در
بررسی ابعاد شخصیّت حضرت فاطمه سلام الله علیها
، موضوع تولّد ایشان یکی از جنبههای رازگونه و پیچیدهای میباشد که دارای برنامهریزی
طولانی الهی بوده است. تولّدش سِرِّ غامض و سر به
مُهری است که فقط نکاتی از آن، از طریق سخنان فرزندان بزرگوارش به ما رسیده و برای
شنیدن همین نکات هم، ظرف ذهن ما بسی کوچک و کمحجم است.
پیش
از تولّد حضرت فاطمه سلام الله علیها خداوند
در معراج، بشارت تولّد ایشان را به نبیّ خاتم صلی
الله علیه و آله و سلم داده و فرموده بود:
ای پیامبر! خداوند [ولادت] فاطمه را از خدیجه، دختر خویلد به تو
بشارت میدهد.
بشارت پیامبر اکرم صلی
الله علیه و آله و سلم به وجود مقدّس حضرت فاطمه سلام
الله علیها آن هم در معراج، خود به تنهایی گویای اهمّیت
موضوع تولّد ایشان است.
خداوند
40 روز قبل از ولادت حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها
، به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
دستور میدهد که باید چهل شبانهروز از حضرت خدیجه سلام
الله علیها دوری گزیند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
در ریگزار ابطح با عمّار یاسر، منذر بن ضحضاح، ابوبکر، عمر، علیّ ابن ابیطالب علیه
السلام، عبّاس بن عبدالمطلّب و حمزه
بن عبدالمطلّب نشسته بودند. ناگهان جبرئیل در
صورت عظیمش بر او فرود آمد؛ بالهایش را از مشرق تا مغرب گسترانیده بود. پس ندا
داد: ای پیامبر بزرگوار! خداوند بر تو سلام میفرستد و به تو دستور میدهد که چهل
روز از خدیجه فاصله بگیری.
در
این قسمت از حدیث، دو نکته قابل تأمّل است:
اوّل
اینکه جبرئیل با هیبت اصلی خود (با بالهای گسترده) بر پیامبر صلی
الله علیه و آله و سلم فرود آمد. این مسئله نشان میدهد که
حامل پیامی بسیار مهم برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
بوده است؛ همچنان که برای اعلام امر رسالت هم با هیبت کامل بر رسول الله صلی
الله علیه و آله و سلم ظاهر شد؛ نکته
دوم، واژه «یَأْمُرُکَ؛ خداوند به تو دستور میدهد» است. این
نکته، متضمِّن این معناست که دستور لازم الاجرا و دارای وجوب فوری است؛پیامبر در
این چهل روز، روزهدار بود و در شب به عبادت میپرداخت.
پس
از سپری شدن «فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ»، جبرئیل(ع)، فرود آمد و گفت:
ای
پیامبر بزرگوار! خداوند به تو درود میفرستد و به تو دستوری میدهد که برای هدیه و
تحفه او آماده شوی. پیامبر صلی
الله علیه و آله و سلم به او گفت: «تحفه پروردگار چیست؟»
جبرئیل گفت: «من به آن آگاهی ندارم.» در آن وقت، میکائیل فرود آمد و با او ظرفی
بود که با پارچهای از سندس [یا استبرق] پوشیده شده بود. آن را جلوی پیامبر صلی
الله علیه و آله و سلم گذارد.
در
قسمتی از حدیث آمده که جبرئیل در جواب سؤال پیامبر صلی
الله علیه و آله و سلم در مورد تحفه الهی، این جمله را بیان
کرد: «لا علمَ لی.» این چه تحفهای بود که جبرئیل مأمور خبرهای غیبی خداوند، نسبت
به ماهیّت آن اظهار بیاطّلاعی میکند؟ همانگونه که در زیارتش به آن اشاره شده
است:
فاطمۀُ
بنتُ رسولالله وَ بِضعَه لَحمِهِ و صَمیم قَلبِهِ و فَلذَه کبدِهِ وَ التَّحیه
مِنکَ لَهُ وَ التُحفه؛ فاطمه دختر رسول خدا،
پاره تن و قوام قلب او، پاره جگرش و آنکه هدیه و تحفه پروردگار برای پیامبر صلی
الله علیه و آله و سلم بود.
برای
آن حضرت زهرا سلام الله علیها عطا
و بخششی است که بالاتر از آن نیست، مگر عطا و بخشش خداوندی که بخشش او همگانی است.
نزول
میکائیل فرشته رزق و روزی، از نکات قابل تأمّل در این موضوع است. فرود دو فرشته
برای انجام یک امر الهی، یکی حامل پیام و یکی حامل هدیه الهی، همه عظمت یک موضوع
را میرساند. قرار است چه اتّفاقی بیافتد؟
جبرئیل
بعد از چهل روز عبادت پیامبر به پیامبر صلی الله علیه و آله و
سلم گفت:
پروردگار
به تو دستور میدهد که از این غذا افطار کنی. ظرف را آشکار ساخت. در آن، خوشهای
خرمای تازه و خوشهای انگور بود. رسول خد صلی الله علیه و آله و
سلم از آنها میل فرمودند. بعد از آن، آب نوشید تا سیراب شد.
پس اراده فرمود دستهای خود را بشوید؛ جبرئیل بر دستهایش آب ریخت. میکائیل آن را
شستوشو داد و اسرافیل با دستمالی خشک کرد. آنگاه اضافه غذا را با ظرف آن به طرف
آسمان بردند.
