله العبّاس، فَلَقَدْ آثَر، و أبلي، و فدي اخاه بنفسه حتّي قطعت يداه، فابدله الله (عزّ و جلّ) بهما جناحين يطير بهما مع الملائكه في الجنّه، كما جعل لجعفر بن ابي طالب(ع)، و انّ للعباس عند الله (تبارك و تعالي) منزله يغبطه بها جميع الشّهداء يوم القيامه " خدا رحمت كند عمويم عباس را كه برادرش را بر خود ايثار و جان شريف خويش را فدايش نمود، تا اين كه در ياري برادر، دو دستش را قطع نمودند و حق تعالي در عوض دو دست، دو بال به وي عنايت كرد تا در بهشت با آن دو پرواز كند، همان طوري كه به عمويش جعفر بن ابي طالب عَلیهِ السَّلام، دو بال عنايت كرد. براي عباس عَلیهِ السَّلام در نزد پروردگار متعال منزلت و فضيلتي است كه تمامي شهيدان راه خدا، آرزوي آن مقام و منزلت را دارند.( امالي شيخ صدوق، ص 373)

حضرت عباس عَلیهِ السَّلام به هنگام شهادت، 34 ساله بوده و از وي پسر خردسالي به يادگار ماند كه نامش عبيدالله بود و نسل بابركت آن حضرت از همين فرزند خردسال منتشر گردید.( منتهي الآمال، ج1، ص 189)

 

 

 


آرشیو مطالب
Skip Navigation Links

دلنوشته ها
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد

تصاویر سایت
 این بخش در حال
به روزرسانی می باشد