نکته
اوّل: یکی دیگر از فرشتگان الهی، یعنی اسرافیل(ع)، به عنوان یک خدمتکار در این
زمان و برای این موضوع حضور یافته است.
نکته
دوم: در بخشی از حدیث آمده که حضرت علی علیه السلام
میفرمایند:
روش
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این
بود که هنگام افطار به من دستور میداد در را باز کنم تا اگر کسی میخواست غذا
بخورد، وارد شود؛ ولی در آن شب به من فرمودند: «کنار در بنشین و کسی را راه نده؛
زیرا خوردن این طعام بر غیر من حرام است.
پس
میتوان گفت این غذا با غذاهای دنیایی بسیار فرق داشت؛ بلکه در میان مائدههای
الهی نیز غذای مخصوص دربار الهی بود.
از
همینروست که در زیارتنامه آن حضرت، ایشان را «تفاحه الفردوسِ و الخُلدِ؛ سیب
بهشتِ فردوس و خلد» خطاب قرار میدهیم. هنگامی که عایشه به بوسیدن
مکرّر حضرت فاطمه سلام الله علیها توسط
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعتراض
کرد، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
به او فرمودند:
ای عایشه! هنگامی که به معراج
رفتم، به بهشت وارد شدم. جبرئیل مرا به نزدیک
درخت طوبا برد و از میوههای آن به من داد. پس آن را خوردم. خداوند آن را به آبی
در پشت من تبدیل کرد و هنگامی که به زمین فرود آمدم در اثر مواقعه با خدیجه، به
فاطمه باردار گشت.
خوردن این میوه در مراحل مختلف صورت گرفته است.
در معراج، بحث میوه سیب و درخت طوبا برای پیامبر(ص) مطرح شده و بعد از آن، در زمین،
و در جمع باعث ایجاد نطفه آن بانوی اسلام گردیده است
پس
از آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
از آن غذای بهشتی و الهی خورد، برخاست تا برای نماز آماده شود. جبرئیل(ع) او را از
نماز خواندن منع نمود و به او فرمود:
اکنون
وقت نماز نیست؛ بلکه باید به خانه خدیجه روی و با وی همبستر گردی. خداوند اراده
فرمود که امشب از صلب شما فرزندی پاک بیافریند. رسول خدا( صلی
الله علیه و آله و سلم به دنبال این فرمان، فوری به طرف خانه
خدیجه روان گردید.
حضرت
خدیجه فرمود: سوگند به آنکه آسمان را برافراشت و آب را از چشمهها جاری ساخت، رسول
خدا صلی الله علیه و آله و سلم در
آن شب از من دور نگردید، مگر اینکه سنگینی حمل فاطمه سلام
الله علیها را در وجود خود احساس کردم.»
پیامبر
صلی
الله علیه و آله و سلم به حضرت خدیجه سلام
الله علیها فرمودند:
جبرئیل
به من خبر داد که آن جنین دختر است و نسلی پاک و مطهّر دارد و خداوند متعال نسل
مرا از ذریّه او قرار خواهد داد و از نسل او امامانی خواهند آمد که پس از من و بعد
از اتمام وحی، خلیفههای الهی بر روی زمین خواهند بود.
نکته
مهمّ این قسمت، آن است که معمولاً نسل هر فردی از طریق فرزند ذکور وی ادامه مییابد
و اصطلاحاً به کسی که فرزند پسر ندارد، ابتر میگویند؛ ولی از رازهای دیگر وجود
مقدّس حضرت زهرا(س) این است که نسل برترین انسان جهان هستی از طریق او ادامه مییابد
و خلیفههای الهی از دامن او رشد یافته و زمینهساز سعادت انسانی میگردند.
پس
هنگامی که حضرت فاطمه سلام الله علیها پا
به عرصه زمین نهاد، نوری عظیم از ایشان بلند شد تا اینکه این نور به تمام خانههای
مکّه داخل شد و در شرق و غرب زمین، جایی از این نور خالی نماند.
شکوفهها،
شگفتزده از طراوات نوزادی شدند که عطر خدا را به همراه داشت و ستارگان، خیره در
سیمای طفلی شدند که نور آفریدگار در آن باز تابیده بود و حضرت خدیجه سلام
الله علیها شادمان از ولادت دختری که بوی عصمت میداد و
طعم بهشت داشت.
حضرت
فاطمه سلام الله علیها نوزاد در بدو تولّد
خود، لب به سخن گشود:
خدایی
جز الله نیست. پدرم رسول خداست و سرور تمام انبیا. همسرم علی مرتضی علیه
السلام سرور تمام اوصیا و فرزندانم حسن و حسین: سرور
تمام بنیآدم. سپس نام تکتک
فرزندان [معصومش] را برد و بر آنها سلام کرد.»
اینکه
دیگران چه میاندیشیدند، مهم نیست؛ ما را همین حدیث بس است برای صراط مستقیم.
آنهایی که این حدیث را باور ندارند، به سراغ آیات قرآن کریم بروند؛
آن هنگام که حضرت مریم سلام الله علیها فرزند خود را به روی دست به میان آماج تیر تهمتها
و ناسزاها آورد، حضرت عیسی علیه السلام
لب به سخن گشود و فرمود: من
بنده خدایم. به من کتاب داده است و مرا پیامبر قرار داده است.
حال
چگونه این نوزاد سخن نگوید که با تولد او عالم نور گرفته و برتر از حضرت عیسی است؟
|